توافق هستهای تجارت را برای ایران آسانتر کرد؛ تحریمهای اقتصادی علیه تهران در ازای محدود کردن تواناییهای هسته ایش برداشته شد. اما مشکل در جزییات خفته است. برای مثال، در سمت هستهای این معادله، بحث از موشکهای هستهای ایران و در سمت تحریمها، بحث از حمایت دولتی ایران از تروریسم، از جمله مسائلی هستند که خودنمایی میکنند.
درواقع، اولین سالگرد توافق هستهای که در ۱۴ جون ۲۰۱۵ امضا شد، نزدیک است و اکنون فرصت خوبی برای تامل در پیامدهای اقتصادی، هستهای و ابعاد منطقهای آن است. موضوعی که بین نهادهای اجرایی و قانونگذاری در واشنگتن بسیار مورد بحث است.
در واشنگتن، این تصور در حال قوت گرفتن است که دولت باراک اوباما در این توافق شکست خورده است؛ این دولت نتوانسته است ایران را نسبت به نقض توافق هستهای پاسخگو نگهدارد، و در عین حال سعی کرد منافع بادآورده اقتصادی ایران از لغو تحریمها را را کم اهمیت جلوه بدهد و هچنین پیامدهای منفی منطقهای توافق که منجر به خمایت از تروریسم شده است، را نیز نادیده گرفت.
منتقدان، بیهوده امیدوار بودند که توافق هستهای محدودیتهایی را در زمینه موشکهای بالستیک برای ایران ایجاد میکند. با این حال مسئولیت این مساله، بیشتر از طرفین توافق، بر دوش سازمان ملل است.
بند سوم پیوست ب قطعنامه ۲۲۳۱ (۲۰۱۵) ایران را ملزم به این تعهد میکند که از هر گونه فعالیتی که مرتبط با موشکهای بالستیک – که قادر به حمل سلاحهای هستهای است، از جمله راه اندازی و استفاده از تکنولوژی موشکهای بالستیک- است، دوری کند. اما از آنجایی که در توافق هستهای به طور کامل به مساله گسترش و توسعه موشکهای بالستیک در ایران، پرداخته نشده است، زبان ضعیف این قطعنامه نیز مشکل را تشدید میکند.
در ۳۱ مارس ۲۰۱۶ مایک پمپی از کانزاس- نماینده GOP-، پیتر روسکام از ایلینوی، لی زلدین از نیویورک به جان کری وزیر امور خارجه ایالات متحده یادآوری کردند که در جریان توافق هستهای، او به کنگره قول داده بود که ایالات متحده یک پاسخ دیپلماتیک قوی برای تهران -در صورت آماده سازی موشکی – آماده کند. اما متاسفانه چنان که میباید، نشد.
قبل از توافق هستهای ژوئیه ۲۰۱۵، ایران به واسطه قطعنامه سازمان ملل، از راه اندازی و آماده سازی موشکهای بالستیک-که قادر به حمل سلاحهای هستهای است- صراحتا منع شده بود. در قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت اعلام شده است که شورا «تصمیم گرفت که ایران را از هر گونه فعالیتی که مرتبط به موشکهای بالستیک-که قادر به حمل سلاحهای هستهای هستند- است، منع کند.» اصطلاح «تصمیم گرفت» یک تعهد اجرایی قانونی سختگیرانه برای همه دولتها اعمال میکند.
اما پس از اینکه تهران به توافق هستهای مبادرت ورزید، و پس از این توافق، دولت اوباما با یک انعطاف پذیری نابخردانه، اجازه تست موشکهای بالستیک را به ایران داد. قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت نیز به جای ممنوعیت ایران با زبانی قاطع، به تایید توافق نامه بسنده کرد: «ایران ملزم به این تعهد شد که، از هر گونه فعالیتی که مرتبط با موشکهای بالستیک – که قادر به حمل سلاحهای هستهای است- است، دوری کند.»
کلوم لینچ در ۱۶ مارچ نوشت: «تدابیر به روز شده، نه از نظر قانونی الزام آور است و نه محدودیتی در اقدامات ایران ایجاد میکند. به عبارت دیگر، قطعنامه ۲۲۳۱، یک راه گریز به اندازه کافی بزرگ برای توسعه موشکهای میان برد و دوربرد برای ایران فراهم میکند، بدون اینکه گرفتار خطر ریسک نظارت شورای امنیت شود. همچنین تعریف دقیق از نوع موشک با قابلیت حمل کلاهک هستهای پیچیده است.»
لینچ کاملا درست میگوید. دولت اوباما در اجبار ایران به پاسخگویی و مسئولیت نسبت به تخلف هستهای موفق نبود. اما مساله این است که مماشات با ایران در حالی صورت میگیرد که این کشور به حمایت دولتی از تروریسم میپردازد. در حالیکه در جریان توافق هستهای، دولت اوباما اظهار امیدواری کرد و گفت انتظار میرود که ایران مشارکت خود را در تروریسم کاهش دهد.
در گزارش وزارت امورخارجه ایالات متحده امریکا که در سال ۲۰۱۳ انجام شد، ایران در صدر دولتهای حامی فعالیتهای تروریستی قرار داشت. در گزارشهایی که در سالهای ۲۰۱۴، ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ منتشر شد، نیز همین نتیجه بدست آمد. ایران از درگیریها در سوریه و عراق نیز حمایت میکند و همچنین در حملات خشونت آمیز مخالفین شیعه در بحرین دخالت کرده بود. بنابراین ایران صرف نظر از توافق هستهای به حمایت خود از تروریسم ادامه میدهد.
در مصاحبهای که استیو انسکیپ از NPR با اوباما داشت، اوباما گفت: «به عنوان یکی از پیامدهای تعامل با آمریکا در جریان توافق هستهای، ممکن است ایران تغییری در تصمیمات خود اتخاذ کند و کمتر به همسایگانش تعرض کند.» و جفری گلدبرگ در اتلانتیک چنین تحلیل کرد: «اوباما بر روی امنیت جهانی و میراثی که از خود به جا میگذازد شرط بندی کرده است. او با توافق هستهای سعی داشت برنامههای هستهای یکی از حامیان مالی دولتهای پیشرو در تروریسم، را محدود و کوتاه کند.»
نکتهای دیگر، اوباما به گلدبرگ گفت: «ایران از سال ۱۹۷۹ یکی از دشمنان ایالات متحده است، و در تروریسم دولتی درگیر بوده است، و یک تهدید واقعی برای اسراییل و بسیاری از متحدان ما است، و رفتارهای مخرب زیادی داشته است.» اما این اقرار برای تبرئه اوباما کافی نیست. چه که او انعطاف و تحمل زیادی نسبت به تهران، که فعالیتهای تجاریِ ترویستی دارد، از خود نشان داد، و تهران را به عنوان طرف مناسبی برای توافق پذیرفت، طرفی که توافق را نقض کرده است.
گزارش NPR و آتلانتیک به وضوح نشان داد که اوباما به تعدیل و کاهش فعالیتهای تروریستی ایران باور داشت، امری که در حقیقت اتفاق نیفتاد.
خلاصه اینکه، استدلال منتقدانی مانند رابرت اینهورن – از مذاکره کنندگان ارشد سابق دولت اوباما که به گسترش آنچه که در ۲۰۱۵ توافق شد، کمک کرد- نسبت به لغو تحریمها در جریان توافق، این است که، ثروت باد آورده از آزاد شدن پولهای ایران، «این فرصت را به ایران میدهد تا منابع بیشتری برای بیثبات کردن همسایگان و گسترش نفوذ خود در منطقه اختصاص دهد.»
به احتمال زیاد منابع مالی به تهران کمک کرده است تا کمکهای خود به نمایندگان و متحدانش در لبنان، سوریه، عراق، بحرین، غزه و یمن را افزایش دهد. علاوه بر این، ایران همچنان در حال تقویت قابلیتهای نظامی سپاه پاسداران- نیروی قدس- است، نیرویی که در بسیاری از این کشورهای نامبرده فعال است.
جان هانا، مشاور ارشد در بنیاد دفاع از دموکراسیها در اظهارات خود در کمیته نظارت و اصلاحات دولت در ۱۷ میگفت: صرف نظر از رفتار ایران، چیزی که بیشتر نگران کننده است این است که اوباما همچنان به حمایت خود از لغو تحریمها ادامه دهد.
مارک دوبوویتز، مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسیها، و همچنین منتقد لغو تحریمها علیه ایران به کمیته بانکداری، مسکن و امور شهری مجلس سنا گفت: «ایران علی رغم دههها سابقه مشارکت در جنایت، به شدت تلاش میکند تا به فعالیتهای مالیش جنبه قانونی ببخشد…. فعالیتهای مالی غیرقانونی که هیچ نشانهای از محدودیت و مهار آن نیست.»
به عبارت دیگر، از زمان انجام توافق هستهای، دولت اوباما فرصتهای زیادی را برای به عقب راندن ایران از دست داد، در مقابل، ایران در لغو تحریمها و قانونی جلوه دادن فعالیتهای مالیش در جامعه جهانی- با وجود حمایت از تروریسم- موفق بود.
این مقاله تلخیصی از این مقاله است: http://ow.ly/myOI301p9WZ
ترجمه: شهروز سالاری