نگام ، سیاسی _ یک فعال سیاسی اصلاحطلب با تأکید بر اینکه دولت و حاکمیت باید تصمیمی سخت برای حل ابرچالشهای اقتصادی بگیرند، گفت: اگر تغییر تیم اقتصادی دولت به این معنا باشد که نه دولت و دستگاه اجرایی بلکه تمام حاکمیت اعم از دولت و نهادهای غیر انتخابی را وادار به تصمیمهای سخت کند – که به اعتقاد من نمیکند- بسیار هم خوب است وگرنه چندان تأثیری ندارد.
دکتر داوود سلیمانی، نماینده مردم تهران در مجلس ششم در گفتوگو با شفقنا با بیان این که در حال حاضر دولت با ابرچالش های متعدد و متنوعی روبهروست که بخشی از آن ها اساساً در حوزه ی اقتصاد نیست و البته بخشی از آنها هم اقتصادی است، اظهار کرد: بنابراین راهحل برون رفت از این وضعیت الزاماً محدود به دولت -به مفهوم اجرایی آن یعنی قوه مجریه- نیست و نیاز به ارادهی جمعی و تصمیم حاکمیت دارد. در این میان تیم اقتصادی دولت هم بهعنوان جزیی از این عوامل در مدیریت کلان اقتصادی کشور به سهم خود موثر است اما نمیتوان گفت تعیینکننده هم هستند.
متأسفانه تیم اقتصادی دولت، اقتصاددان نیستند
تنها مشکل ما تغییر تیم اقتصادی نیست
او با ابراز تأسف از این که تیم اقتصادی دولت، اقتصاددان نیستند، گفت: نه وزیر اقتصاد، نه رییس سازمان برنامه و نه رییس بانک مرکزی تخصصشان در حوزهی اقتصاد نیست و این یک ضعف بزرگ محسوب میشود که قبلاً هم مطرح بوده است. البته در حال حاضر چالشها و بحرانها ماهیتی کمتر اقتصادی دارند، بر این اساس تنها مشکل ما تغییر تیم اقتصادی نیست؛ ما با چالشهای متعددی روبهرو هستیم که حل مساله اقتصاد از بستر آنها میگذرد. البته آن ابرچالشها نیاز به تیم اقتصادی قوی دارد اما تیم به تنهایی نمیتواند موفق باشد.
سالهاست که اقتصاد ما به سیاست باج میدهد
از اقتصاد به عنوان مسکن ،برای حل مشکل مردم استفاده کردهایم
این فعال سیاسی اصلاحطلب، درباره ضرورت تغییر تیم اقتصادی دولت با رویکردی از جهتی منفی و در عین حال مثبت تصریح کرد: یعنی به دلیل همبستگی بین عوامل موثر در وضعیت کنونی اقتصاد، سهمی که تیم اقتصادی میتواند در حل بحران داشته باشد، بسیار اندک است و باید مسایل دیگر را حل کرد. سالهاست که اقتصاد ما به سیاست باج میدهد یعنی ما برای خواباندن صدای اعتراضها از اقتصاد بهعنوان مسکن برای حل مشکل مردم استفاده کردهایم و به درمان و پیشگیری نپرداختهایم. مرتب مسکن تجویز کردهایم و این مسکنها در طول زمان اثر خود را از دست دادهاند و ما در مقابل، دوز آن را افزایش دادهایم. در این روند نیز مشکل هر روز بزرگ و بزرگتر شده است.
دولت و حاکمیت باید تصمیمی سخت بگیرند
او ادامه داد: با این روند، نه تنها بهبودی در کار نیست بلکه مرگ بیمار حتمی است. دولت و حاکمیت باید تصمیمی سخت بگیرند، وگرنه این بیماریها با مسکن دادن بهبود نخواهد یافت. مانند نرخ بهره بانکی که پنج سال به طور غیر واقعی نگه داشته شد تا جلوی تورم را گرفتند و امروز همین موضوع تبدیل به پاشنه آشیل شده است. چرا که چارهی اساسی برای نقدینگی، ثروت و گردش آن در بازار کسب و کار و تولید نداشتهایم. امروز که مردم میبینند دلار، ارز و طلا و ماشین سودآورتر است و تضمین بیشتری برای تثبیت ارزش پولشان دارد، آن پولها را از بانک ها بیرون میکشند و با توجه به روند تحقق برجام و جرزنی آمریکا و پیآمدهای آن، همچنین هراس از گرانی مضاعف و کاهش ارزش پول ملی و مهمتر از همه عدم ثبات و کاهش اعتماد، به ارز خارجی، بورس و زمین و … روی میآورند.
سلیمانی تصریح کرد: بر این اساس اگر تغییر تیم اقتصادی دولت به این معنا باشد که نه دولت و دستگاه اجرایی بلکه تمام حاکمیت اعم از دولت و نهادهای غیر انتخابی را وادار به تصمیمهای سخت کند – که به اعتقاد من نمیکند- بسیار هم خوب است وگرنه چندان تأثیری ندارد.
عدم اعتماد مردم ریشه در عدم اقتدار حاکمیت به معنی عام آن دارد
او با بیان این که بسیاری از پژوهشگران اقتصادی و اجتماعی اعتقاد دارند برای حل مساله باید اعتماد به مردم برگردد، گفت: عدم اعتماد مردم ریشه در عدم اقتدار حاکمیت به معنی عام آن دارد و این نیازمند تصمیمی سخت است. تصمیم سخت تنها توسط دولت، امکان پذیر نیست زیرا موجب زدن آنها توسط رقیب میشود. بنابراین این تصمیم باید ملی، فراجناحی، حاکمیتی و به شکل یکپارچه باشد. من از این رو به آن تصمیم سخت میگویم چون هم به شدت مخالف دارد و هم موجب تغییراتی توأم با درد خواهد بود چون به نوبهی خود جراحی اقتصاد است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در حال حاضر مساله این است که اگر دولت خواست در زمینهی یارانهها، حاملهای انرژی و نهادهای اقتصادی غیر پاسخگو و امثال آن تصمیمی بگیرد، آیا اساسا میتواند بگیرد؟ و آیا بخشهای دیگر قدرت و یا بخشی از مردم میپذیرند؟ خیر! نمیپذیرند زیرا پیش نیاز آن اعتماد ،همبستگی و انسجام ملی است و چون کاری ملی است، باید در سطح ملی انجام شود.
او با بیان این که تورم در ۵ سال، ۱۰۰ درصد بوده است و نمیتواند اینطور باقی بماند؛ باید واقعیت پذیرقته شود، گفت: میزان نقدینگی، بالا و متجاوز از ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان حجم آن است. طبیعی است که این موضوع موجب افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش نرخ تورم خواهد شد. چرا که وقتی این چاشنی سر سفرهی عدم اعتماد قرار بگیرد، میتواند همه چیز را بر هم ریزد. با توجه به شرایط خارجی و وضعیت داخلی باید برای عدم اعتماد و هراس مردم چارهاندیشی کرد. چارهی آن نیز شفافیت و تفاهم ملی است. مردم به دنبال اقتدار و حاکمیت واحد هستند. حاکمیت دوگانه ما را به زمین میزند. این دو گانگی –وجود نهادهای موازی با دولت در اقتصاد و امنیت و روابط بین الملل و …- را باید حل کرد و این تصمیمی سخت و یک جراحی بزرگ است که نیاز به اقتدار و حاکمیت یکپارچه و عزم ملی دارد.
سلیمانی با تأکید بر این که باید مسالهی آزادیهای سیاسی-اجتماعی حل و زخمهای به جا مانده از سالهای گذشته در عرصهی سیاست با رفع حصر و آزادی سیاسیون التیام یابد تا موجب کاهش اقتدار ملی و گسیختگی نشود، گفت: نظام بانکی ما به دلیل سالها دوری از مجامع بانکی و سیاستهای غلط در دیپلماسی کشور، تحریمها و البته عناد و دشمنی قدرتهایی چون آمریکا؛ در دو سال گذشته بعد از توافق برجام، نتوانسته است با نظام بانکی بینالملل ارتباط موثر برقرار کند. در این چند سال ضوابط و مقررات بینالمللی و روابط بین بانکی در عرصه ی جهانی دچار تغییر شده یا در فازهای جدید مثل پولشویی وارد شده است، که در این موضوع اثرگذار است.
چاره، فراتر از تغییر وزیر و رییس برنامه و بودجه و رییس بانک مرکزیاست
او با بیان این که ما از نظام بانکی بینالملل جدا ماندهایم و برای پیوستن به آن دچار مشکل شدهایم، اظهار کرد: نظام بانکی ما از طرف نظام بانکی بینالملل پذیرفته نمیشود. بر فرض که رییس بانک مرکزی را هم تغییر دادیم، در این زمینه چه مسالهای به دست رییس بانک مرکزی حل خواهد شد؟ در نتیجه چارهی این مسایل، فراتر از تغییر وزیر و رییس برنامه و بودجه و رییس بانک مرکزیاست. امور جزییتر مثل نرخ بهرهها، وضعیت بدهی بانکها، ترس گروه رقیب و … نیز مسایلی است که نیاز به وقت، حوصله و دانشی موسعتر دارد که من از آن محرومم.
ابرچالشها را باید با ابرتصمیمها حل کرد
این بار کلید در دست روحانی نیست؛ کلید در دست ملت است
این فعال سیاسی با تأکید بر این که این ابرچالشها را باید با ابرتصمیمها حل کرد و ابرتصمیمها در دست دولت نیست، تصریح کرد: بلکه اقتدار حاکمیت، اقتدار ملی و وحدت تصمیمگیری بر اساس منافع ملی است. این بار کلید در دست روحانی نیست؛ کلید در دست ملت است. اعتماد ملی سرمایهای است که اگر به حرکت درآید، تمامی بحرانها در مقابلش به رکوع خواهند رفت تا نماز استقلال را در میدان آزادی به پای دارند.