- امیر حسین خالقی / کانال شخصی
بعد از حادثه خودسوزی دختر جوان هوادار فوتبال و مرگ دردناک او تعداد زیادی از اهالی مجازی واکنش نشان دادند و خواستار رفع موانع حضور بانوان در ورزشگاه ها شدند. عده دیگری صدایشان درآمد که چرا برای این قضیه کم اهمیت! واکنش نشان می دهید، ولی برای مسائل اساسی تر مثل خودسوزی ناشی از فقر و نداری ساکت اید؟ بازی سیاسیون و رسانه ها را می خورید و فکر می کنید مستقل اید! دست های پنهان را نمی بینید؟ قضیه البته مسبوق به سابقه است و هر بار عده ای به چیزی اعتراض می کنند، کسانی هم پیدا می شوند که بگویند ای فریب خوردگان مسئله ما اینست؟ کورید که مسائل اصلی را نمی بینید؟
اما این پرسش هست که اگر کسی بخواهد به چیزی اعتراض کند دقیقا باید چه کند که کار درستی کرده باشد و اعتراضش “زرد” تلقی نشود؟ به کمیته رده بندی مورد وثوق این دوستان مراجعه کند که شدت مناسب اعتراض خود را بداند؟ ببیند اگر فلانی و فلانیِ معلوم الحال اعتراضی داشتند، بی خیال اعتراض شود چون حتما طرح پنهانی هست و بازی آنها را می خورد؟ برای همه رویدادهای منفی به یکسان اعتراض کند که مهم ها از دستش در نروند؟ کلا جز در مورد فقرا و کارگران در مورد چیزی اعتراض نکند؟ …
نگارنده این قبیل مخالفت های روشنفکرانه! با اعتراض ها را تا حدی ذیل منطق بازاریابی شخصی می فهمد، وقتی همه یک حرف می زنند باید حرفی متفاوت زد و چه بهتر که نوعی افشاگری و پته روی آب ریختن هم چاشنی آن باشد. مشتری آدم “روشنفکر” مردم اند و بازار “روشنفکری” هم پررقابت است و باید مرتب چیزی رو کرد که جلب نظر کند، اینکه بگوییم ای ساده دلان چه نشسته اید که دست های پنهان با تسلط بر رسانه ها و از طریق لشکر مزدورانی که دارند می خواهند حواس شما را پرت کنند، البته برای خلایق جذابیت دارد.
اما خواست مردم آن چیزی است که خودشان بیان می کنند، نه آن چیزی که ما فکر می کنیم باید بیان کنند.قضیه این قبیل اعتراض ها و هشتک سازی ها را باید بیشتر به صورت نوعی بازار دید، هر سوژه اعتراضی یک محصول جدید است که باید مورد اقبال مشتریان قرار گیرد، همانطور که نمی شود تیغ صورت تراش را “به سادگی” و با زور تبلیغ به بانوان قالب کرد، چون به کارشان نمی آید، تا وقت اعتراض هم زمینه ای مناسب برای پذیرش نداشته باشد گسترش نمی یابد و البته بخت و اقبال هم بخشی از کار است. اینکه جنگی برای جلب نظر مردم در بین اهالی سیاست در جریان است و آنها از پروپاگاندا و هزار ترفند استفاده می کنند که نیاز به یادآوری ندارد، ولی ذهن مردم هم لوح سفید نیست که با بمباران رسانه ای بشود شکلش داد. بماند که رسانه ها هم یکدست نیستند و با هم در حال رقابت بر سر گوش و چشم های بیشترند.
غر زدن بر سر مردم که اولویت هایتان را نمی شناسید، شاید برای تخلیه فشار روانی مناسب باشد، ولی بعید است کمکی کند. واقعیت اینست که مثلا برای بسیاری از جوانان شهرنشین اینکه کسی جلوی تفریحات جوانانه آنها را نگیرد، احتمالا بیشتر از مطالباتی نظیر بهبود وضع کارگران تعدیل شده در خصوصی سازی اهمیت دارد. این هم ایرادی ندارد، جز این انتظار داریم؟ نمی شود از آدم ها خواست که مثل ما فکر کنند. آنها به جای خودشان فکر می کنند و ملاحظات خودشان را دارند.
اگر کسی مطالبه رفتن زنان به ورزشگاه را نمی پسندد و آن را فقط مربوط به ونک به بالایی ها می داند، اول باید به او یادآور شد ونک به بالایی ها هم حق دارند مطالبه خودشان را داشته باشند و آزادی های بورژوایی سطحی! طلب کنند و دوم اینکه کار روشنفکر و لشکر اندیشه همینست که محصول خوب (اندیشه) مقبول برای افراد تامین کند. اگر قبلی ها را نمی پسندید، خوبترش را عرضه کنید، اگر تلاش کرده اید و خریدار نیست، شاید در تشخیص اولویت های “واقعی” اشتباه کرده اید