- فرهاد محبی / منبع: سایت خبری-تحلیلی کلمه
بدون تردید، دموکراسی بالاترین دستاورد بشر در حوزه جامعه و زندگی اجتماعی و بطور خاص در عرصه فرمانرایی و مدیریت جامعه است. در جهان امروز رابطه مستقیم این دستاورد بی نظیر بشر با توسعه سیاسی و اقتصادی قابل انکار نیست. جوامعی که از گذشته های دورتر به دنبال حق انتخاب و آزادی در انتخاب کردن بوده اند امروز توسعه یافته اند. درعوض کشورهایی که نخواستند و یا نتوانستند برای دستیابی به این مقوله مهم بکوشند کمتر توسعه یافته و یا فقیر مانده اند.
سرزمین ما ایران نیز سالهاست که سودای دموکراسی در سر می پروراند. مردمان ما در اوج اقتدار خودساخته عهد قجری، و آنگاه که شاهان بی کفایت قاجار خود را سایه خدا بر روی زمین می پنداشتند، برای محدود کردن قدرت مطلق این شاهان خودخواه به پا خاستند که منجر به تحمیل مشروطه به آنان شد.
طرح این مقدمه از آن جهت بود که گریزی به سابقه به تعبیر قدیمترها “دموقراضی” یا دموکراسی خواهی در ایران معاصر زده باشیم، چراکه پذیرش مشروطه از طرف مظفرالدین شاه ، منجر به صدور برگزاری اولین انتخابات شد. شاه قاجار با صدور فرمان ذیل در سال ۱۲۸۵ رسما با تاسیس مجلس عالی موافقت کرد:
«مصمم شدیم که مجلس شورای ملی از منتخبین شاهزادگان قاجاریه، علماء، اعیان، اشراف، ملاکین و تجار و اصناف به انتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافه تهران تشکیل و تنظیم شود که در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقه لازمه را به عمل آورده به هیئت وزرای دولت خواه ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهد شد اعانت و کمک لازم را بنماید.»
اگرچه شرایط نماینده و رأی دهنده در این انتخابات واقعا عهد قجری بود ،اما نهال نوپای دموکراسی با برگزاری اولین انتخابات در سپهر سیاست معاصر ایران کاشته شد.
نهالی که اگرچه تنها بعد از سه سال توسط شاه بعدی قاجار، با به توپ بستن مجلس قطع شد اما در اندک زمانی ریشه های آن دوباره جوانه زد و منجر به فتح تهران شد. دوران استبداد محمدعلی شاه قاجار آنقدر کوتاه بود که در تاریخ معاصر به استبداد صغیر شناخته شد. این درحالی بود که پدربزرگ او ناصرالدین شاه ،در خلا دموکراسی توانسته بود ۵۰ سال بر مردم حکومت کند.خلاصه اینکه ظهور دموکراسی و انتخابات در ایران منجر به تضعیف سلسله قاجار و انتقال قدرت به پهلوی شد.
انتخابات زمان پهلوی ها اما با نفوذ استعمار پیر و آمریکای همیشه ماجراجو، بیشتر فرمایشی و تامین کننده خواسته استکبار جهانی آن سالها بود.البته پهلوی ها کمی قبل از سونامی ۱۳۵۷ متوجه اشتباه خود شده بودند اما طوفان برخاسته از مردم ، امان اصلاح به آنها نداد.
با فروپاشی سلطنت در پی پیروزی انقلاب، دموکراسی و انتخابات باید حرف اول را میزد. چون انقلاب متعلق به مردم بود و به تعبیر رهبرش، میزان رأی مردم بود. لذا اولین انتخابات بعد از انقلاب با رای قاطع مردم به جمهوری اسلامی شکل گرفت.
نهالی که مردم با مبارزه برای آزادی خواهی و داشتن قدرت انتخاب در زمان مشروطه کاشته بودند اکنون تبدیل به درخت تنومندی شده بود که ثمرش را به عینه مردم می دیدند.
همراه این درخت اما آفتی به نام مشروعه بود. آفتی که هرچند سم مهلک شاهان قاجار ، آنگونه که می خواستند ، به آنها اجازه عرض اندام نداد ،اما خود را به هرنحو ،زنده در کالبد دینی مردم نگه داشتند و بالاخره با استقرار حکومت اسلامی، شرایط بهینه را برای رشد و نمو مهیا کردند.
بیستون مبارزه با استبداد را عشق مردم شجاع ایران به آزادی و آزادی خواهی کنده بود اما شهرتش به فرهادهایی رسید که تیشه شان قطع درخت تنومند دموکراسی ایران را نشانه رفته بود. باوجودیکه انتظار می رفت که هشت سال جنگ تحمیلی باعث تشدید همدلی و تقویت مقام معنوی همگان شود اما در کمال تعجب ،دیری نپایید که به بهانه حدود شرع الهی، ویروس کشنده مشروعه، نقاب از چهره گشود. بساط بدبختی ملت آزادی خواه همیشه مظلوم ایران فراهم شد. مبارزان و نخبه ها یا در دفاع از خاک و ناموس کشته شده بودند و یا به بهانه های واهی ، بوسیله ویروس مرموز مشروعه، از قدرت حذف شده و یا به حصر و حبسی ظالمانه و غیرقانونی افتادند.
انقلاب علی رغم سفارش پدر پیرش، به دست نااهلان افتاده بود.
نااهلان چون خواسته مردم نبوده و نیستند برای قبولاندن خود به مردم، مجبور به دست بردن در انتخابات شدند. دوباره با کمک ویروس مخرب مشروعه، رقیبان نخبه را به بهانه عدم تأیید صلاحیت کنار زدند و در ادامه با کمک نظارت نامشروع استصوابی ،به هر قیمتی وارد مجلس شدند. مردم نیز سالها ندانسته و یا به اشتباه با ساز آنها هم آواز شدند تا اینکه مشقت به حد نهایت رسید.
مصوبات مجلس ، خواسته مردم نبود. در حوزه مدیریت داخلی، در اثر مصوبات ناصواب این نااهلان ، صنعت ، اقتصاد و همه چیز به مرور زمان برباد رفت.
در سیاست خارجی نیز چنان موضع گیری هایی متفاوت با نظر مردم داشتند که که انگار با رأی مردمانی از کرات دیگر به مجلس رفته اند.
کم کم برای مردم ثابت شد که غالب نمایندگان ، برای مقاصد شوم خود و نه برای دفاع از حقوق حقه آنهابه مجلس می روند. و این وضع نامطلوب تا به آنجا پیش رفت که غالب مردم ، زیر فشار فقر و نابرابری، از دموکراسی و انتخابات مأیوس شده اند. برای مثال متوجه شدند که وکلای شان به جای مطالبه حقوق شان از خودروسازان، با آنها هم پیاله می شوند تا قیمت خودرو سربه فلک بکشد. آنها میدانند که استیضاح وزیر نمایشی برای باج گیری نمایندگان است و بررسی عملکرد نامطلوب جناب وزیر بهانه است.
مردمان بیچاره خوب میدانند که نماینده کوپن خود را برای هرکسی خرج نمیکند و سوزاندن این کوپن ها شرایطی دارد که مشمول مردم عادی نمی شود.
کیست که نداند که از بهارستان فقط و فقط خزان و رکود اقتصادی نصیب موکلین میشود و بهارش برای ژن های خوب است.
امروز مجلسی که قرار بود عصاره فضائل ملت و در رأس امور باشد، متأسفانه عصاره فساد فی الارض و در رأس امور غیرمردمی است.
با این تفاسیر بعید به نظر میرسد دیگر بار حنای داوطلبین متقلب ورود به مجلس، پیش مردم رنج کشیده رنگی داشته باشد. بدون تردید ، مشارکت بسیار پایین مردم ،مهم ترین چالش حاکمیت در انتخابات پیش رو خواهد بود.
به نظر می رسد این بار خبری از فیلترینگ اساسی نباشد و با استفاده از چهره های مقبول تر برخی را پای صندوق های رأی بیاورند اما آنطور که از شواهد پیداست ، مشکل جدی تر از آن است که با این حربه سابقه دار حل شود.باید منتظر بود و دید بازی جدید مهندسین خبره انتخابات چه خواهد بود؟