✍️ناصر مهدوی
شاید برایتان عجیب باشد ولی اگر پیامبر خدا؛ اکنون در کنار ما بود؛ به حال این مردم مظلوم گریه می کرد.
او به همه انسانها عشق می ورزد و تحمل نمی کند تا آدمیان رنج بکشند و نمی تواند به سوز و دردشان بی اعتنا باشد ؛؛ پیامبر دین را نه بهانه ای برای سلطه بر انسان که برای کمک به شکوفایی و تمرین آزادی و اصالت انسان می خواهد.
البته همین روح پاک و درخشان از برخی آدمیانی بیزار است همانهایی که انسانهای دیگر را می آزارند و با بهره کشی و سلطه بر آنان ؛ زندگی پست و بی محتوای خود را سامان می بخشند.
پیامبر کسانی را پیرو واقعی و همدم و دوست صادق خود می داند که به دیگر انسانها عشق می ورزند و گره از کار آنها می گشایند.
کسانی که شب و روزشان به عبادت سپری می شود و لاف و بانگ دین و دیانتشان به فلک می رسد؛ ولی در عمل و در دنیای واقعی؛ زندگی مردم را آکنده از درد و رنج می کنند منفور و مغضوب پیامبر هستند و خداوند نیز چنین آدمیانی را مشمول قهر و عذاب خود می داند.
باید یاد آور شویم که در مکتب پیغمبر بزرگ ؛ کیفر ومجازات افراد مردم ستیز و متجاوز ؛ این نیست که خدا آنها را با محرومیت و بی پولی ها و بیماریها تنبیه کند ؛ گرچه اینگونه عتاب و مکافات نیز از حکمت خداوند بدور نیست.
به نظر می رسد مهم ترین شیوه تنبیه خودکامگان این است که خداوند روی مهر و عطوفت خود را از آنها بر می گیرد ؛ و آنان را در فسق و جورشان تنها می گذارد تا بیشتر از روزهای قبل سقوط کنند و به انحطاط کشیده شوند.
آنچه از پیام تامل برانگیز پیامبر بزرگ می توان فهمید این است که خداوند بجای مداخله مستقیم؛ از مردم می خواهد که به خود آیند و بجای ستیز با خویش و احساس شکست و نا امیدی ؛ چراغ عقل خود را به عزت و شجاعت نفس در آمیزند و برای اصلاح جامعه خود سعی بلیغ و جهد وثیق نمایند.
آری پیغمبر نیز از پیروان آگاه خود و همه آدمیان می خواهد که در سرنوشت خود مداخله کنند و با روشهایی خردمندانه و بدور از هیجانات منفی ؛ صدای خود را به گوش حاکمان برسانند و از آنها تقاضای تغییر رفتار و اصلاح ساختار و فرو گذاشتند شیوه های نابخردانه کنند.
بنابر این؛ بر خلاف روشنفکرانی که مردم را به حیات خلوت خویش دعوت می کنند تا حاکمان نفسی راحت بکشند و مردم بینوا را در همه حال مقصر دانسته و فقط از آنها می خواهند که خود را اصلاح کنند؛ پیامبر می فرماید
وای به حال امتی که برای ستاندن حق خود از حکمرانان بی پروا ؛ به لکنت زبان افتند و بجای طلب حق و گشودن زبان به نقد و اعتراض سازنده ؛ تیغ به روی سرنوشت خود کشیده و زندگی خود را با یاس و افسردگی تباه سازند.
با همه این حرف ها؛ امروز حال مردم مظلوم این سرزمین بسیار بسیار نگران کننده است طوری که حتی پیامبر به حال آنهایی که یا از شدت فقر خودکشی ؛ یا به جهت فشارهای روحی سکته؛ یا در راه گریز از وطن به ناگزیر در میان امواج خروشان دریا غرق شدن عزیزان خود را نظاره می کنند و یا با سیاست های به عمد دولت عهد شکن ؛ دسته دسته در طغیان کرونا تسلیم مرگ می شوند ؛ گریه می کند.
مردمی که با وعده دست یابی به سعادت جاودان و تجربه سرور و شادمانی ؛ صادقانه مسولیت حکومت را به حاکمان فعلی سپردند ولی امروز کارشان به جایی رسیده که محتاج نان شبشان شده و برای تهیه آب آشامیدنی ؛ مجبور می شوند حتی تن به خود فروشی دهند.
افسوس و صد افسوس که بنام پیامبر به مردم وعده های بسیاری دادیم اما در شرایط فعلی جامعه دچار مشكلاتی شده و مردم چنان در اندوه و رنج فرو رفته اند که پیامبر نیز به حالشان می گرید.
اگر دوستدار پیامبر هستیم باید باور کنیم که ایجاد درد و رنج در زندگی مردم و تباه کردن عمر آنها به هیچ عنوانی از سوی او پذیرفته نیست.
بی تردید کسانی نزد پیامبر رو سفید و گرانقدر هستند که ابتدا حساب خود را مردم تسویه کنند و دِينی که از آنها بر دوش دارند را بر زمین گذارند و اگر در حق مردم ظلم کرده اند تا دیر نشده توبه کنند و گذشته را جبران نمایند./برگرفته از کانال سخنرانی ها