✍️احمدرضا احمدپور
پرویز فتاح رئیس کنونی بنیاد مستضعفان و رئیس سابق کمیتۀ امداد امامخمینی و پیشتر از آن وزیر نیرو در دولت نهم احمدینژاد و رئیس پیشین تعاون سپاه و جانشین سابق قرارگاه خاتمالانبیاء، چندی پیش در برنامهای تلویزیونی از سیمای جمهوری اسلامی ایران از رانتخواری افرادی حقوقی و حقیقی نام برد که در رسانهها بازتاب ویژهای بهجای گذاشت. پرویز فتاح اگرچه تلاش کرد تا رویکرد خود را بهگونهای شفافسازی از عملکرد بنیاد معرفی کند؛ اما با پاسخگویی ازسوی متهمان ، پیچیدگی سرنوشت اموال و مدیریت بنیاد مستضعفان دوچندان شد. دراینباره برداشتهای رسانهای و مردمی، همراه با تحلیل در پی میآید.
۱. نامزدی پرویز فتاح برای اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰؛
۲. «افشاگری و مبارزه با فساد» با آغازی از پرویز فتاح؛ [که بازهم میتواند تبلیغی برای انتخابات ریاستجمهوری۱۴۰۰ باشد]؛
۳. باززایش روند «حذف افراد سیاسی» از گردونۀ هماوردهای سیاسی ازسوی قدرت حاکم. در هماوردهای سیاسی غیر حرفهای در بستر جامعه، چنین بازخورد یا برداشتی که فراتر از گسترۀ رسانهها بود، بیشتر رواج پیدا کرد و دراینپهنا، بارها گوشزد شد.
دربارۀ فرض سوم، نباید فراموش کرد که چنین رویکردی پیشتر در سال ۱۳۸۸ با ماموریت محمود احمدینژاد رئیس دولت وقت، رخنمایی شده بود؛ هرچند در آنسال، بهخاطر بزرگی و وجود پایگاه سیاسی و اجتماعی افرادِ هدف، آنان توانستند در بستر سیاست و در توجهات جامعه، همچنان ایستاده بمانند؛ اما از پیکار در قدرت، نه تنها کنار گذاشته شدند؛ بلکه بعضی، مانند مهدی کروبی، زهرا رهنورد، میرحسین موسوی و فاطمه کروبی، محصور و بسیاری نیز حبس و تبعید شدند و بعضی بهشیوههای دیگر طرد و کسانی مانند هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری بدون نفوذ و تاثیرگذاری، در قدرت ماندند و پس از مدتی نیز هاشمی رفسنجانی درگذشت و سیدمحمد خاتمی در آماج بیمهریها بایکوت شد.
پس از سالها فرازونشیب و بایکوت نظامی و اقتصادی کشور در سطح جهانی که بخش مهمی از آن برگرفته از پیامد چنان رویکرد بود، اکنون، همان پروژه ازسوی کسی از کابینه احمدینژاد و به کمک تلویزیون سراسری باززایش میشود؛ بااینتفاوت که اینک رمزگان ونشانهای از ارادۀ سازمانی ازسوی نظام پشت آن دیده نشده است.
اگر فرض اول و دوم درنظر باشد و ارادۀ نظام در فرض سوم نیز منتفی باشد، باید پذیرفت: پرویز فتاح که شاید بهطمع کارهایی که در کمیتۀ امداد و بعد در بنیاد مستضعفان انجام داده است، رضایتمندی نسبی فقرای زیر پوشش کمیته و چراغ سبز حاکمیت و نیز هواداری اصولگرایان سنتی، درنتیجه، فرمان ریاستجمهوری ۱۴۰۰ را دور از دستان خود نمیبیند و متوهمانه و تکتازانه، چنان ماموریتی را بردوش گذاشته تا پروژۀ حذف و انزوای سیاسیاجتماعی افراد دیگری از قدرت را دوبارهسازی کرده و اینگونه با گلآلودکردن آب، ماهی گرفته، زمینه را برای قدرتنمایی فراهم کند: پروژهای که اینبار، افرادی چون خود محمود احمدینژاد مامور شماره یک پروژۀ حذف، معصومه ابتکار، شهیندخت مولاوردی و سیدمحمد خاتمی و اطرافیان؛ ناطق نوری و حداد عادل و دستگاه تشخیص مصلحت و… را نشانه رفته است.
بر فعالان سیاسی و رسانهای خبره پوشیده نیست که البته فتاح، نه مانند احمدینژاد پایگاه تودهای دارد و نه توان و لحنِ بیانی و سفسطهای و پردهدریهای او را، بااینرو بهنظر میرسد فتاح و کسانی دیگر، [با انگیزۀ دربرگیرندگی افراد بیشتر و به طمع باززایش نتیجۀ «پروژۀ حذف»] چنین روندی را در بازههای زمانی پیشِ رو، ادامه دهند و در روزهای رسمیِ پیکارِ انتخاباتی به اوج خود برسانند: باززایش پروژهای که همانا تاکنون، انزوای جهانی کشور و افسردگی و سرخوردگی اجتماعی کنشگران سیاسی و بیشتر ملت را در پی داشته و دارد و جز به نانونوا رسیدنِ افراد و گروههای رانتخوار، نفعی همگانی به ارمغان نیاورده است.
پیشبینی یا دستکم آرزو میشود، باتوجه به تجربۀ تلخ ۱۳۸۸ و نارضایتی ملی و فشارهای تحریمی، چهبسا ازسوی خردمندان باقیمانده در نظام، جلوی ادامۀ چنین روندهای عوامفریب و پوپولیسم، گرفته و شیوههای خردمندانۀ ملیپسند برای بازگشت اعتماد عمومی برگزیده شود.
شایسته است، مسئولان موثر نظام، قهر مردم در انتخابات اسفند ۱۳۹۸ مجلس را فراموش نکنند و بدانند سوارشدن بر «اسبِ زینشدۀ انتخابات» بدون پذیرش و مشارکت برتر مردمی، آسان است؛ اما واقعیت بهگونهای نمایان شده که چنان اسبی، سواران خود را به مقصد نمیرساند.
جناب پرویز فتاح نیز که انتظار میرفت، فردی اخلاقی باشد و دستکم منافع نظام که در سایۀ آن میزیَد را بر منافع شخصی و گروهی ارجح بداند، فریب توهمات را نخورد و بدون اسناد معتبر، با تخریب دیگران بالا نرود؛ بهویژه که همۀ متهمان ازسوی او، مستند پاسخ دادند و هرچه را رشته بود پنبه کردند؛ جز ساختمان کاخ مرمر و جکوزی و آسانسورش که آن را هم درست بیان نکرد و مربوط به شیخی بود که او شهامت گفتن نامش را نداشت و البته جناب حداد هم نتوانست خود را تبرئه کند و با جاخالیدادن، رهبر را در تیررس پیکان رهاشده قرار داد. باری، جای پاککردن نگرش دارد: افرادی مانند فتاح از نتیجهای که بیاخلاقیها واجحافها و رویۀ ناخجستۀ بگمبگمهای کسانی در سال ۸۸ بهبار آورد و بذر بیاعتمادیِ ویرانگری را در دلهای مردم کاشتند، درس بگیرند و باپرهیز از دامنزدن به تنشهای درونکشوری و برونکشوری اجازه دهند تا قانون و منطق و رفتارِ درستِ قانونی، حاکم شود که ملت و کشور، دیگر، هیچگونه اشتباه و تنش در سطح کلان را تاب نخواهند آورد.