✍️یدالله کریمی پور
به تاریخ مناسبات ۴۲ ساله جمهوریاسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا بنگرید؛ چرا به رغم تنش فزاینده، تا کنون جنگی میآن این دو رخ نداده است؟
آمریکا طی این مدت رئیسان جمهور کارتر، ریگان، بوش پدر،کلینتون، بوش پسر، اوباما و ترامپ از هر دو حزب دمکرات و جمهوری خواه را تجربه کرده و در بیشتر کشورهای خاورمیانه دخالت نظامی گسترده کرده است. مردم عراق، افغانستان، سومالی، لیبی سوریه و پاکستان طی این مدت، طعم تجاوز آمریکا را چشیده اند.
دولت های آمریکا در این ۴۲ سال همواره جمهوری اسلامی را متهم به آتش افروزی و تروریسم کرده و او را ریشه تنش و ناامنی منطقه پنداشته اند. ولی در کمال شگفتی و به رغم تحلیل نا- دانان و به ویژه کم- دانان، هرگز حمله تمام عیاری را به جمهوری اسلامی تحمیل نکرده اند.
چنان چه به گمان آمریکا، جمهوری اسلامی ، سررشته دار منازعات و مشاجرات و ناامنی های منطقه بوده، پس چرا مانند پایان دادن به حکومت طالبان، صدام و قذافی، ایران که محور شرارت نامیده شد، در دستور حمله همه جانبه قرار نگرفته است. سهل است که پرخاشگرترین رئیس جمهورش، یعنی دانالد ترامپ، به روشنی خواهان حفظ ایران یکپارچه و بلکه بقای حاکمیت جمهوری اسلامی شده است.
به گمانم پاسخ به این پرسش استراتژیک، بیشتر از روزنه شیوه تفسیر ژئوپولیتیک بر خواهد آمد. به عبارت دیگر چرایی این پرسش را باید از این منظر دید.
برای آمریکا بقای ایرانی یکپارچه به عنوان متحد استراتژیک سرشتی درازمدت، تحت حاکمیت هر رژیمی، “حیاتی” است. فروپاشی و تجزیه ایران، ویران کننده طرح و برنامه های جهانی ایالات متحده آمریکا است؛ چرا؟
آمریکا در جهت تداوم بقای ابرقدرتی خویش، با اتحاد سرشتی چین- روسیه روبرو است. جبهه ای به درازای آتلانتیک تا پاسیفیک ( اقیانوس های اطلس و آرام) که تا اقیانوس منجمد شمالی امتداد یافته است. ولی “لولای” پیوند دهنده این دو، آسیای مرکزی و در مرتبه نازلتری قفقاز است.
این در حالی است که کشورهای ۸ گانه آسیای مرکزی- قفقاز، از دیدگاه موقعیت جغرافیایی، دربست زندانی فدراتیو روسیه بوده و هرگز تا کنون طعم استقلال را نچشیده اند. به عبارت بهتر دستکم ۵ کشور آسیای مرکزی “پوشالی” شمرده می شوند. چرا که بیشتر تبادلات بازرگانی آنان در عرصه ریلی، لوله ای، دریایی، شوسه ای و هوایی در نطارت و بلکه کنترل فدراتیو روسیه است.
رخنه در این ۸ کشور و کمک به آزادی آنان از زندان روسیه، در دستور کار و طرحنامه استراتژی آمریکا قرار دارد. در این جهت ایران بهترین و بلکه تنها کشور برای آزاد سازی آسیای مرکزی-قفقاز- خزر است. زیا تنها کشور “تک جداره” بین اقیانوس هند و این منطقه به شمار می آید. در حالی که محور پاکستان- افغانستان دو جداره و ناامن، محور ترکیه نیز چند جداره و محورهای دیگر نیز بسته است.
پس در بنیاد استراتژی آمریکا، بقای ایرانی یکپارچه حیاتی است. این در حالی است که برای روسیه،، تجزیه ایران در جهت ایجاد کشورهای کوچک حائل در کانون توجه است. چنین موقعیتی به ویژه در استان های شمال باختری ایران، برای روسیه کمال مطلوب است. یعنی تبدیل ایران به ایرانستان.
بر پایه باور ۲۵ ساله ام، در حالی که برای تحقق طرحنامه استراتژیک آمریکا، ایرانی یکپارچه گریز ناپذیر است، روسیه در نقطه مقابل از ایجاد حائل های پرشمار، در قالب تکوین ملت های کوچک پشتیبانی می کند.