علی احتشام
پروین بختیار نژاد که سالیان دراز در زمینه حقوق زنان و به طور مشخص خشونت علیه زنان فعالیت مدنی و نوشتاری کرده بود، نیمهشب سهشنبه
۱۷ مهر در تهران درگذشت. او همسر رضا علیجانی فعال ملی مذهبی بود.
کنشگر حقوق زنان و جامعه مدنی، روزنامهنگار و همزمان همسر یک فعال و زندانی سیاسی بودن و در ایران زیستن کار سترگی است که پروین
بختیارنژاد به خوبی از پس آن برآمد.
او روزنامهنگاری را در سال ۱۳۷۴ با نشریه “ایران فردا” آغاز کرد و پس از توقیف این نشریه همراه با دیگر نویسندگان آن به “جامعه نو” کوچ کرد.
روزنامههای دوران اصلاحات از جمله خرداد، آفتاب امروز، یاس نو، نوروز، شرق و اعتماد همواره محل نشر مقالات او بودند.
خانم بختیارنژاد کتاب “فاجعه خاموش” را که پژوهشی در زمینه قتلهای ناموسی است، در سال ۱۳۸۱ منتشر کرد.
بعد از وقایع سال ۱۳۸۸ بختیارنژاد به همراه همسرش رضا علیجانی و دو فرزندشان به فرانسه مهاجرت کردند. پروین اما زندگی در غربت را تاب
نیاورد و در سال ۱۳۹۵ به ایران بازگشت و به مدت یک ماه مرتب برای بازجویی احضار میشد.
پروین بختیار نژاد متولد سال ۱۳۴۱ بود و در سال ۱۳۶۳ با رضا علیجانی فعال ملی مذهبی ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دو فرزند است که هماکنون با
پدرشان در فرانسه زندگی میکنند.
او نیمهشب سهشنبه ۱۷ مهر در منزلش در تهران به علت آمبولی ریه درگذشت.
رضا علیجانی، همسر «پروین بختیارنژاد» روزنامه نگار، در یادداشتی دربارهی درگذشت او با عنوان «پروین بختیارنژاد هم پروانه گون پرکشید و
رفت»
تنها بخت پروین در این دوران سخت این بود که سر بر خاکی نهد که دوستش داشت. در کنار مردمی که به آنها عشق می ورزید. زنان، کودکان کار و
همه دردمندانی که صدایی نداشته اند.
پروین از دوران دبیرستان و با کتابهای شریعتی و صمد و … چشم به جهان گشود. زان پس در جمعها و محفلها و تشکلهای مختلف به حد توان برای
آزادی و عدالت و رهایی مردمانش تلاش کرد و علیرغم جسم همیشه بیمار و رنجورش چیزی کم نگذاشت. تالاسمی که همیشه با او بود گاه توانش را
میربود ولی عشق به مردم و میهن همواره با او بود. بعدها آمبولی و خطر لخته شدن خون (که به دو عمل جراحی در خارج از کشور منجر شد)،
همیشه در کمیناش بود و بالاخره او را از پای درآورد.
چند سال آخری که همچنان پا برخاک میهن میگذاشت در باره خودسوزی زنان و قتلهای ناموسی و آسیب شناسی کارهای مدنی در ایران پژوهش
میکرد و مینوشت. در خارج از کشور نیز همین دغدغهها را پی گرفت. بازگشتش به ایران اما چندان طول نکشید و در آخرین حمله بیماری قدیم
دیگر تاب نیاورد و تسلیم سرنوشت شد.
خداوند پروین و همه ما را زیر سایه رحمتش بگیرد، بدیهایمان را به خوبیهایمان ببخشاید و آرامش ابدی به ارمغان آرد.
نگام ، ناگفته های ایران ما