✍️ حبیب رمضانخانی
این روزها هرچه تبلیغات و صف آرایی نامزدهای انتخابات شوری و شوقی در جامعه برنمی انگیزد، در مقابل اما سخنان و مطالب شاذ و عجیب عزیزان مسئول تا دلتان بخواهد جلب توجه می کند و سوژه برای طنز و انتقاد می آفریند.
در این بین شاید اظهارات امام جمعه اصفهان، سید یوسف طباطبایی نژاد و جناب دکتر حسن عباسی! از تئورسین های تریبون دار اصولگرا بیشتر جلب توجه می کند. آنجا که آقای طباطبایی نژاد می گوید: « باید برگزاری انتخابات در سوریه را الگو قرار دهیم» یا جناب عباسی با اشاره به سیستم حکومتی کشورهای حاشیه خلیج فارس، نبود انتخابات را عامل ارامش و دور از تنش بودن این کشورها ذکر کرده و انتخابات ایران را که به سبک غرب صورت می پذیرد یک اشتباه می نامد!
اظهارات جناب عباسی که خودنشانی بر پایان جمهوریت در این نظام هست، بحثی مفصل می طلبد، ولی همین اندازه به ایشان بایستی متذکر شد، اگر نبود انتخابات و روند انتصابات و جنبه موروثی آرامش بخش و دور از چالش هست، خوب چه کاری بود انقلاب کنیم؟ همان روال نظام پهلوی که بر این رویه بود را ادامه می دادیم و دنبال جمهوریت نمی بودیم. اما موضوع بحث بیشتر مرتبط به نظر آقای طباطبایی نژاد هست که در رابطه با توصیه به الگوی سوریه شدن توسط ایشان، چند مورد را متذکر می شویم:
۱. نمیدانم چرا آقایان مسئول همیشه در نمود الگو و معرفی آن، همیشه امال و دیدگاه حاکمان و مسئولین را برجسته می کنند! چرا همواره خودکامگی رهبر کره شمالی، ریاست جمهوری مادام العمر بشار اسد، رهبری ۶۰ ساله برادران کاسترو و … بایستی برای ما الگو باشند که مردمانشان در فلاکت و بدبختی سر می کنند؟ آیا نمی شود گاهی نیز آرزوهای مردم عادی را ببینید و سعی کنید مثل رهبران انتخابی فنلاند، نیوزیلند و غیره باشید و رفاه و پیشرفت مردم نروژ و ساختار و همه پرسی های سوییس را الگو معرفی کنید؟
۲. برخی در این مدت چنان شیفته سوریه شده اند که فراموش کرده اند همین الان سوریه چند تکه بوده و بشار اسد و متحدانش در بهترین حالت بر دو سوم آن مسلط هستند! خاصه اینکه همین مقدار هم با توان نظامی و حضور نیروهای روسیه و ایران امکانپذیر شده و آینده سیاسی این کشور همچنان در ابهام و بلاتکلیفی قرار دارد.
۳. انتخابات ریاست جمهوری سوریه که با ناظرانی از ایران و روسیه و بدون نظارت سازمان های بین المللی انجام گرفت، اعلام گردید با مشارکت ۷۸ درصدی مردم، منجر به پیروزی ۹۵ درصدی بشار اسد گردیده است. در اینکه از جمعیت ۱۷ میلیون نفری سوریه که حدود نصف آن آواره هستند، چگونه ۱۴ میلیون نفر پای صندوق رای رفته اند، خود جای بسی تامل دارد. اینکه آن همه مخالف دیروز کجای امار هستند خود ما را یاد انتخابات دوره صدام و رهبران کره شمالی می اندازد که همواره برنده بلامنازع بوده اند. جالبتر اینکه یادآوری شود فقط چند کشور از جمله ایران، روسیه و کره شمالی آن را تایید و به بشار اسد انتخاب چند باره ایشان را تبریک گفتند که اینگونه بر سر ما کوبیده می شود!
۴. جناب امام جمعه درحالی الگوی متزلزل سوریه را برای ما توصیه می کند که ما جز اولین ملت های آسیا بودیم که انقلاب مشروطه برپا و با جمهوریت و مشارکت مردمی، نظام استبدادی را با جایگزینی نهاد نوین دولت و قانون محدود کردیم. حال شایسته هست نظامی که بر پایه کودتا و ریختن خون مردم خود استوار گشته، نماد و الگوی ما باشد؟
۵. دست آخر بایستی متذکر شد، نمی شود هر چه آرزو و مطلوب شماست مورد تایید و نظر مردم باشد. در همین فقره رقبای بشار اسد، دقیقا همان مسیری اعمال شد که امروز شورای نگهبان در کشور ما پیاده کرده است. اینکه توصیه به مشارکت بالای مردم و رسیدن به آن آمار ابهام برانگیز دارید، در دو حالت شدنی است. یا چون سوریه امارسازی کنید که در این حالت دیگر نیازی به الگو برای مردم نیست یا بر رای و نظر مردم احترام گذاشته و حلقه محدودیت و انحصار را کنار گذاشته و مردم را در انتخاب رییس جمهور خود آزاد بگذارید.