✍️محمود حسینی
?جریان موسوم به اسلام گرا، سابقه طولانی و تغییرات درونی زیادی داشته است ولی بعد از جنگ جهانی دوم این جریان با شعار احیا گری یعنی برگشتن به صدر اسلام( بدون در نظر گرفتن عنصر زمان)شکل جدیدی پیدا کرد.
?در مصر در قالب اخوان المسلمین و در برخی دیگر کشورهای اسلامی به نحو دیگری بروز کرد.
با شکلگیری نهضت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی و با پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی، جنبش های اسلامی برور و ظهور جدیدی یافتند. در حقیقت اولین الگوی نظام اسلامی در ایران، شکل گرفته بود و تکیهگاه و کانون ارتباط اسلامگرایان در آن مقطع شد. به ویژه که همزمان، اتحاد جماهیر شوروی، افغانستان را اشغال کرد و موجی از خیزش و جهاد اسلامی در این کشور و پاکستان و سایر کشورهای اسلامی برانگیخته شد، به طوری که با پشتیبانی آمریکا و هدایت مستقیم ژنرال ضیاء الحق جریان های اسلامگرا، از طلاب افغانی در پاکستان بسیج شدند و بعدها به طالبان معروف شدند.
?به موازات جریان القاعده به رهبری دکتر ایمن الظواهری از تکفیری های مصر و همچنین با حمایت مالی و تسلیحاتی اسامه بن لادن از خانوادههای ثروتمند و سرشناس عربستان سعودی مورد حمایت آمریکا و پاکستان قرار گرفته، توانستند شبکه ای از جوانان مسلمان سراسر دنیا را متشکل و بر علیه اشغالگران روس منسجم کنند و آموزشهای لازم را به آنها بدهند.بالاخره اتحاد جماهیر شوروی شکست خورد و افغانستان را ترک کرد، اما این شبکه های آموزش دیده و با انگیزه چه در داخل افغانستان و پاکستان و چه در سایر سایر نقاط جهان وجود داشتند و منتظر صحنه جهاد دیگری بودند. اینجا بود که در حکومت طالبان، افغانستان و مناطق مرزی پاکستان به عنوان مرکز آموزش و برقراری پیوند ها و ارتباطات اسلام گرایان انتخاب گردید.
?وقتی جهت گیری خود را به سمت غرب و آمریکا برگرداندند و برج های دوقلو را در نیویورک منفجر کردند، آمریکا به طالبان حمله کرد و آنها را ساقط کرد اما هم القاعده و هم طالبان در پاکستان و افغانستان ماندند و در سایر نقاط جهان هم ارتباطات شان را حفظ کردند. وقتی آمریکا عراق را اشغال کرد این جریان فعالیت خود را در آنجا ادامه داد و به خوبی توانست یک شبکه در کشور های عربی بر علیه آمریکا ایجاد کنند. البته بقایای حزب بعث عراق و نظامیان آن ها درمجهز کردن و آموزش آنها نقش داشتند.
?با نگاهی به قدرت گرفتن جریان اسلام گرا می بینم که هرروز از قبل تند تر شده اند. به جای ایمن الظواهری و بن لادن، مصعب الزرقاوی کار را به دست گرفت که هم از آنها تندتر بود و هم مشخصاً جهتگیری ضدشیعی داشت. این جریانات بعدها سه چهارم خاک سوریه وبخش مهمی از عراق را تصرف کردند و به یک منطقه آزاد شده بزرگی دست پیدا کردند که از عراق تا شام ادامه داشت و اسم آن را دولت اسلامی عراق و شام گذاشتند.خشونت و قصاوت این جماعت انزجار زیادی حتی بین مسلمانان ایجاد کرد.
?در شرایط حاضر، هرچند با از بین رفتن ابوبکر بغدادی و خارج کردن داعش از بخش های اعظم مناطق اشغالی عراق و سوریه،جریان داعش بسیار ضعیف شده اما کاملا از بین نرفته چون یک تفکر و یک ایدئولوژی باانگیزه هستند. طرفداران آنها آمادگی دارند برای هدفشان کشته بشوند. پس نباید از این جماعت و زمینه های تاثیر این جماعت غفلت شود. در کنار مبارزه فیزیکی و نظامی باید با ریشه های فکری این جریان مبارزه فکری و فرهنگی صورت گیرد.