اشارۀ او به یادداشتی از عباس عبدی در روزنامۀ ایران بود حال آن که این روزنامهنگار در هیچ جای یادداشت خود چنین موضوعی را به عنوان نظر و موضع خود مطرح نکرده است و تنها نقل قولی از فردی بوده تا تدبیری اندیشیده شود. هدف هم روشن است مصرف کننده کور و فلج نشود. در بندر عباس از راننده ای شنیدم پدر و پدربزرگ و نوه در شب عروسی یکی از بستگان هر سه آسیب دیده اند.
اول بار خبرگزاری تسنیم بود که در نقد آن یادداشتی نوشت اما پس از سخنان آقای احمد خاتمی در اقدامی اخلاقی و حرفهای توضیح داد:
«یادداشت آقای عباس عبدی در دفاع از آزاد شدن فروش مشروب نبوده و با بررسی بیشتر این مطلب معلوم شد نظر آقای عبدی در دفاع از نظر فرد یاد شده نیست بلکه در ادامه این اظهارات فرد را “دوربرگردان فرهنگی” میداند و چون یادداشت منتشر شده در این خبرگزاری در مورد عباس عبدی در مورد مشروبات الکلی همخوانی با مقاله عباس عبدی نداشته آن را حذف کرده است.»
خطیب نمازجمعه تهران اما گفته بود: در بخشی از خطبهها با اشاره به اینکه در یکی از روزنامهها که از بودجه بیتالمال تغذیه میکند، آمده که “شرابهای قلابی بلای جان مردم شده، به همین دلیل باید خرید و فروش شراب، آزاد شود”. بنده به هیأت نظارت بر مطبوعات میگویم که “شما باید رصد و برخورد کنید، نه اینکه من در خطبهها بگویم.”
بدین ترتیب دربارۀ سخنان خطیب جمعۀ تهران سه احتمال وجود دارد:
اول این که خود او یادداشت را خوانده و منظور را متوجه نشده اما چون به نکات متنوع یادداشت اشاره نکرده و ایشان در زمرۀ مدرسین حوزه و از خبرگان است این احتمال را می توان منتفی دانست. زیرا روحانیون آن هم در سطح مدرسین، متون به مراتب سنگینتر را متوجه میشوند و نمیتوان باور کرد که یادداشت روزنامه را متوجه نشوند. پس احتمال قریب به یقین این است که اصل مطلب را نخواندهاند.
احتمال دوم این است که تنها یادداشت تسنیم را خوانده باشند و همان را تکرار کرده اند. با این حساب همان گونه که تسنیم توضیح داده و حرفهای و اخلاقی برخورد کرده ایشان هم باید به تبع تسنیم، اطلاعیه صادر کند اما چنین کاری دست کم تا لحظۀ تحریر و انتشار این مطلب انجام نشده است. ضمن این که آن یادداشت نکات دیگری هم داشت که در صحبت های آقای امام جمعۀ موقت نیامده بود.
با این وصف یک احتمال یا حدس دیگر باقی می ماند. این که این گونه موارد در بولتنی آمده باشد که برای امامان جمعه عموماً و برخی امام جمعهها اختصاصاً تهیه میشود.
حال که آقای امام جمعۀ موقت در خطبه های نمازجمعه ما را به رعایت «تقوای الهی» توصیه می کند ما نیز جسارتاً ایشان را به پرهیز از بولتنخوانی و مطالعۀ اصل مطالب توصیه می کنیم.
خوشبختانه شنیدهایم مقاماتی چون رییس قوۀ قضاییه علاقه و اعتمادی به بولتنها ندارند و خودشان روزنامه یا مجله را میخوانند.
برخی اما با اتکا به بولتنها مواردی مطرح میکنند و مثلا یک نقل قول را گفتۀ خود نویسنده میدانند. چون اگر تقطیع و گزینش شده و صدر و ذیل یادداشت مشخص نباشد این تصور درمیگیرد.
از روحانیونی که کتب قدیمی و بعضا نُسَخ خطی را به زبان عربی میخوانند یا درس میدهند این انتظار زیاد و عجیب و گزاف نیست که خود یک روزنامه به زبان فارسی و امروزی را نیز به جای بولتنهای ارسالی بخوانند.
نکته پایانی هم این که موضوع اصلی این گفتار همین بحث «بولتن» و «بولتنسازی» و «بولتنخوانی» بود. وگرنه در میان سخنان جناب احمد خاتمی میتوان به علاقۀ وافر اصولگرایان به واژۀ «برخورد» اشاره کرد.
از هیأت نظارت به جای نظارت، انتظار برخورد دارند یا از دستگاه قضایی بیش از احقاق حق و اجرای عدالت باز انتظار برخورد. هر جا صحبتی می شنویم می گویند برخورد کنید و مشخص نیست این همه علاقه به کلمۀ «برخورد» از کجا آمده است؟ یعنی مردم کار می کنند و مالیات می دهند و منابع خود را در اختیار کسانی قرار داده اند تا مدام با آنها برخورد کنند؟!
ضمن این که اگر با روزنامه دولت و فلان روزنامهنگار دلسوز داخلی برخورد کنند آیا مردم سراغ رسانههای اصولگرا و مورد علاقه آقای احمد خاتمی میروند و شمار نمازگزاران -که هیچ نسبتی با جمعیت تهران و شمار میلیونی سال های آغازین جمهوری اسلامی ندارد- بیشتر میشود یا میدان برای فلان کانال تلگرامی که راست و دروغ را به هم میآمیزد فراختر خواهد شد؟
جدای این بحث برخورد و برخوردگرایی دربارۀ قضیۀ بولتن می توان گفت: امان از بولتنسازان که این گونه شبهه ایجاد میکنند. کتمان نمیکنیم که ممکن است برخی با انگیزههای خیر بولتن نویسی کنند یا میخواهند مطالبی را فشرده ارایه دهند و نیت بدی هم ندارند اما خود بولتن، گاهی شیطان است!