روابط ایران و آمریکا که در سال اول ریاستجمهوری محمود احمدینژاد چنان متشنج شد که کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه ایالات متحده گفت «ما از احتمالات دیپلماتیک خسته شدهایم»، در سال آخر ریاستجمهوری او به جایی رسید که فرستادگان وزارت خارجه دو کشور در عمان، مذاکرات محرمانه برای دستیابی به یک توافق را کلید زدند.
اگر درصدد صورتبندی روابط تهران و واشنگتن در ۸ سال ریاستجمهوری احمدینژاد باشیم، میتوانیم آن را دوره «تلاشهای بیهوده علنی و تماسهای موثر محرمانه» بنامیم.
اوباما در اردیبهشت ۱۳۸۸ نامهای به رهبر ایران نوشت و در آن از ایشان خواست که برای شروع فصل جدیدی از مناسبات بین ایران و آمریکا به واشنگتن کمک کند. این نامه نشانه آغاز عصر جدید در روابط ایران و آمریکا بود. مهرماه ۸۸ طلسم دیدار دوجانبه مذاکرهکنندگان هستهای ایران و آمریکا در حاشیه مذاکرات ژنو شکست؛ خبرش را با جزئیات احمد جنتی در خطبههای نماز جمعه تهران داد؛ با ادبیاتی که نه نشانهای از فریب طرف ایرانی داشت و نه نشانی از مذموم بودن اصل گفت و گو.
احمدینژاد ۱۵ مهرماه ۸۸ با تائید درخواست نماینده آمریکا برای مذاکره با جلیلی گفت «اتفاقاً مذاکراتشان هم مذاکرات خوبی بوده است!» اما روزنامه کیهان ۱۱ روز بعد در سرمقالهای به قلم حسین شریعتمداری با انتقاد از این گفتههای احمدینژاد نوشت «دبیر شورای عالی امنیت ملی با معاون وزیر خارجه آمریکا مذاکره نداشته بلکه فقط ۴۰ دقیقه با هم تعارف کردهاند.» منابع اسرائیلی کمتر از یک ماه بعد ادعا کردند ویلیام برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا یک ساعت با سعید جلیلی ملاقات داشته و نشست دیگری نیز با حضور مقامات دو طرف برگزار شده است.
ایران سیاست نهی را کنار گذاشته بود؛ احمدی نژاد علنا از مذاکره تلویزیونی با همتای آمریکاییاش میگفت و حتی تندروترین لایه های سیاسی هم «۴۰ دقیقه تعارف» مذاکرهکنندگان ایرانی و آمریکایی را پذیرفته بودند. اما آنچه در این میان رخ داد، تغییر ریل مذاکره از سوی طرف ایرانی بود تا حدی که احمدینژاد صراحتا در پایان دوره ریاستجمهوریاش تاکید کرد: «بحثهای هستهای را وارد نمیشوم، اینکه چطور میشد حل شود و فرصتهایی را داشتیم یا نداشتیم، اینها به کنار، من هم مدتی است که دخالتی در این قضیه ندارم، اما بالاخره تحریمها یک فضا درست کرد و شرایط سختی را ایجاد کرد.»
در آن شرایط(خانه نشینی ۱۱ روزه احمدینژاد) رهبری نظام با بازگشایی کانال مذاکره با آمریکا موافقت کردند؛ با این شرط که رئیسجمهور متولی هر دو مسیر مذاکره با آمریکا و مذاکره با ۱+۵ باشد؛ مسئولیت مذاکره با آمریکا به عهده وزارت خارجه و مذاکره با ۱+۵ بعهده دبیر شورای عالی امنیت ملی. اما چنانکه علیاکبر صالحی، وزیر خارجه وقت نقل کرده، احمدینژاد کنار کشید: «بالأخره ایشان نپذیرفت و به من هم توصیه کردند خودت را کنار بکش؛ ممکن است برای شما سنگین تمام شود».
احمدی نژاد اردیبهشت امسال دلیل مخالفتش با مذاکرات مخفیانه عمان را بیان کرد: «اعلام کردم که مذاکره در شرایطی که دشمن تصور می کند دست بالا را دارد و تحریمها اثرگذار بوده است، به ضرر کشور تمام می شود و خواهش کردم که شش ماه مهلت دهند تا با اجرای چند برنامه ضربتی اقتصادی و تقویت قدرت اقتصادی مردم، آثار تحریم ها کنترل شود و مذاکره در شرایط برابر انجام گیرد».
به رغم این موانع، بزرگترین تحول در روابط ایران و آمریکا با وساطت عمان رقم خورد؛ این بار برخلاف ماجرای مکفارلین سطح مذاکرهکنندگان از پیش تعیین و دستورکار مشخص شده بود و تا حصول نتیجه مشخص ابعاد و زوایای این مذاکرات افشا نشد. مذاکراتی که اوباما چنین توصیفش کرد: «مذاکرات محرمانه زیادی انجام نشد. مذاکرات اولیه چندان وارد مباحث محتوایی نشده و هدف ایالات متحده درک این مطلب بوده که ایرانیها تا چه حد از فضا و اختیار لازم برای به نتیجه رساندن ماجرا برخوردار هستند. وقتی مذاکرات ادامه پیدا کرد و به مباحث فنی رسید، با گفتوگوهای ایران و ۵+۱ ادغام شد و نتیجه نهایی آن، توافقی بود که در ژنو حاصل شد.»
(منتشر شده در شماره ۴۳ ایران فردا)