✍️ احمد گنجی
حدود یک سال از انتظار مقامات جمهوری اسلامی برای اینکه ساکن بعدی کاخ سفید چه کسی خواهد بود، میگذرد. بعد از پیدا شدن ویروس کرونا و صدمه شدید اقتصاد آمریکا و ابتلای شخص ترامپ، انتظار رهبران کشور را جدیتر کرده است. ناگفته نماند که رهبری با گفتن این مطلب که با این دولت آمریکا یعنی ترامپ مذاکره نخواهد کرد و تأکید او در ملاقات با نخست وزیر سابق ژاپن که ترامپ را حتی لایق پیام نمیداند، کورسوهای امید برای مذاکره و حل مشکلات را از بین برد. به همین دلیل انتظار برای تغییر در کاخ سفید جدی تر از قبل شده است.
اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که حضور دموکرات ها یا جمهوری خواهان بصورت کلی و برنده شدن بایدن یا ترامپ بصورت خاص در این دوره چه تاثیری بر جمهوری اسلامی و تصمیم مقامات آن خواهد داشت، باید ابتدا به سوابق گذشته اشاره کنیم.
طی ۴۱ سال گذشته جمهوری اسلامی همیشه و بلا استثناء با ساکن کاخ سفید از هر دو حزب مشکل داشته و به همین دلیل همیشه خواهان شکست رئیس جمهور مستقر و حزب متبوع او در انتخابات بعدی بوده است. نکته جالب اینجا است که با شکست رئیس جمهور مستقر و یا حزب متبوعش چنین بنظر می رسید که جمهوری اسلامی به هدف خود رسیده و برای همین از ماه های اول شروع بکار رئیس جمهور جدید با او هم همانند سلفش مشکل پیدا می کرد و دوباره همان آش بود و همان کاسه!
فرض کنیم ترامپی که با او مذاکره نکردند، شکست خورد و بایدن به کاخ سفید راه یافت، آیا واقعا همه چیز بر میگردد به خانه اول و این یعنی بازگشت بدون قید و شرط آمریکا به برجام و حل مسائل فیمابین در چند روز؟ قطعا چنین نیست و بایدن برای بازگشت به برجام و برداشتن تحریم ها شرط و شروط خود را خواهد داشت چراکه آنچه مورد اختلاف اساسی بین ترامپ و بایدن است، شیوه و تاکتیک برخورد ترامپ با ایران است نه اصل رفتار ایران. بایدن معتقد است میشد با ماندن در برجام هم خطر هسته ای ایران را تحت کنترل داشت و هم ایران را بابت فعالیت های بی ثبات کننده و تهدید آمیزش تحت فشار گذاشت.
بایدن همانقدر با رفتار منطقهای و فعالیت نظامی ایران مشکل دارد که ترامپ داشته است. فقط بایدن به لحاظ خواستگاه حزبیاش بسیار بیشتر از ترامپ بر سر مسائل حقوق بشری به جمهوری اسلامی فشار خواهد آورد. البته انتخاب بایدن و احتمال بازگشت او به برجام حتی در درازمدت، میتواند جو روانی مثبتی در داخل ایجاد نماید تا سرعت به هم ریختگی اوضاع اقتصادی ایران قدری کمتر شود اما بعد از مدتی این جو روانی نیازمند اقدام عملی خواهد بود تا بتواند بصورت عینی تأثیرات مثبت خود را بگذارد.
شرط مقامات جمهوری اسلامی برای بازگشت آمریکا به برجام و برداشتن تحریم ها حتی برای بایدن نیز کار ساده و سریعی نخواهد بود. حالا بماند شرط جدید آقایان روحانی و ظریف برای دادن خسارت از سوی آمریکا خود طنزی است که حتما باعث خنده خود روحانی و ظریف میشود. ملت ایران یادش نرفته که علیرغم متجاوز شناخته شدن عراق در جنگ هشت ساله، جمهوری اسلامی نه تنها هنوز نتوانسته یک سنت خسارت از عراق بگیرد بلکه حتی نمیتواند طلب های خود را از عراق وصول کند!
حال با توجه به توضیحات فوق اگر بخواهیم به سوال بالا پاسخ دهیم در یک جمله باید گفت، آنچه که برای بهبود اوضاع در روابط دو کشور لازم است، بیشتر از تغییر در کاخ سفید، تغییر در ذات نظام و یا حداقل تغییر در نگرش جمهوری اسلامی و رهبران آن به مسائل بین المللی و چگونگی تعامل با جهان و مسائل مربوط به آن می باشد. تا این تغییر در درون ایجاد نشود درب بر همان پاشنه خواهد چرخید. حالا ممکن است زمانی کندتر و یا زمانی تندتر بچرخد.