پایگاه خبری / تحلیلی نگام_20 تير ۱۳۸۹، ۱۰ سال پيش در چنين روزی عنايتالله رضا در تهران درگذشت. او میگفت: «انسانها جز به لحاظ حقوقی و در برابر قانون، با هم برابر نیستند.»
عنايتالله رضا در سال ۱۲۹۹ در رشت زاده شد. پدرش مجتهد بود. دبستان را در رشت و دبيرستان را در دارالفنون تهران گذراند. او ۱۷ ساله که بود به دانشكده افسری رفت و 2 سال بعد دوره خلبانی جنگی ديد و به نيروی هوايی نوبنياد ايران پيوست.
عنايتالله رضا در 21 سالگی به حزب نوبنياد توده پيوست: «ما كمونيسم را انتخاب نكرديم، كمونيسم ما را انتخاب كرد»؛ و ۲۵ ساله كه بود به خاطر فعاليتهای سوسياليستی در ارتش، دستگير و به كرمان تبعيد شد. يک سال پس از آن آزاد شد و به “فرقه دموكرات آذربايجان پيوست و چند ماه معاون نيروی هوايی “حكومت آذربايجان” بود.
با استقرار ارتش ايران در آذربايجان به باكو گريخت اما ديری نپاييد كه با سران “فرقه دموكرات” اختلاف پيدا كرد، از سياست كناره گرفت، به دانشگاه مسكو رفت و با نوشتن پاياننامهای درباره “انديشههای احمد كسروی پژوهشگر ايرانی” دكترای فلسفه گرفت.
او درباره 35 سالگیاش میگوید، «مدتی به چين رفتم. در واقع علاقهمند بودم بدانم رفقای چینی در مورد انتقادات و ایرادهای موجه قضایای آذربایجان چه فكر میكنند.»
او در آنجا بخش فارسی “راديو پكن” را راهاندازی كرد ولی به خاطر خشنودی فرزندانش به شوروی بازگشت اما ديگر از جهان سوسياليستی يكسره سرخورده بود.
۳۹ ساله بود كه از حزب توده اخراج شد و پس از هشت سال توانست از شوروی به پاريس برود و 2 سال پس از آن به ايران بازگردد و به روشنفكران چپ درباره شوروی بگويد: «این نظام كه شما به آن دل بستهاید، جز تباهی جان انسانها چیزی در بر ندارد.»
عنايتالله رضا به زبانهای فرانسه، انگليسی، روسی، تركی و عربی تسلط داشت و از همه اين زبانها آثاری درباره تاريخ ايران از روزگار باستان تا زمان مغولان ترجمه كرده و خود نيز كتابهای پژوهشی در اين باره نوشته كه ماندگارترين آنها “آذربايجان و اران” و “ايران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول” است.
او به جای انتقاد آشكار به شوروی، كتابهای منتقدان آن نظام مانند “طبقه جديد” از ميلوان جيلاس و “نامه به زمامداران شوروی”، از الكساندر سولژنيتسين را به فارسی برگرداند.
در 66 سالگی همكاری با “دائرةالمعارف بزرگ اسلامی” را آغاز كرد و ۱۲۰ مقاله برای آن نوشت. عنايتالله رضا در ۹۰ سالگی در تهران درگذشت.