✍️حسین ثنایی نژاد
تلاش می شود انتخاب ترامپ و مشکلاتی که او در انتخابات اخیر آمریکا به وجود آورد، بخصوص حمله دو شب پیش طرفدارانش، چنین تفسیر شود که دموکراسی چاره کار نیست. این ادعا بخصوص از طرف کسانی اعلام می شود که خود به قواعد دموکراسی نه پایبند هستند و نه اعتقادی دارند.
اما آنچه در آمریکا روی داده است، بی آبرویی ترامپ است نه بی حرمتی دموکراسی؛ زیرا:
۱- حکومت آمریکا تا حدود زیادی دموکراتیک است ولی مظهر یک دموکراسی خالص هم نیست. در قانون اساسی آمریکا نقص های جدی وجود دارند که گاهی باعث می شود خدشه بر اصول حاکمیت مردم بر مردم وارد شود. از جمله همین سیستم رای شماری الکترال برای رئیس جمهوری.
۲- حکومت های دموکراتیک بسیاری هسنند که در آنجا مشکلی شبیه به آنچه در آمریکا رخ داده است به وجود نیامده، مانند سوئیس، فرانسه، ایتالیا و …
۳- در همین آمریکا با همین نوع قانون اساسی اش باز هم چنان است که قدرتمند ترین فرد حکومت نتوانست از قوه قهریه برای سرکوب مخالفانش استفاده کند. برعکس، قوای نظامی و انتظامی حکومت تحت رباست ترامپ، طرفداران خودش را دستگیر کرده و یک نفر از آنها هم به ضرب گلوله کشته شد!
۴- در همین نظام آمریکا که به قول بایدن دموکراسی شکننده ای دارد، قدرت چنان توزیع شده است که یک نفر به تنهایی هرگز نتوانسته است مقاصد خودکامه خودش را به پیش ببرد و صدای مخالفانش را خاموش کند.
واقعیت این است که بشر هنوز راهی بهتر از دموکراسی و انتخاب حاکمان به دست مردم پیدا نکرده است. وقتی نظام دموکراتیک مقید به منشور حقوق بشر هم باشد، مشکلات آن از جمله دیکتاتوری اکثریت، به حد اقل می رسد. بنابراین بیهوده تلاش می کنند که رسوائی ترامپ را در آنچه کرده است به این حساب بگذارند که پس دموکراسی روش غلطی برای حکومت داریست.