انقلاب ملت ایران در بهمن۵۷ هرگز بدنبال تغییر نام کشور نبوده و هیچ داعیه ای هم مبنی بر ایجاد محمل برای حکومت کردنِ یک قشرِ خاص (مثل روحانیان) نداشته است.
بلکه :
در تمام مجامع بین المللی «و برحسب پروتکلهای ملی و جهانی» و همچنین بر مبنای سبقۀ تمدنیِ شناخته شده نزد افکارعمومی سایرملل ، نامِ این مملکت «بدون هر قید و اضافاتی» فقط ایران است و همۀ مردمانش «با انواع گرایشات و تعلقاتِ دینی و…» همیشه ایرانی هستند.
بعلاوه ؛
با مشروعیت بخشیدن به آن جنبش همگانی در انتخاباتِ قانون اساسی بعنوان میثاق نامۀ ملی ، ساختاری را بنیان نهادیم که حکومت مرم بر سرنوشت خویش است نه چیز دیگر. (یعنی پیاده سازی نظام جمهوریت که این نوع حکومت و حتی مذهب رسمی مردم ، ارتباط و تداخلی با نام کشور ندارد)
درنتیجه ;
تأکید میگردد که در این چارچوب هیچ سلسله و صنفی بر آحاد ملت ترجیح نداشته و برتر و والاتر!! خوانده یا دانسته نشده است.
بنابراین :
هرگونه تعبیرِ خاص و سوءِ برداشت از قانونِ موجود از سوی هر فرد و مقامی «حتی با تحمیل شرائطِ استبدادی اعم از ایراد نطقهای یکسویه و صدور فرامین فراقانونی و استقرار دوگانگیهای نانوشته و… » ، فاقد پشتوانه و مقبولیت مردمی است که این فقدان ، مشروعیتِ رژیم را متزلزل می سازد (همچنان که مشهود است).
علیایحال ؛
میدانیم و میدانند که مقرر تبوده و نیست که ادارۀ کشور از تدبیر تا اجرا و از کل تا جزءِ موضوعات و امورات اش متمرکز در یک فرد یا قشر و یا حتی در یک طیفِ فکری با قالب حزب و جناح و… باشد که اگر چنین بود ، نهادِ سلطنت «با آن پیشینۀ علمی و تجربی» بر ۴۰سال آزمون و خطا (البته در خوشبینانه ترین حالت) ، اولویت می یافت.
الغرض ؛
عملکرد حدوداً ۳دههٔ اخیر ، تمام مؤلفههای مورد استناد شامل : استقلال! گسترش دینمداری !! آبادانی کشور!!! و… را از حاکمیت سلب نموده بطوریکه جامعهای با مطالبات از نوع بدیهیترین حقوق اولیۀ انسانی و شهروندی (اجتماعی) را رو در روی قدرت طلبانِ انحصارگر و مدعی بصیرت! قرار داده است.
اکنون ؛
پُر واضح است که زمانِ درک واقعیات و بازگشت به آغوش ملت با سرعت در حال سپری شدن است. قطعاً حسابرسی مردم از خیانت کنندگانِ در امانت (مدیریتِ سپرده شدۀ جامعه و خزانه) ، بسیار شدید خواهد بود. پس تا دیر نشده می بایست حق را به ذیحق و صاحبانش برگرداند زیرا بعداز وقوعِ طوفان ، گریه های عجوزگی و آدم کُشان ضدشورش هم مؤثز نخواهد افتاد چراکه پیشتر، تجربۀ اندک هوادارِ!«مزدورِ» دیکتاتورها ، گارد جاویدان و نیروهای تا بن دندان مسلح و بی رحم نیز (که تأثیرگذار نشده) در تاریخ کشور و حافظۀ ملت ثبت گردیده است.