سامانصابریان
مردم پس از انقلاب سردار بسیار دیدند؛ از آنهایی که بدون درجه و خوشه آسمانی شدند تا آنهایی که سیاست و دنیا زمینگیرشان کرد. همه سردارانی که در سپاه مشغول شدند لباس سبز، خوشه و درجه دارند ولی آیا همه برابر هستند؟بیشک سرداری مانند قاسمسلیمانی فردی که سالها در برونمرزی سپاه فعالیت میکرد و در نهایت عنوان سرباز را برای بیان فرمانبرداری خودش از فرمانده برگزید با برخی که این روزها شائباتی درباره آنها مطرح میشود و همچنان دلباخته سیاست و قدرت هستند متفاوت است.
نظام سیاستهای منطقهای دارد که عدهای به آن انتقاد دارند و برخی نیز طرفدار آن هستند و سردار سلیمانی به عنوان مجری سیاستهای کلی، سالها در این میدان فعال بود و همه شاهد هزینههای گزاف مادی و معنوی ایران در این زمینه بودیم ولی در تفکر عامه مردمی که شاهد درگیریهای منطقهای بودند، بیشتر تلاشهای سلیمانی را مجادله با تروریستهای داعش بخاطر میآورند و جزییات دیگر را نه اطلاعدارند و نه مشاهده کردند.
علاوه بر این موضوع، رویکردهای منتشر شده غیرجناحی از سلیمانی و دست رد به سینه اصولگرایانی که قصد داشتند او را نردبانی برای احیای سیاسی خود در انتخابات کنند و همچنین احترام گذاشتن به شخصیتهای جناح مقابل بدنه ارگانی که در آن خدمت میکرد(مانند هاشمی) چهره متفاوتی از او در میان مردم عامه به نمایش گذاشته بود.
حال مشخص نیست چرا برخی داخلیها سعی دارند این کاراکتر را دستکاری کنند! اگر از اظهاراتی که مقامات برونمرزی درباره کمکهای مالی سلیمانی، آن هم در زمانی که مردم کشورمان با مشکلات مختلف روبهرو هستند بگذریم و برگرفته از سیاست کلان نظام بدانیم، ماجرای کشاندن سلیمانی به میان غائلههای ۷۸ و ۸۸ در این روزگار جای سوال دارد!
در تازهترین رویداد،خبرگزاری فارس در مصاحبهای به سراغ عزیزجعفری، فرمانده پیشین سپاه رفته و او نیز ادعاهایی را درباره نقش سلیمانی در برخورد با اعتراضات سال ۷۸ و ۸۸ به زبان آوردهاست.
آقایان چه بخواهند و چه نخواهند بخشی از این کشور آنگونه که آنها فکر میکنند، نمیاندیشند و این حقیقت را در انتخابات و مسائل دیگر به وضوح مشاهده کردیم و بخشی از اعتراضات نیز برگرفته از همین واقعیت است؛از اعتراضات ۷۸ و ۸۸ نیز مردم خاطره خوشی ندارند و آنهایی که از این غائلهها متضرر شدند همچنان حس بدی به مسببان آن دارند.اینکه فردی مانند جعفری که میداند مردم، سلیمانی را سرداری ایستاده مقابل دشمنان فرامرزی میشناسند، مدام سعی میکند پای او را به درگیریهای با مردم و معترضان بکشد، جای سوال و تامل دارد!
تعجب زمانی بیشتر میشود که به پیشینه این اقدام تاملبرانگیز باز میگردیم! آن زمانی که توییتی منتسب به جعفری، بعد از ترور منتشر شد و واکنشهای منفی زیادی به وجود آورد. محتوای توییت این بود:”سالهای ۷۸و۸۸ حاجقاسمدرصحنه مقابل با ضدانقلاب در کف خیابان بود و اقدامات موثری را برای کنترل آشوب انجام داد و بارها شاهد حضور او در قرارگاهثارالله بودم”.
نکته جالب تکذیب این ادعا توسط سخنگوی سپاه بود.رمضان شریف در واکنش به این ادعا موضع گرفت و گفت:”محتوای توییت صحت ندارد و حاج قاسم مسئولیت و حضوری در قرارگاه ثارالله نداشته است”.
رسانههای وابسته به سپاه هم شروع به فضاسازی علیه این اظهارات کردند و گفتند کار دشمن است.تا جایی که مشرق نوشت:”توییت مورد استقبال ضدانقلاب قرار گرفت. دشمن که کمترین فرصتی را برای اختلافافکنی و شکاف در اتحاد ملی بینظیر پس از شهادت از دست نمیدهد، این توییت را دستمایه حمله به شهید سلیمانی کردند؛ تا جایی که اسراییل نیز با اشاره به این توییت، علیه شهید لجن پراکنی کرد”.
همانطور که شاهد هستیم حتا از اساس گفتار جعفری را بیاساس و شیطنت خواندند و گردن دشمن انداختند ولی امروز عزیزجعفری دوباره این ادعاها را بیان کرد و مدعی شد که مگر میشود حاج قاسم برای فتنه ۸۸ بیتفاوت باشد؟ اتفاقا در آن نامه ۲۴فرمانده سپاه که تهدید مستقیم رئیسجمهور وقت بود، نامه را حاجقاسم تهیه کرد، ایشان فقط امضاکننده نبود، بلکه نگارنده نامه نیز بود.طبیعی بود وقتی سال ۷۸ این نامه را مینویسد و محور آن بوده، در ۸۸ هم با وجودی که ماموریتهای او در منطقه خیلی بیشتر شده بود، در ایام فتنه هرگاه میآمد خیالش راحت نبود و خاطرم هست در قرارگاه ثارالله حاضر میشد و بارها گفت که آمادگی هرنوع ماموریتی را دارد.
سلیمانی اگر محبوبیت اینچنینی پیدا کرد فقط برای سرداربودن یا جنگیدن در مقابل داعش و سایر ظواهر نبود که اگر اینها ملاک بود خدابیامرز حسینهمدانی نیز این ویژگیها را داشت ولی شهیدسلیمانی نشد، برای همین باید شک کرد که چرا برخی میکوشند چهره سلیمانی که با منش بسیاری متفاوت بود، دستکاری شود.