✍️ محمد شبیری
? اما با همهٔ این توصیفات چرا دولت در یک پروسهٔ سفارشی در معرض هجمه و ایراد بنی اسرائیلی و اتهام قرار میگیرد؟! و چرا این دولت که صبغهٔ اصلاحطلبی ندارد به اصرار اصلاحطلب نشان داده میشود؟ با وجود محدودیت اختیارات دولت که در قانون اساسی مندرج است (که همان نیز در اجرا محقق نمیشود) چرا باز هم دولت زیر تیغ اتهام آشفتگی اقتصادی قرار داده میشود؟ آیا دولت روحانی با تمام ایراداتی که از (جهات دیگر به آن ممکن است وارد باشد) به دنبال رفع تحریمهای هستهای نرفت؟ آیا بعد از سالیان مدیدی روابط با اروپا و آمریکا در سطح قابل قبولی پیش نرفت؟ آیا سرمایه گذاری خارجی و داخلی و حضور شرکتهای بین المللی در ایران در همان مدت کوتاه قبل از خروج ترامپ از برجام، در کشور مستقر و به فعالیت نپرداختند؟
آیا همانها که بهدنبال عدم تصویب و مخالفت با برجام را دنبال میکردند و برجام را نقطهٔ تضعیف اقتدار گرایی و تمامیت خواهی خود میدانستند از خروج ترامپ خوشحالی نکردند؟ آیا هنوز همینها نیستند که برای مخالفت با FATF همه گونه اقدامات و دروغها را بر خود مجاز میدانند؟
آیا چنین نیست که برخی از جریانات، همهٔ تلاش خود را میکند تا تحریمها باقی باشد که آنها بتوانند جریان دور زدن تحربمها را ادامه و کاسبی نامشروع خود را استمرار بهشند؟ که حاصلش سرکیسه کردن بیت المال باشد؟ چه کسانی تحریم طلب هستند تا در فضای تحریم کشور به انحصارات تجاری و اقتصادی جهت تحکیم قدرت خود استمرار بخشند؟ اختلاسها و رانتها در فضای تحریم به نفع رانتخوران و مختلسین متمرکز در حلقهٔ قدرت رقم میخورد ، اما اتهامش برای دولت است! طبیعیست که در چنین شرایطی عده ای نیز از بدنهٔ دولت هستند که در رانت و فساد غوطه خواهند خورد، اما همانها نیز در حلقهٔ انحصاری قدرت تمامیت خواهان امکان تنفس و فعالیت رانتی و غیر شفاف خود را امکانپذیر خواهند یافت.
نکته همینجاست که کمی سادگی تلقی میشود که اگر نتوانیم این پدیده را در کشور بشناسیم و اصلاح طلبانی که در حصر و بند و زندان و انزوا هستند را مقصر وضعیت کشور بدانیم!
تمامیت خواهان پروسهٔ پیچیدهای طراحی کردهاند که همهکارهٔ کشور باشند ولی علت وضعیت بد اقتصادی و اجتماعی کشور را که از حضور و وجود ایشان است، به گردن این و آن بیندازند.
اما اینبار در خطای مهلکی فرو رفتهاند و آن این است که با روی گردانی مردم از اصلاحطلبی نه تنها به استمرار منویات تمامیتخواهانهٔ خود نمیریند، بلکه با دست خود به به برچیدن اصل ماجرا کمک خواهند کرد! نه اصلاحطلبان دیگر دامی برای منویات برخی جریانات خواهند شد و نه حتی اصولگرایان منطقی! برای این است که جریان تمامیت خواه حتی اصولگرایان را نیز در معرض آماج حملات خود قرار دادهاند.
تصورشان این است که خیلی پیچیده عمل کردهاند و حتی اگر ضد انقلاب ساختگی و اپوزیسیون مصنوعی درست کرده و به خارج بفرستند میتوانند جریانات را کنترل کنند و یا با نفوذ در برخی جریانات اپوزیسیون خارج میشود امور را مهار کرد! اما باید بدانند که چنین کارهایی را همهٔ جریانات تمامیت خواه در طول تاریخ انجام دادهاند و به جایی نرسیدهاند!
کدام جریان انحصاری قدرت در دنیای امروز امکان دوام دارد؟ حتی در کشورهای اروپای شرقی که کمونیستها با یک پیوند و اتحاد جهانی متشکل از سلسله کشورهای همایدئولوژی و متحد در بلوک شرق (در دنیای معاصر) نتوانستند دوام بیاورند. چگونه در این وانفسای همهگیر رسانهٔ عصر اطلاعات و دیتا و رسانههای دستی و شخصی، میشود به فکر انحصار قدرت در دست یک جریان خاص بود؟ آنهم جریانی که از قافلهٔ مدرنیسم و تمدن سالیان درازی دور و در تصورات خاصی از جهان قفل شدهاند؟!
مدتی امکان این طی میسر با ترفندها و هزینههای بسیار طاقت فرسا امکانپذیر میشود ، اما استمرار آن به هزینههای گزافتر از آنچه تصور میشده است میانجامد که نه تنها به صرفهٔ ملک و ملت نخواهد بود، بلکه به صلاح همان جریان انحصارگر قدرت نیز تمام نمیشود! چرا که فضای سوء استفاده از رانت و رشوه و اختلاس و سایر فعالیتهای نامشروع سازمان داده شده، امکان استمرار نخواهد داشت و نیز رقبای قویتر، مریدان قبلی را کنار خواهند زد و یکی بعد از دیگری بنا به اقتضای موجودیت انحصار گران قدرت، نمیتوانند هیچ رقیبی را تحمل کنند، لذا برای نابودی همدیگر به هر وسیلهای متوسل میشوند و بدست خود همدیگر را یکی بکی نابود خواهند کرد، عواقب احمدی نژادیها اکنون رفته رفته چنین فرضی را اثبات میکند؛ همچنین آغاز هجمه به اصولگرایان (بقول خودشان اصولگرایان منحرف) نیز فرا رسیده، که از لاریجانیها شروع خواهدشد.