گزارشی در سال 2014 منتشر شده است که بی شباهت به ماجرای مهدی نحوی نیست همان کسی که در تابستان سال 1373چند روزی بود از زندان قم آزاد شده بود اما بعدا او را تحت عنوان عضو مجاهدین خلق به رگبار بستند و به او اتهام زدند که بمب گذاری حرم امام رضا علیه السلام کار او بوده اما چند سال بعد معلوم شد که او فقط قربانی این ماجرا بوده و هرگز در بمب گذاری حرم نقشی نداشته است.
مهدی نحوی تحت فشار و شکنجه برای اعتراف به انفجار حرم امام رضا قرار گرفته بود بدیهی است فردی که روح او از ماجرا بیاطلاع بوده به آسانی تن به چنین اعترافی نمیدهد، به ویژه اگر عرق مذهبی داشته باشد و از طرف دیگر میداند با چنین اعترافی حکم مرگ خویش را امضا خواهد کرد. سرانجام پس از ناامید شدن از کسب اعتراف باید سناریو را به گونهای دیگر اجرا کرد.
مهدی نحوی با اتومبیل افراد سعید امامی به تهرانپارس در یکی از شلوغترین نقاط که ایستگاه مسافران نیز هست، آورده میشود تا عده زیادی از مردم تهران شاهد باشند. به او یک قبضه کلت کمری خالی از فشنگ داده و چنین فریب داده میشود که میخواهند او را فراری دهند. مهدی نحوی، جوان بیتجربهای که گمان میکند فرشته نجات به سراغ او آمده است با خیالی خام از اتومبیل بیرون فرستاده میشود. او چونان محکومی گریزپا به سوی سرنوشتی نامعلوم –به امید رهایی و بیخبر از سناریوی طراحی شده- شتابان میدود.
چند لحظه بعد ماموران از اتومبیل بیرون آمده و فرمان ایست میدهند. نحوی همچنان شتابان میدود، اما گلولهها امان نمیدهند و او نقش بر زمین میشود و در حالیکه عده زیادی از مردم شاهد بودند که او در حال فرار و ماموران در حال تعقیب بودند و به او ایست دادند اما فرد فراری که اسلحهای هم نزد خود داشت تسلیم نشد و هدف قرار گرفت. شب همان روز در اخبار سراسری صدا و سیما گفته شد که عده زیادی از مردم شاهد این درگیری بودهاند. ماجرا به اندازهای طبیعی بود که هیچکس به ساختگی بودن سناریوی نحوی تردید نمیکند.»
حال هم طبق گزارش های رسیده سریاس صادقی هم ماجرایی همانند مهدی نحوی دارد ، بر اساس مشاهدات مردم پاوه سریاس صادقی که جزو کشته شده گان اتفاق اخیر در تهران است سال قبل توسط اطلاعات منطقه دستگیر می شود و سه ماه در اطلاعات آموزش می بیند وبعد با وثیقه نقدی 200 ملیون تومانی آزاد می شود.
نظر اهل محل که او ویارانش را می شناسند این است که، این افراد توسط وزارت اطلاعات وسپاه آموزش دیده اند تا این بازی ها را به عنوان مانور اجرا کنند.
یکی از همکاران او گفته است که به آن ها گفته بودند این پروژه یک مانور است و شما نقش تروریست ها را بازی می کنید و پول خوبی هم به آن ها داده بودند.
سریاس به یکی دیگر از دوستان خود هم پیشنهاد حضور در این مانور را داده بود تا پول خوبی گیرش بیاید اما جوان نامبرده قبول نکرده بود.
این افراد بی خبر از همه جا فکر می کردند که در یک مانور شرکت می کنند و طراحی انفجار آن ها تحت عنوان انتحاری به گونه ای بوده که حتی آنها را با ریموت کنترل از راه دورمنفجر کرده اند.
آن قدر هم نقشه ای که حکومت برای در دام انداختن این افراد طراحی کرده بود نا باورانه بوده که در اتاق های طبقه چهارم قبل از کشته شدن با یکدیگر و با نمایندگان مجلس و محافظان فارسی صحبت می کنند که در یکی از گزارش ها فارسی صحبت کردن آن ها از داخل اتاق در همان طبقه چهارم مجلس منعکس شده است.
همین موضوع ماموران کشتار را هم دچار گیجی و سر در گمی کرده بود چون آن ها به دنبال داعش عرب زبان می گشتند و در ابتدا حمله به آن اتاق را انجام نداده و برای کسب تکلیف از مافوق خود و بالا دستی ها پرسش می کنند.
به هر حال این افراد بیچاره که در این حادثه کشته شده اند، قربانی شستشوی مغزی و توطئه نهاد های امنیتی حکومت شده اند زیرا که نمایندگان در زمان این مانور در صحن مجلس عکس سلفی شاد می گیرند ، جلسه را ادامه می دهند. رهبری هم آن را فقط ترقه بازی می داند و از سطح کشتار و انفجارها راضی نیست و اصلا احساس نگرانی در هیچ کس قابل مشاهده نیست حتی یک نماینده مجلس هم وسط ماجرا با ماموران جلوی درب ورودی مجلس عکس سلفی می گیرد ، همه این سناریو در حد بسیار مسخره ای حکایت از همان مقصودی است که رهبری دنبال دستیابی به آن بود تا به هواداران خود دستور شلیک و آتش به اختیار بدهد.
مطلب ذیل هم در سال 2014 میلادی در باره همکاری برخی افراد با داعش در پاوه و جوانرود است اما از 3 سال پیش حکومت به شکایات مردم در این خصوص هیچ پاسخی نمی دهد.
گزارشی در مورد وضع عمومی و امنیتی پاوه و اورامانات در سال 2014
“شاهۆ.د” از: پاوە
با توجه به مرزی بودن پاوه و اورامانات و همچنین کوهستانی بودن این منطقه، در تمام نقاط و کوه های آن، پاسگاه و پایگاه های نظامی درست شده و برخی افرادی بومی از روی ناچاری و یا علاقه به رژیم، به عضویت سپاه پاسداران یا نیروی انتظامی در آمدهاند تا رژیم کاملأ بر مردم مسلط باشد و در مواقع اضطراری از آنها استفاده کند. حتی در میان کسانی که قاچاقچی هستند افراد زیادی با اطلاعات و نیروی انتظامی همکاری می کنند. مأموران پاسگاه های مرزی به حدی به همکاری مزدوران با خود اطمینان دارند که شبها تا صبح با خیال راحت می خوابند و در طول روز با خیال راحت ازمردم باج میگیرند.در شهر پاوه بیش از 40 دوربین اداره اطلاعات در مکانهای شهر نصب شدهاند و بر همه نقاط شهر دسترسی و تسلط دارند.
از لحاظ مذهبی هم تا چند سال پیش طریقت قادری و خالصی رواج داشت اما الان بیشتر مردم یا وهابی و سلفی، مکتبی و داعش هستند و یا به طور کل از دین بر گشتهاند و هیچ دینی را قبول ندارند .
از لحاظ امکانات بهداشتی و پزشکی، پاوه و اورامانات از مناطق محروم بهشمار میآید و در حال حاضر بیش از صد نفر به انواع سرطان مبتلا هستند و تنها جایی که به این بیماران کمک می کند مؤسسه مردمی التیام است که از میان اقشار مختلف مردم برای کمک به بیماران سرطان پول جمع آوری میکند. کمیته امداد و بهزیستی به هیچ عنوان هزینهای برای درمان این بیماران پرداخت نمیکند. وضع جاده شهر پاوه و روستاهای اطراف افتضاح بوده و طول شبانه روز، ترافیک شهرپاوه زندگی مردم را فلج کرده است. چون این شهر تنها یک خیابان اصلی و دو یا سه خیابان فرعی دارد و عرض خیابان اصلی به 5 متر هم نمی رسد و عبور و مرور از آن دشوار است.
اجناس در مغازههای پاوه به صورت گران به مردم داده میشود، بطور مثال اگر قیمت کالایی در کرماشان 10000 تومان باشد در پاوه 25000 تومان به مردم فروخته میشود و هیچ ادارهای بر قیمت کالانظارت ندارد. وضع آب بهداشتی هم قابل توضیف نیست، به حدی که روستای چورژی از لحاظ کثیف بودن آب آشامیدنی در استان رتبه اول را دارد. از نظر امکامات تفریحی هم تنها جایی که مردم بتواند بچههایشان را ببرند پارک کوچک کومهکال ( یا به قول رژیم پارک شهید کاظمی) است که آنهم به مکانی برای خرید و فروش مواد مخدر تبدیل شده و بیشتر مردم در فلکه فرمانداری تجمع میکنند که اداره اطلاعات بر آن تسلط کامل دارد.
تا چندی پیش وضعیت بنزین خوب بود اما پس از آنکە مقرر کردند که روزانه فقط 30لیتر بنزین به هر ماشین دادە شود، همین امر باعث شده که صف بنزین هم به معضلات شهر اضافه شود.
گاه و بیگاە دستگاه پارازیت روشن میشود و یا خط اینترنت قطع میگرد و سرعت اینترنت به صفر میرسد و هیچ اعتراضی نمیتوان کرد . شهر پاوە تنها یک کتابخانه عمومی دارد کە بیشتر کتب آن، سیاستهای جمهوری اسلامی را ترویج و تبلیغ می کنند. کسانی که شاعرو هنرمند هستند و انجمن تشکیل میدهند هر چند وقت یکبار به اداره اطلاعات فرا خوانده می شوند و از طرف مأموران رژیم مورد تهدید قرار میگیرند. به طور کلی رژیم آخوندی پاوهو اورامانات را به قبرستانی تبدیل کرده که در آنجا مردگان راه می روند.
در رابطه با تبلیغ داعش در پاوه و اورامانات
در ماههای اخیر در مساجد پاوه و روستاهای اطراف آخوندها تبلیغ بیشتری در مورد توحید و احزاب توحیدی کردهاند و بعد از نماز مغرب به صورت محرمانه و دور از چشم مردم به تبلیغ داعش می پردازند. مقر اصلی تبلیغ آنها روستاهای چورژی، دوریسان،بندره،شمشیر،بانهوره و شهر جوانرو می باشد. شهر جوانرو بعنوان مرکز تبلیغ داعش شناخته می شود. در شهر پاوه افرادی اقدام به اعزام جوانان و تشویق جوانان برای پیوستن به گروه داعش کردهاند که اسامی تعدادی ازآنها از این قرار است:1- احمد صادقی، 2- سریاس صادقی، 3-نهادی ویسی، 4- حافظ ویسی (که اخیرا خودش به داعش پیوسته)، 5- آزاد کارگر، 6- مهزاد کارگر، 7- اقبال صحرایی، (تمام این افراد بجز آزادو بهزاد کارگر که اهل روستای دشه هستند بقیه اهل دزآور و ساکن روستای چورژی می باشند). رژیم آخوندی هم کاری به کار آنها ندارد و بصورت علنی از جلسات آنها که در مساجد بر گزار می شوند جلوگیری نمی کند .
در رابطه با وضع معیشت مردم پاوه و اورامانات
گرانی و بیکاری در پاوهو اورامانات بر زندگی بیش از 80 در صدر مردم تاثیر گذاشته و بیشتر جوانان ناچارا به قاچاق سوخت و کالا روی آوردهاند که یکی از پر خطرترین کارهاست .
در هر محلهی تعدادی به فروش مواد مخدر شیشه و کراک مشغولند و آمار جوانان معتاد به مواد روز به روز بیشتر می شود به حدی که تقریبا در هر 3 خانوار حداقل یکنفر معتاد شده و اعتیاد به سن 14 سالهها رسیده ست.افرادی نیز در سد داریان مشغول به کار شدهاند و با حداقل دستمزد ناچار به کارند و ساعت 4صبح از خانه خارج میسوند تا به ماشینهای سرویس شرکت برسند و ساعت 7شب به خانه بر میگردند و حقوق و مزایای آنها دیر پرداخت می شود اما جرأت اعتراض ندارند چون به عنوان اغتشاشگردستگیر میشوند. با یقین می گویم که 80 در صد مردم پاوه و اورامانات بدهکارند و در زیر خط فقر زندگی میکنند .تنها امید آنها پرداخت یارانههاست که آنهم برای پرداخت قبض آب و برق و گازو تلفن به دولت می دهند .