نگام ، سرویس گفتگو _ هر ساله دهم اکتبر روز جهانی لغو مجازات اعدام است. در ایران هم مثل بسیاری کشورها از دیرباز اعدام وجود داشته. اما از نیمه دوم قرن بیستم هر روز کشورهای بیشتری این مجازات که بر اساس معیارهای جهان معاصر، غیر انسانی و غیر سازنده شناخته می شود را لغو می کنند. هرچند در بعضی کشورها این لغو دائمی نبوده و شرایط اظطراری به بازگشت آن کمک کرده. در کشورهایی نظیر ایالات متحده آمریکا هر ایالت تصمیم می گیرد که آن را لغو کند تا نه. بعضی کشورهای اسلامی بر اساس احکام شریعت این مجازات را در قوانین خود دارند اما اجرا نمی کنند.
در ایران شرایط کاملأ متفاوت است چون نه تنها قانون اساسی و قوانین جاری کشور بر اساس احکام شریعت تهیه و تنظیم شده، بلکه رنگ و بوی سیاسی هم دارد یعنی با مشروعیت نظام حاکم گره خورده و برخی اجرای آن را یک فریضه سیاسی-عبادی معرفی می کنند و برای همین فعالان مدنی که برای لغو مجازات اعدام تلاش می کنند مجرم شناخته می شوند و تحت تعقیب قضایی قرار می گیرند.
حتی افزایش بی رویه شمار اعدامها که فشار نهادهای حقوق بشری را به همراه داشته هم سبب تصمیمی برای لغو این نوع مجازات نشده و در جدیدترین اتفاق قوه قضائیه تصمیم دارد تنها مجازات بخشی از مجرمان مواد مخدر را از اعدام به مجازات دیگری تغییر دهد. ایران می گوید بیشترین شمار اعدامها شامل قاچاقچیان مواد مخدر است. این در حالی است که تابستان 67 هزاران زندانی سیاسی در ایران اعدام شدند و افراد مطلعی گفته اند هنوز هم اعدامهای مخفیانه در مقیاس کوچکتر ادامه دارد. دسته ای دیگر از اعدام شامل قصاص قتل نفس و مجازات تجاوز به عنف است که مقامات ایران می گویند نص صریح قانون شرع و غیر قابل تغییر است. در حالیکه قصاص در برخی کشورهای اسلامی هم اجرا نمی شود.
“ایرج مصداقی” یکی از جان بدر بردگان اعدامهای سیاسی سال 67 است. وبسایت خبری نگام با او درباره اعدام و کارکردهایش و چشم انداز پیش رو به گفت و گو پرداخته که در ادامه می خوانید.
*جهان امروز از لحاظ حقوق بشر در چه جایگاهی نسبت به گذشته قرار دارد؟ آیا هر چه پیش می رویم تمدن در برابر توحش بیشتر شده یا صرفأ اشکال توحش تغییر کرده؟
به هر حال در همه عرصه ها جهان شاهد تغییر و تحولات بسیاری بوده است. نمی توان گفت که در عرصه های پزشکی، مهندسی، هنر و ورزش پیشرفت کرده ایم اما در زمینه مسائل اجتماعی و حقوق بشری تغییری رخ نداده. طبعأ در زمینه حقوق بشر هم پیشرفت حاصل شده. پیشرفتهای بشر در همه عرصه ها یک مجموعه به هم پیوسته است. قطعأ جهان بعد از اعلامیه جهانی حقوق بشر از جهان پیش از آن متفاوت است. پیش از این اعلامیه، در زمان جنگ دوم جهانی در اروپا کمپهای آدم سوزی وجود داشت و محدود به مرزهای آلمان نازی هم نبود. از سیبری تا شوروی و ایتالیا و اسپانیا جنگ و کشتار وجود داشت. حتی بعد از جنگهای جهانی بر روی آگهی های اجاره مسکن در بریتانیا نوشته می شد متقاضی، سیاه نباشد. امروز 103 کشور اساسأ حکم اعدام ندارند. پنجاه و چند کشور هم قانون اعدام دارند اما اجرا نمی کنند.
*اعدام در ایران چه کارکردی دارد که از آن صرفنظر نمی شود؟ قوه قضائیه می گوید به صورت محدود با مجازاتهای دیگر جایگزین می شود اما لغو هرگز. در حالی که ترکیه هم کشور اسلامی است اما اعدام ندارد.
نظام جمهوری اسلامی برای سرکوب به اعدام نیاز دارد.
*کارکرد مراسم اعدام در ایران چیست؟ اینکه مردمی با پتو و تخمه و بچه در بغل ساعت پنج صبح برای تماشا در محل اعدام جمع می شوند و کف و سوت می زنند و تأثیرش بر این مردم چیست؟
اعدام در ایران به معنی نمایش قدرت هیأت حاکمه و چنگ و دندان نشان دادن به جامعه است. می خواهد در ذهن مردم حک شود که حکومت توان جان ستاندن دارد. ضمن اینکه مردمی که صبح تا شب زیر بمباران تبلیغاتی هستند، کم کم شبیه حکومت می شوند و طبعأ کم کم بخشی از جامعه حداقل به عنوان تماشاچی با این نمایش همراهی خواهد کرد. اعدام در کشورهای دیگر با رأی مردم لغو نشده. متخصصین باید درباره لغو اعدام تصمیم بگیرند و برای همین در هیچ جای دنیا آن را به رأی عمومی نمی گذارند. در فرانسه دوران میتران در دهه هشتاد میلادی حکم اعدام لغو شد. در حالیکه آن موقع نظرسنجی ها می گفت 75 درصد مردم فرانسه با حکم اعدام و اجرای آن موافق هستند. امروز رشد و توسعه و پیشرفت باعث شده اکثریت همان مردم فرانسه متوجه شوند که لغو حکم اعدام درست بوده و اعدام را مذموم بدانند. دمکراسی یک فرهنگ است که باید در جامعه پرورش یابد و برای رشد و توسعه آن تلاش شود. در هیچ جای جهان مثلأ برای اینکه سرنگ تمیز در اختیار معتادان قرار دهند و یا برای اینکه جایی پل بسازند، از مردم نظرخواهی نمی کنند. بلکه از کارشناسان متخصص کمک می گیرند و نیازها را بررسی می کنند. بنابراین قدمهای حقوق بشری نیز باید توسط حکومتها برداشته شود. دویست و پنجاه سال است که در جهان بحث درباره اعدام مطرح است و خصوصأ از عصر روشنگری به این سو این سوال در جهان مطرح است که اعدام تأثیر کنترلی دارد یا ندارد؟ مراسم اعدام در ایران، ترس را در جامعه نهادینه می کند و خشونت را در جامعه رواج می دهد. کودکی که با تماشای اعدام بزرگ شود، در دوره بزرگسالی به اعمال خشونت گرایش پیدا می کند.
*اعدامیان ایران به چند دسته عمده تقسیم می شوند که شامل زندانیان سیاسی، قاچاقچیان مواد مخدر و قصاص قتل نفس و مجازات تجاوز به عنف است، شما جان بدر برده اعدام سیاسی هستید، امروز جمهوری اسلامی اعلام می کند که اعدام سیاسی ندارد و همه اعدامی ها قاچاقچیان مواد مخدر هستند، -در حالیکه شواهد زیادی از جمله در تهدیدهای متهمان و گفته های افراد مطلع آمده که اعدام سیاسی از دهه شصت تا امروز همچنان ادامه دارد، آیا سیاسی ها به نام جرائم دیگر اعدام می شوند؟ راه تشخیص و چاره چیست؟
تصور نمی کنم در سالهای اخیر موارد اعدام سیاسی داشته باشیم که تحت عنوان جرائم مواد مخدر اعدام شده باشند. اما قتلهای سیاسی فراوان داریم. بسیاری از قتلها و تصادفاتی که در ایران رخ می دهد حوادث طبیعی و یا شخصی نیست. بلکه دستگاه اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی به انحاء مختلف این افراد را می کشد و سر به نیست می کند. این کار در تمام طول دهه های گذشته انجام شده و هنوز هم ادامه دارد. قتلهای زنجیره ای در ایران به آن چهار قتل معروف محدود نیست و از سال 68 این نوع قتلها سامان داده شد. مثلأ زندانیان سیاسی آزاد شده و به خصوص کسانی که با سازمان مجاهدین خلق در ارتباط بودند را می کشتند و مسئولیت این اقدام را هم نمی پذیرفتند. همیشه هم از خانواده ها طلبکار بودند که فرزندتان به خارج از کشور گریخته و چرا زودتر اعلام نکرده اید!
*در خصوص اعدامهای 67 اخیرأ مصطفی پورمحمدی گفت من افتخار می کنم و شبها راحت می خوابم. این سوال پیش می آید که چرا پیش از انتشار فایل صوتی آیت الله منتظری انکار می کرد و هنوز هم رسمأ مسئولیت کشتار زندانیان سیاسی در تابستان 67 پذیرفته نمی شود؟
بله این تناقض در گفتار و رفتار مسئولان وجود دارد. حرفهای پورمحمدی هم توجیه شخصی و فرار به جلو است. مثل کسی که از روی ترس در تاریکی سوت می زند و آواز می خواند. این حرکت دلیلی بر بی خیالی و آرامش نیست بلکه استرس و اظطراب درونی شخص را نشان می دهد. ترس از عاقبت ماجرا همیشه با امثال پورمحمدی همراه است. اعدام یک مجازات حقوقی است که در قوانین برخی کشورها تعریف شده. مثلأ در آمریکا و ژاپن مجازات اعدام وجود دارد که توسط قضات و پس از بررسی پرونده در دادگاههای عادلانه و با حضور وکیل مدافع و هیأت منصفه، این حکم صادر می شود. اما آنچه در ایران رواج دارد قتل است نه اعدام. سه جور قتل در ایران وجود دارد. قاچاقچیان مواد مخدر که حکومت مسئولیت آن را به عهده می گیرد. یکی قصاص است. یکی هم اعدام سیاسی که در سال 88 و 89 هم انجام شد. یک نوع هم قتلهای سیاسی نظیر کشتار تابستان 67 است که به صورت نیمه مخفی انجام می شود و مسئولیت آن هم به عهده گرفته نمی شود. وقتی حتی موازین قانونی جمهوری اسلامی در دادرسی پرونده ها رعایت نمی شود، یعنی حکم قتل صادر می شود نه اعدام. کسی هم که حکم را صادر می کند قاتل است و نه قاضی.
*در بحث قصاص جمهوری اسلامی می گوید نص صریح شریعت اسلام و حق خدا است و غیر قابل تغییر، اما می بینیم مدیران بسیاری از جمله ناظم مدرسه متجاوز و .. تبرئه می شوند. این دو گانگی چطور قابل توجیه است؟
شاید هزار سال پیش حکم قصاص مترقی بوده. چون اگر مجازات خاطی به قربانی واگذار می شد قطعأ هیچ تناسبی را رعایت نمی کرد و چه بسا در تلافی یک سیلی، طرف مقابل و حتی خانواده او را می کشت. در چنین شرایطی حکم قصاص، مترقی و منطقی به نظر می رسید. مثلأ در اروپا هم وقتی جوزف گیوتین، گیوتین را اختراع کرد یک وسیله اعدام انسانی و مترقی بود. چون اشکال کشتن انسانها در آن زمان خیلی وحشیانه تر بود و گیوتین تنها با یک ضربه جان فرد را می ستاند و زجر نمی داد. اما امروز گیوتین هم ابزار ضدانسانی و وحشیانه ای محسوب می شود.
*در مورد مواد مخدر شواهد می گوید خرده فروشان اعدام می شوند، اعتیاد در حال افزایش است و دستکم احمدی نژاد و محسن رضایی تلویحأ به سپاه پاسداران به عنوان شریک عمده فروشان اشاره کرده اند؟
اعدام درمان این درد نیست و مسلم است که سپاه پاسداران و دستگاههای امنیتی در قاچاق مواد مخدر در ایران دست دارند. چطور صد کیلو مواد منفجره از چشم وزارت اطلاعات پنهان نمی ماند و کشف و توقیف می کند، بعد همزمان دهها تن مواد مخدر را نمی توانند شناسایی و توقیف کنند؟ مواد مخدر را خودشان وارد کشور می کنند، خودشان هم پخش می کنند و به مردم می فروشند. بعد حالا یک عده ای خرده پا را هم دستگیر و قربانی می کنند و یک بیلان مثبت هم درست می کنند. همزمان بساط اعدام و رعب و وحشت به راه می اندازند و در این میان چه کسی بی دفاع تر از یک خرده فروش مواد مخدر که برای تأمین معیشت زن و بچه اش به این راه افتاده. قانون در ایران برای قدرتمندان نیست. جلال الدین فارسی به زمین مرحوم میرزاخانی تجاوز کرد و او را کشت و یک شب هم به زندان نیافتاد. محسن پسر علی فلاحیان، سرباز وظیفه نیروی انتظامی را کشت و رنگ زندان را هم ندید.
*ایران مذاکرات حقوق بشری با اروپا را آغاز کرده، از سویی می شنویم که بمبهای استفاده شده در جنگهای سوریه، یمن، عراق، افغانستان؛ آمریکایی، روسی و فرانسوی هستند و کم نمی شنویم که بیمارستان و مدرسه و عروسی بمباران شد یا قرارداد فروش تسلیحات غربی به این کشورها امضاء شد، فکر می کنید جامعه جهانی و خصوصأ قدرتهای بزرگ در بحث حقوق بشر چقدر جدی هستند و یا صرفأ بده بستانی در جریان است که میزان اتحاد با آنها در فشار بر کشورها برای رعایت حقوق بشر تعیین کننده است؟ آیا ایران هم تلاش می کند وارد بازی قدرت جهانی شود؟
در کشورهای غربی که تک صدایی وجود ندارد. اینها یک سیستم عریض و طویل دارند که در آن از سازمانهای حقوق بشری و غیر دولتی تا دولتها و کمپانی های اسلحه و شرکتهای نفتی، همه بخشها در تصمیم گیری ها نقش و سهم دارند. هر کدام از اینها هم منافع خاص خود را به پیش می برند. هر کدام ممکن است مأموریتهای خاصی داشته باشند و حتی علیه یکدیگر کار کنند. جهان پیشرفته موقعیت منسجم و یکدستی ندارد. باید این جوامع را شناخت تا بتوان رفتارشان را تحلیل کرد. در اینجا بحث منافع ملی کشورها هم مطرح است. این کشورها به دنبال حل مشکلات خودشان هستند و نه حل مشکلات ما. مثلأ دولت آلمان به بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران فکر نمی کند، بلکه به دنبال این است که در انتخابات بعدی کشورش هم رأی بیاورد. برای این تداوم قدرت به رونق اقتصادی نیاز دارد و به همین دلیل روابط اقتصادی اش را حتی با جمهوری اسلامی هم برقرار می کند، در کنار این برای اقناع افکار عمومی و سازمانهای حقوق بشری، یک دیالوگ انتقادی هم با ایران برقرار می کند و بحث حقوق بشر را هم مطرح می کند و می گوید که بر رژیم ایران فشار خواهد آورد. در حالی که اینگونه نیست.
*یعنی حقوق بشر در جهان هیچ ضمانت اجرایی ندارد؟
قطعأ ندارد. مشکلات جهان ما هنوز حل نشده است. ما دائمأ در کش و قوس هستیم. ما هم یک نیرو در میان نیروهای مختلف موجود در جهان هستیم و باید تلاش کنیم وضعیت بشر را بهبود ببخشیم. همیشه هم جنگ و جدال و تضاد منافع وجود دارد.
*به هر حال فشار جامعه مدنی هم بر این دولتها وجود دارد. الان آیا امثال شما می توانند در هر کشوری که هستند علیه جمهوری اسلامی طرح شکایت کنند و فشار حقوق بشری بر ایران را افزایش دهند؟
خیر. به لحاظ حقوقی راه حلی وجود ندارد. چون این کشورها ساز و کار مشخصی دارند که دست و پا گیر است. اصلأ فلسفه تشکیل دادگاه ایران تریبونال وجود همین موانع حقوقی بود. مانع بزرگ هم این است که موضوع کشتار 67 باید در دادگاه جنایت علیه بشریت طرح شود که حکومت ایران عضو آن نیست و تازه در صورت عضویت هم باید پرونده مربوط به سال 2002 به بعد باشد و شامل دعاوی پیش از آن نمی شود. راه دیگر فعال شدن بند هفت شورای امنیت و تشکیل دادگاه بین المالی است که شرط آن هم به خطر افتادن صلح جهانی است و شامل کشتار 67 نمی شود. برای تغییر در وضعیت حقوق بشر باید به امکانات خودمان رجوع کنیم و منتظر و امیدوار این و آن نباشیم.