نسیم روشنایی/ منبع: سایت زمانه
صادق هدایت، از پدران داستاننویسی ادبیات معاصر ایران در ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ متولد شد. کتابهای بسیاری نوشت، داستانهای کوتاه و بلند؛ از فواید گیاهخواری نوشت تا بیاعتمادی و جهل و خرافات؛ از “زنی که مردش را گم کرد” تا “گرداب”. اما “بوف کور” شاهکاری شد که هدایت با او تداعی میشود. مخاطبان غیرفارسی زبان نیز این کتاب را شاهکار میدانند.
او این کتاب را در سال ۱۳۱۵ خورشیدی برابر با ۱۹۳۷میلادی در بمبئی هند نوشت، در نسخههای معدود منتشر کرد و چهار سال بعد انتشارات امیرکبیر آن را در تهران منتشر کرد. به مناسبت تولد این نویسنده، مترجم و متفکر ایرانی، درباره انتشار “بوف کور” در هلند با مترجم و ناشر هلندی این کتاب گفتوگو کردیم.
خرت د فریز، مترجم هلندی به فارسی کتاب”بوف کور” و چند کتاب دیگر فارسی
خِرت دِ فریز (Gert de Vries)، مترجم ۶۸ ساله، مترجم “بوف کور” که همیشه در آمستردام زندگیکرده و شغلش مترجمی فارسی به هلندی است. او اولین مترجم “بوف کور” از زبان فارسی به هلندی است. خرت این کتاب را برای اولین بار در سال ۱۹۸۹ میلادی ترجمه و منتشر کرد. او کتابهای دیگری را نیز از فارسی به هلندی ترجمه کرده از جمله “طوبی و معنی شب” شهرنوش پارسیپور، “جای خالی سلوچ” محمود دولت آبادی و “تابستان تلخ” رضا علامه زاده و چندین داستان کوتاه از صادق هدایت و جلال آل احمد که در نشریات هلندی منتشر شدهاند. او به جز فارسی به هفت زبان دیگر نیز آشنایی دارد.
خرت در اواخر دهه هفتاد میلادی، دو سال در ایران زندگی میکند و شیفته شهرهای کویری ایران، یزد و کرمان است، کویر، طبیعتی که در هلند یافت نمیشود. او حتی سال ۵۷ یک روز قبل از اینکه روح الله خمینی به ایران پرواز کند، در یک چادر در نوفل لوشاتو فرانسه در مصاحبهای عضو تیم یک تلویزیون هلندی است و حدود ده دقیقه با او صحبت میکند. او در آنجا به جز خمینی، ابراهیم یزدی؛ بنی صدر و قطبزاده را هم ملاقات میکند.
خرت پس از اتمام دبیرستان به دانشگاه میرود و زبانهای شرقی میخواند، عربی، ترکی و فارسی. در دوران تحصیل او که مصادف با دوران شاه بود، بورسی میگیرد که در ایران فارسی بخواند. در ایران با نویسندههای مختلف معاصر ایرانی آن دوره آشنا میشود و به شدت تحت تاثیر صادق هدایت قرار میگیرد و تمام آثار او را میخواند.
نمایی از ترجمه کتاب ” بوف کور” به ترجمه خرت د فریز، انتشار کتاب سمت راست ۱۹۸۹ و سمت چپ سال ۲۰۱۸
از او میپرسم نظرش درباره “بوف کور” چیست و او به زمانه میگوید:
«بوف کور کتابی بسیار ناراحت کننده است، کتابی که دنیایی سیاه میسازد که هیچ امیدی برای انسان وجود ندارد، کتابی پر از یاس و مرگ، کتاب سیاه.»
از خرت میپرسم اصلا چرا تصمیم گرفتید بوف کور را ترجمه کنید:
« میخواستم بیشتر با زندگی هدایت آشنا شوم و کتابهای دیگر هدایت را خواندم که همه برای من خیلی جالب بودند. یک ناشر هلندی پیشنهاد داد که “بوف کور” را ترجمه کنم. به ناشر گفتم اگر هدایت “بوف کور” را به انگلیسی نوشته بود یک شاهکار بینالمللی میشد. حتما تمام دنیا به این کتاب علاقه پیدا میکرد.»
نویسنده دیگری که خرت به او علاقه دارد جلال آل احمد است. او در نظر دارد “خسی در میقات” را در آینده ترجمه کند. به نظر خرت ادبیات معاصر خیلی عالی است. او ادبیات معاصر ایران را در مقایسه با هلند خیلی بهتر میداند.
از او میپرسم: چه شد که تصمیم گرفتید فارسی یاد بگیرید:
«تصمیم به فارسی یادگرفتنم اتفاقی بود. با توجه به دیپلمی که داشتم یا باید کشیش میشدم یا زبان میخواندم. دلم میخواست زبان شرقی و خیلی دور از زبان هلندی بخوانم. به خاطر بورسی که از ایران گرفتم، فارسی خواندم. بعد از اینکه وارد ایران شدم و فارسی یادگرفتم، آرام آرام به ایران و ادبیات آن علاقه پیدا کردم.»
از او میپرسم پس از چهل سال آشنایی با ایران و زبان فارسی و حدود سی سال کار ترجمه با فارسی زبانها نظر او درباره ایرانیان چیست. خرت میگوید:
«مردم ایران خیلی مهربان و مهماندوست هستند. در هلند هر روز برای ایرانیهایی که در هلند تقاضای پناهندگی کردند ترجمه میکنم. ایرانیها اینجا به پرحرفی مشهورند. معمولا نظر خودشان را از دیگران بهتر میدانند. یه کم نژادپرستی هم در آنها دیده میشود. اما در کل خیلی مهربان هستند. دو سالی که در ایران زندگی کردم خیلی به من خوش گذشت.»
صادق هدایت از آن دسته روشنفکرانی است که اکثریت ایرانی درباره او با “اما و اگر” نظر میدهند. برای نمونه، در دوران نوجوانی من، برخی از اطرافیانم تصور میکردند که خواندن “بوف کور” خطرناک است و ممکن است آدم را به خودکشی وادار کند. اما روشنفکران فارسی زبان به اهمیت آثار هدایت پیبردهاند. احمد خلفانی درباره هدایت مینویسد:
«م. ف. فرزانه به درستی تایید میکند که ایرانیها در حقیقت زمانی به اهمیت بوف کور پی بردند که منتقدان خارجی در مورد آن مطلب نوشته بودند (فرزانه، آشنایی با صادق هدایت، ج ۲ ص ۷۸) و همین مسئله به خوبی نشان میدهد که هدایت به روشنفکران غرب نزدیکتر بود تا به نویسندگان و خوانندگان ایرانی دوره خودش. جمالزاده که کتاب دارالمجانین را ده سال بعد از بوف کور مینویسد، هر چند به ریشهها نمیپردازد، ولی نشان میدهد که آخر و عاقبت روشنفکرانی از نوع هدایت، دارالمجانین است.
یورگن ماس، ناشر هلندی- منبع: فیسبوک
گفتوگو با ناشر
یورگن ماس،(Jurgen Maas)، ناشری است که ” بوف کور” به ترجمه خرت د فریز را برای دومین بار در سال ۲۰۱۸ منتشر کرده است. یورگن ماس دانش آموخته علوم سیاسی و متخصص علوم خاورمیانه است و از سال ۲۰۱۳ انتشارات “یورگن ماس” را تاسیس کرده است.
یورگن ماس به زمانه میگوید کتاب “بوف کور” در سالهای دهه شصت میلادی از انگلیسی به هلندی ترجمه شده بود. اما ترجمه فارسی به هلندی آن توسط خرت د فریز در دهه هشتاد انجام شد. به گفته ماس انتشارتی در شهر در دراختن هم که توسط یک ایرانی-هلندی تاسیس شده بود این کتاب را با تیراژ کم ترجمه و منتشر کرده است.
از یورگن ماس میپرسم که چرا تصمیم گرفت کتاب “بوف کور” را دوباره منتشر کند. او میگوید:
«دلیل اول این بود که این کتاب یک شاهکار ادبی است. این کتاب آنقدر بیزمان است که هر زمانی میشود آن را خواند و با آن ارتباط گرفت. اصلا نمیشود فهمید که این کتاب در سال ۱۹۳۷ نوشته شده، انگار که کتاب سال ۲۰۱۷ نوشته شده و شاهکاری بدون زمان است. دلیل دیگر هم این بود که در حال حاضر بیش از سی هزار ایرانی – هلندی در هلند زندگی میکنند. هلندیهای بسیاری هم هستند که برای تعطیلات به ایران می روند. نمیدانم درست است یا نه اما این کتاب اولین شاهکار مدرن رمان فارسی دانسته میشود.»
او ادامه میدهد: «کتاب را حدودا پنج مرتبه خواندم و کتاب دشواری است. من هیچ وقت هرویین مصرف نکردم اما این کتاب شبیه نئشگی هرویین است. کتاب درباره بعد تاریک زندگی انسان است و اینکه زندگی چقدر میتواند دشوار باشد. برای هدایت البته عجیب نیست، چرا که چند سال بعدش خودکشی میکند.»
یورگن ماس مایل است کتابهای دیگری از هدایت منتشر کند اما درباره اینکه کدام داستانها را انتشار دهد، هنوز تصمیمی نگرفته است.
صادق هدایت درنهایت نتوانست بیش از ۴۸ سال زندگی را تاب بیاورد و در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ به زندگیاش پایان داد. اگرچه او از به دنیا آمدن خود چندان خشنود و راضی نبود اما ادبیات معاصر ایران بدون صادق هدایت، بیشک فانوسی کم داشت.