✍️ محمد شبیری
? بر کسی پوشیده نیست که دکتر سروش منتقد حکومت، ولایت فقیه، روحانیت و همچنین منتقد جدی قرائت مرسوم از دین و اسلام بوده است.
بسیاری از نظرات او در امور دینی از جمله وحی و قرآن از نو آورانهترین مطالب است. او خود را یک روشنفکر دینی میداند نه روشنفکر لائیک! تفسیر او بر غزلیات و مثنوی مولانا از دل انگیزترین تفاسیر مولوی شناسیست. عرفانگرایی او بر کسی پوشیده نیست. طبیعیست که افراد مخالف دین و ضد مذهب و ضد عرفان بر او سخت بتازند و از میدان نقد او بگریزند و به سنگاندازی از دور بهاو بپردازند. متخاصمان با او طیف گستردهای را در بر میگیرد ؛ از فقیهان حکومت تا حکومت فقیهان، از چپگرایان رادیکال تا رادیکالهای راست، از حسین شریعتمدار تا شهریار زرشناس، از الله کرم تا ده نمکی، از برخی لائیکهای ناسزا گو تا برخی از متشرعان ناسزاگو!
سروش در یک سخنرانی برخی از انتقادات خود به امام خمینی و برخی مسائل دیگر ایراد کرده و در ضمن صحبت بین شاه و خمینی، او گفته است که خمینی را ترجیح میدهد. برخی بر او ازخردهگرفتن گذشته به سویش هجوم نموده و ناسزا روانه کردهاند که چرا خمینی را بر شاه ترجیح داده است؟!
او اگر چنین ترجیحی نداشت که در جرگه یاران او در ابتدای انقلاب نبود! و طرف انقلاب علیه نظام شاهنشاهی نبود!
از طرف دیگر ترجیح بین دو نفر به معنای فقدان انتقاد یکی و اعتنا به دیگری نیست. کیست که نداند سروش چه انتقادات گزندهای از حاکمیت و حکومت دینی که نکرده است؟!
موضوع دیگر این است توجه او به واقعیات قابل مشاهده در قیاس دو نفر بوده است. او به سواد و میزان دانش افراد معطوف شده است. روشن است که امام خمینی از مراجع دینی بوده و برای رسیدن به این مرحله سطح بسیار بالایی از دانش حوزوی لازم است. فلسفه و عرفان او نیز در آثارش غیر قابل انکار است. اما شاه از چنین سطح سواد (در کانتکست خودش ) را نداشته است. اینها قیاس فردی بوده است علیرغم این قیاس سختترین نقدها را به حمهوری اسلامی زده است. اما او به عنوان متفکر قرار نیست که سخناش بر همه خوشآیند باشد. یکی از مشخصههای سروش شجاعت و بیان روشن اوست . هیچگونه تعارف و مجاملهای در ابراز نظر ندارد. او میتوانست سخنانی بگوید که لائیکها از کمونیستها تا غیره را راضی کند. اما وی از گفتن نظر خود ترسی از کسی ندارد و مصلحت نقد و نظر را بخاطر هیچ مصلحتی دیگر فرو نمیگذارد.
سروش در ایران شجاعت نقد نظام و مبانی آن را داشته است و در خارج از ایران شجاعت نقد اپوزیسیون را دارد. او در کار نقد، محاسبهٔ مصلحت شخصی را نکرده است؛ نه از نقد حاکمیت و نظام حکومت اسلامی ( هنگامی که در داخل کشور بود) ابایی داشته و نه اکنون که در ایران نیست در نقد اپوزیسیون خشونتگرا و سلطنت طلبان و شاه ستایان و براندازان وابسته به ترامپ فرو گذار بوده است . از روحانیت تا انانیت را نقد کرده است. کاش همه مانند سروش سخن مشخصی داشتند و آزادگی او را داشتند و باری به هر جهت نبودند! او از امکاناتی که در داخل کشور میتوانست داشته باشد و فیلسوف بیدرد سری در کشور باشد و به تمتع مادی و استفاده از موقعیتهای ویژه بپردازد، همه را وانهاد و منتقد و اندیشمندی شجاع و بی حذر در آمد ، با تفکر و استدلال و همراه با بیان و قلمی فصیح و شیوا به روایت مرسوم از دین و اندیشهٔ دینی نقدی جانانه زد و تبعات این نقد را نیز بر جان خرید و چشید و با ایذاء و اذیتی که بر او روا داشتند از کشور خود مهاجرت کرد.
در غربت نیز نه به دامن آمریکا و سایر دول و جریانات ضد ایران پیوست که نقد فراوانی نیز بر آنان وارد کرد. برای او همه چیز فراهم بود تا با کنار آمدن با جریانات ضد ایران و وابستگان دول خارجی امکانات و موقعیتهای دیگری را داشته باشد، اما او دست از تفکر و اندیشه و اخلاق و مروت و آزادگی نشست و همچنان یک نقاد وقاد و اندیشمندی برجسته باقی ماند.
سروش در استفاده از نام و اعتبار خویش، نه نامهای به دولت آمریکا مبنی بر دخالت نظامی در ایران نوشت( چنانکه برخی نوشتند) و نه از ترامپ خواسته است که به ایران تجاوز کند و نه وابستگی به دول خارجی را مقبول میداند.
از یاد نباید برد که صبغهٔ دینی و روشنفکر دینی لوازم و پیآمدهایی دارد که بسیاری را خوش نمیآید. برخیها برای مخالفت با رویکرد او به نفی خود او مبادرت میکنند.
او یک نقاداست.
کار نقاد، نقد است.
او فیلسوف کتابخانه نبود، فیلسوف اجتماع و دانشمند معاصر است و عالم فلسفه و عرفان و ادبیات او را از درک سیاست و اجتماع و مبارزه برای اصلاح طلبی جدا نکرده است.
تأثیرات شگرف او بر روشنفکری و روشنفکری دینی قابل انکار نیست، سخن او و ترجیح او در سیاست نیز از آزادگی و شرافت نقادی اوست. و همین روحیه او را مقبول کرده .
چه بسیار اشخاص فرصت طلبی که ازقِبَل حمله به سروش (چه نظری و چه عملی!) به نوایی رسیدند و از نان و آب حکومت برخوردار شدند.
همواره نیز حمله به سروش نان و آب دارد. چه نان و آب حكومت و چه نان و آب اپوزيسيون وابسته!