مجید یونسیان
دکتر روحانی ومشاوانش با معرفی چهار نامزد برای اداره چهار وزارتخانه کلیدی
پیام روشنی به همه منتقدان دادند
و آن این که دولت قائل به وجود بحران و آشفتگی در ساختار اقتصادی نیست
و براین باور است که جامعه و مطالبات اقتصادیاش تنها بیانگر نوعی مشکل ومعضل است
و با استمرار سیاستهای کنونی امکان بازگشت به تعادل وجود دارد
این یعنی خط بطلان برهمه آنچه کارشناسان، دلسوزان و دغدغهمندان گفته، نوشته و فریاد زدهاند
درحالیکه کاملا روشن است که آشفتگی در اقتصاد ایران دوسویه مشخص و روشن دارد
که همه کارشناسان بر آن اتفاق نظر دارند :
سویه اول سیاستگذاری است؛ یعنی راهبردهای غلطی که اقتصاد ایران را از چرخه تولید و زایش و تولید ثروت به اقتصادی رانتی، قبیلهای و فسادزا
تبدیل کرده است.
سویه دوم مدیریت است؛ مدیریتی قبیلهگرا و شایستهگریز و کاملا بسته و غیرشفاف. آنقدر ناتوان که برایش فرقی نمیکند این مدیر امروز سکان
اداره صنعت و معدن را در اختیار داشته باشد و فردا مدیریت رفاه و کار را، چون اساسا قائل به اهمیت و نقش شایستگی و تخصص نیست.
راهبرد دولت و مشاوران رییسجمهور مواجهه شجاعانه با واقعیتها و پذیرفتن آشفتگی اقتصادی بعنوان یک بحران نیست.
اگر رییسجمهور به وجود بحران اقتصادی باور داشت، درصدد اصلاح سیاست و مدیریت برمیآمد.
دولت با باور غلط به دنبال کنترل و مدیریت بحران است و همین دولت را در پیشبرد آرمانهایی که مدعی آن است، با بنبست روبرو میکند.
متاسفانه هیچ مانع و نیروی مقتدری که بتواند دولت روحانی را از این مسیر غلط بازگرداند، وجود ندارد.
اگر مجلسی آگاه وجود داشت؛ شاید این امکان بوجود میآمد که با تصمیمی متقن وفارغ از دغدغههای جناحی دولت را برای تغییر سیاستها و
ساختار مدیریت تحت فشار قرار دهد.
نگام ، ناگفته های ایران ما