✍️ مینو خالقی
سالهای زیادی است که همه ما دکتر جهانگیری را می شناسیم.ایشان در سمت های متعددی مشغول به کار بوده اند. از نمایندگی مجلس تا وزارت صنعت و معدن، استانداری اصفهان و بعد هم هشت سال معاون اول رییس جمهور. یعنی تنها یک پله پایین تر از رییس قوه مجریه. یعنی ریاست بسیاری از شوراهای اصلی کشور که عملیات توسعه با تصمیمات آنها شکل می گیرد. از مناطق آزاد گرفته تا شورای عالی آب و بسیاری دیگر. حال بماند که فرمودند قدرت جابه جایی منشی دفتر خود را نداشتند!
جناب اسحاق جهانگیری به عنوان یک مدیر در صحنه، پس از این همه سال فعالیت اجرایی و تصمیم گیری و تصمیم سازی ، در جلسه سخنرانی خود در خوزستان که اکنون گرفتار مشکلات امثال همین تصمیمات اجرایی سالهای طولانی است، می فرمایند که “متاسف اند که توسعه رضایت مردم را به بار نیاورده است….متاسفند که این توسعه به راستی توسعه نبوده است”
دقیقا نکته همینجاست جناب جهانگیری….
آنچه شما و مدیرانی چون شما طی دهه ها در ایران انجام دادید دقیقا همانیست که اکنون در روزهای پایانی معاون اولی خود به آن معترفید:
“شما توسعه پایدار را فراموش کرده اید”
توسعه ای مبتنی بر مختصات و دارایی های زیست جمعی مردم یک کشور متناسب با شاخصه های فرهنگی اجتماعی، اقتصادی و علی الخصوص زیست محیطی شان. توسعه ای با در نظر گرفتن داشته ها، بهره وری درست آنها بدون طمع به جان محیط طبیعی اطرافشان.
البته که بسیاری تصمیمات کلان در اختیار جناب ایشان و مدیرانی در این سطح نبوده است. البته که ارتباط با دنیای پیرامونی و دیپلماسی بلند مدت کشور، بخشی از سیاست های کلی و خارج از اختیارات قوه مجریه است.
اما به راستی، آیا افتتاح “ابر پروژه های آب بر صنعتی” و “انتقالات آب برای مصارفی به غیر شرب” و “صدور مجوز های رنگارنگ معادن در مناطق حفاظت شده” ،( نمونه اش همین الان در کوه کرکس اصفهان) و “احداث سد های رنگارنگ” و مجوز حفر چاههای بسیار و ادامه روشهای غلط کشاورزی و کاشت محصولات آب بر و غیر متناسب با امکانات طبیعی هر منطقه، عدم توجه کافی به موضوع بازچرخانی آب و حفظ آبخوانها،در زمان شما و با اختیارات شما در دوره های مدیریتی متعدد صورت نگرفته است؟
جناب جهانگیری
باز هم خدا را شکر که شما به آنچه انجام گرفته، معترفید.
کاش آنها که عمری در این سرای تصمیمات غلط گرفتند و یا جلوی تصمیمات خوب را گرفتند و اکنون در مناصبی به مراتب بالاتر مشغول به کارند و عوارضش را پیکر نحیف این گربه رنجور، “ایران جان مان” تحمل می کند، هم به آنچه کرده اند، اعتراف می کردند….