✍️ مجتبی نجفی
رسانه های راست مدعی شده اند اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی درباره احتمال کاهش قیمتها گفته است : “دعا کنید.” اینکه در این تیتر چقدر شیطنت وجود داشته بحث دیگری است اما بیان راستینی از وضعیت یک دولت بی برنامه و بی هدف است که کیسه پولش به ته رسیده و در حال گذران امور باری به هر جهت است. غیر منصفانه است نقش تحریم ها را در دور دوم ریاست جمهوری روحانی منکر شویم اما غیر منصفانه تر این است که نقش دولت روحانی در این شلختگی را منکر شویم.
حالا راستها برای رهبری مظلوم نمایی میکنند غافل از اینکه بحران نهاد دولت در ایران محصول تداوم قدرت مطلقه و غیر مشروط است. اینکه ما مردم ایران مجبوریم هر چهار سال یکبار از گلچین شده های جنتی و دوستانش انتخاب کنیم به بحران نهاد دولت منجر شده و جایگاه ولی مطلقه فقیه خود ضامن اصلی تداوم این بحران است. انداختن همه بحران به گردن روحانی و دولتش در صورت مساله هیچ تغییری ایجاد نمیکند: ولایت فقیه حکمرانی مطلوب را از ایران دور کرده و هنوز در بر همان پاشنه سابق بر میگردد. رهبری، رییس جمهور مقتدر نمیخواهد،رییس دولت باید مثل موش آب کشیده باشد مثل روحانی یا باید منزوی تبعیدی برکنار و مغضوب باشد.
روحانی و جهانگیری نقشی را پذیرفتند که رهبری خواست : شیرهای بی یال و اشکم. قصه جهانگیری تلختر است. آنهمه ” منم پهلوان ایران زمین ” در مناظره ها،آنهمه رجوع به مردم هنگام رای گیری با چند تشر آقا محو شدند. جهانگیری را روحانی و واعظی رییس دفتر نابخردش تحقیر کردند اما باز جَنَمِ رفتن نداشت .حالا اینکه تغییر جهت و آرام شدن روحانی و جهانگیری چقدر به جریان انداختن پرونده های فساد برادرانشان مرتبط بود به کنار اما اینکه حزب کارگزاران که مدام دعوت به شرکت در انتخابات میکند اما توضیحی درباره عملکرد معاون اول ریاست جمهوری نمی دهد و حتی اینکه شورای عالی اصلاحطلبان گزارشی درباره چرایی شکست زوج روحانی جهانگیری و بعضی منتخبان شورای شهر نمیدهد نشان میدهد تا چه اندازه از فرهنگ حزبی و لزوم پاسخگویی به افکار عمومی فاصله داریم.
قصه جهانگیری و شلختگی دولت روحانی در تدبیر امور و احتمالا رضایت رهبری در تضعیف دولتمردهایی که نباید اختیارات فوق العاده اش را به چالش بکشانند همه نشان هایی از بحران نهاد دولت در معنای کلی اش هستند. ” دعا کنید” بهترین تعبیر وضعیت امروز کشور است:مملکت یَله و رها. رهبر خوشحال از تضعیف رییس جمهور. نظامیانی که ساز خود را میزنند. تورم مهارناپذیر. فساد رو به افزایش.مجلس استصوابی و جامعه مدنی تحت فشار.برای تغییر، شناخت این وضعیت بن بست ضروری است.