✍️محمد علی مشفق
توجیه حضورنظامی ایران درمنطقه وایجادگروه های نیابتی برای دورکردن دشمنان ازمرزهاوجنگیدن درخارج ارمرزهابا آنان، درواقع استراتژیی است که برنظریه نصربالرعب ابتناءیافته ودرواقع بمنظور بازنمایی یک امپراتوری اسلامی شیعی (هلال شیعی ) و بنوعی یک هماوردی با استراتژی قدرتهای بزرگی مثل امریکادرمنطقه که قدرتمندترین ارتش جهان به لحاظ نیروی هوایی ودریایی وازهمه مهمتراقتصادوتکنولوژی وصنعت برتردردنیارادراختیارداردشکل گرفته است .آمریکایی که سرمایه یکی ازشرکت هایش درسلیکان والی ،چندین برابردرآمدنفت ایران درطول یک دهه ا ست. مضافااینکه آمریکامثل ایران امروز گرفتار تحریمهای فلج کننده هیچ قدرتی نیست .بلکه تحریم کننده دیگرقدرتها و تحریم سیاسی ،تکنولوژیک ،بانکی ،دارویی واقتصادی ایران و فرارسرمایه ها ونخبگان به دیگرکشورها شده است .
تبعات تحریم هاوناکارامدی حاکمیت وهمراهی خاموش جهان با تحریم، نارضایتی بیش از۸۵درصد مردم را حسب نظرسنجی ایسپا درپی داشته است. ازهمه مهمتر آمریکاقدرت جذب سرمایه های ملی وفراملی ونخبگان اکثرکشورهای جهان ،حتی سرمایه ها و مغزهای کشورهای اروپایی راهم دارد .بفرض پذیرش وتوجیه حضورنظامی ایران درمنطقه واستمراراین حضور،بایدبپذیریم که ایران نیازمند به بازسازی وبهسازی بنیادین روابطش بادنیا وترجیحا باکشورهای مسلمان وازهمه مهمترباعربستان سعودی است
هرچندکه پس ازانقلاب انتظار میرفت ایران برای دفع حضوربیگانه گان ازمنطقه، روابطش را بااعراب تقویت وازترساندن آنها اجتناب می نمود.امااین مهم اتفاق نیفتادو سیاست ها بگونه ایی رقم خورد که اعراب رابیش ازگذشته به قدرت شیطانی امریکا واسرائیل وابسته نمود.درصورتیکه انتظارمیرفت که ایران بمثابه یک قدرت بزرگ منطقه ایی،به ابتکارطلایه داری وطراحی تشکیل اتحادیه سیاسی ونظامی کشورهای مسلمان البته با اصلاح وبهسازی مناسبات سیاسی وامنیتی بااعراب ، بویژه باعربستان مبادرت مینمود وتاحدودی از بدبینی های تاریخی اعراب که صبغه های عروبت ونژادی باایران وبالعکس داشته باسیاست نزدیکی به اعراب،این ذهنیت های تاریخی را بتدریج می کاست ومثل امروز روابط دوچندان تیره وتار نمی گردید.بنابراین زمانی حضورایران درکشورهای عربی بصورت مستشاری قابل توجیه بوده وهست که اعراب کمترین تصورمنفی ازاین حضورداشته باشند.
ازدیگرسو ایران هم توانسته باشدبرمشگلات داخلی واقتصادورشکسته خودفائق آمده ویک الگوی اقتصادی موفق را به منطقه وجهان عرضه کرده باشد . نه اینکه خیلی از ایرانیان کارگری ساده درکویت و…را برایرانی بودن و ترک وطن عزیزمان ترجیح دهندویاجوانان وصاحبان سرمایه های فکری ومادی ،ایران را سرزمین ارزوهاوآمال وآینده خودندانندو غالبا مترصد مهاجرت به آنسوی آبها باشند.لذا خطرناک ترین عاملی که ممکن است خدای ناکرده منجربه فروپاشی ایران گرددقدرت نمایی نظامی صرف والبته تحریک کننده و بدون همراه داشتن پشتوانه های اقتصادی ورضامندی مردم درداخل وبی اعتمادی به نظام است. اعلام غیرمسئولانه شعارهای تندی مثل بستن تنگه هرمزدال برجلوگیری ازصدورنفت دیگرکشورها دریک ساله اخیر حقیقتا
سیاستی درتعارض با منافع ملی بود ه که متاسفانه هیچیک ازمقامات عالیرتبه کشورنه تنها آن رامحکوم نکردندبلکه باسکوتشان تندروهاراهمراهی کردندوآشی پختندکه نخورده همه جای کشوروملت راسوزاندومنافع ملی راتاسال هاغیرقابل جبران نمود. وبدنیا ثابت شد که ایران توان بستن تنگ هرمز رادرعمل ندارد و ماهم نتوانستیم ببندیم. بلکه برعکس امریکایی ها به صفرکردن صدورنفت ما که شعارش رادادند جامه عمل پوشاند ندومانع صدورصددرصدنفت ما به جهان گردیدند .البته این ها تیرهایی بودکه نبایدرها میشد ودیدیم که این تیرهابجایی اینکه دشمنان راهدف قراردهد کمانه کردو قلب سیاست واقتصاد ایران را هدف گرفت وقدرت مارابه ضدقدرت تبدیل کرد. ترساندن اعراب وبزرگ نمایی قدرت ایران توسط دشمنان وبسط اسلام هراسی ایرانی ، بهانه بیشتری به حضورنظامی امریکادرمنطقه هم دادازهمه مهمترغفلت نظام در حل مشگلات فزاینده داخلی وپاسخ ندادن به مطالبات فروخفته ملت باتکیه برآری به گفتگویی ملی درداخل بمنظورکمک گرفتن از همه ظرفیت های ملت خارج رویکردهای حذفی و نه چهل ساله به مذاکره وگفتگو ، درعمل ایران رابه سمت جنگی سیاسی واقتصادی وتکنولوژیکی ناخواسته بادشمنان سوق داد.و ایران رادرچنبره سیاست” نه جنگ ونه مذاکره “گرفتاریک بلاتکلیفی کشنده کرد.بطوریکه طراحان چنین سیاستی به گفتگووآشتی با ملت چونان گفتگو با آمریکا اعتمادنکرده ونمی کنندبنابراین این پدیده قهربااکثریت ملت ودنیا امری نیست که دردرازمدت بتواند به سیاست حضورمادرمنطقه وحفظ عمق استراتژیک ترسیم شده تداوم ببخشد.هرچندکه هزینه های برگشت ازاین سیاست هاهم بسیار سنگین و غیرقابل محاسبه برای جمهوری اسلامی ایران خواهدبود.