دومین رهبرجمهوری اسلامی ایران برخلاف سَلَفِ خویش (بنیانگذار فقید) تاکنون رویهٔ نادرستی را که مبتنی بر خودمحوری و لجاجت است طی نموده بطوریکه تجسمی از یکدندگی و کینهتوزی دربرابر خواستگاههای مردمی در اذهان جامعه از وی نقش بسته است. بعلاوه، او با اصرار بر غلطهای گفتاری و رفتاری، هرگز به تبعات رویکرد استکباری که ریزش دستهجمعی صاحبان انقلاب و کشور و رویش نااهلان را در پی داشته ؛ توجهی نکرده است. و حتی عملاً مواجههای غیرمسئولانه با سرنوشت نظام نموده است!
اما اینک ناگزیر است برای حفظ حیثیت کاذبی که در خیال دارد و بقای چندروز «بیشتر» بر اریکهٔ سلطهگری ماندن ، هرچه سریعتر و پیش از بروز هر فاجعهای ، #نخستین ترمز منفعلانه را بکشد و از نفرتپراکنی و خشونتورزی ، عقبگرد نماید. (مگر آنکه خواستهای شومتری هدفگذاری شده باشد)!
او بخوبی واقف است که فرمان آتشبهاختيار در واقع حذف قانون و استقرار هرجومرج است. و نیز میداند که ماحصَل بینظمی، جنگ داخلی است. بدین معنا که حتماً فضای غالب بر روابط اجتماعی از سطح تضادها و تنشهای موجود فراتر رفته و به درگیری میانجامد!
شاید توّهم سوءاستفاده از نیروهای مسلح موجب شود که یک اطمینان خاطری حس کنند. لیکن این بهرهکشیهای ناحق از نظامیان هم یک حدّومرزی دارد چون آنان متعلق به سرزمین ایرانند و بخشی از مردمان همین ملتند. بنابراین هرگز تن به جنایات گسترده و بلندمدت نمیسپارند.
حدود دوسال قبل هشدارانهُ نوشتم که حاکمیت بعلت رسوائیهای بیسابقه و فجیع، بنبست در شیوههای استبدادی و همچنین قوّتیافتن احتمال واکنش پابرهنگان ؛ بدنبال جلوانداختن شورش داخلی بصورت نمایشی است!
انتظار میرود فرهیختگان و آزاداندیشانی که دغدغهٔ اعتلای تمدن ایران را دارند از همهٔ آلترناتیوهای خود بمنظور پیشگیری از وقوع حوادث ناگوار که این روزها، کشور آبستن آن است، استفاده نمایند.