پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️ گیتی خزاعی
۱- چرا شمار قابل اعتنایی از کسانی که با این همه قاطعیت از پروژه «عبور از اصلاحات» حرف میزنند، و حرف و اعتراضی هم نیست، بزنند، دقیق نمیگویند که گزینهی جایگزینشان چیست؟
آنهایی که با وجود نقد تمام وجوه انقلاب ۵۷، سودای انقلابی دیگر را در سر میپرورند، و در عین حال، از سرکوبگری انقلاب ۵۷ شاکیاند، ضمانتشان برای اینکه این بار انقلابی رئوفانه رخ دهد و معجزهوار فقط ترها را بسوزاند و خشکها را نوازش کند، چیست؟ آن هم انقلابی با این جماعتی که هنوز قدرتنگرفته، بگیر و ببند و فحاشی را شروع کردهاند؟
۲- این حسرت برای دوران پهلوی از کجا آمده است؟
چطور توانستیم آن ساواک را فراموش کنیم؟ آن همه رعب را که تا کنج خانهها و تا پچ پچهای درگوشی هم آمده بود و توی رگ و پی همه ریشه دوانده بود، چطور طی کمتر از ۴۰ سال فراموش کردهایم؟؟
چطور میتوانیم محمدرضا پهلوی، را حاکم نازنین و رئوفی بخوانیم که برای اینکه خون مردمش ریخته نشود، چمدانش را برداشت و دست خالی از کشور رفت؟
پس آن جوی خون را چه کسی جاری کرد در میدان ژاله؟ و آن خونها را چه کسی ریخت در میدان مجسمه مشهد؟ چطور توانستیم در همان میدان مجسمه، بعد از فقط چهل سال، دست به دعا برداریم که «برگرد»؟
چطور آن همه رعب و اختناق را فراموش کردهایم و به این نادانستگی خوفناک مبتلا شدهایم و در حسرت بازگشت سلطنت هستیم، آنهم با این جذابیت مخوف؟
شمار قابل اعتنایی از شاهدان و کنشگران که هنوز زندهاند..
۳- کسی مثل مخملباف که در هر دههیزندگیاش با تغییرات شگرفی همراه است – و ایرادی هم نیست، چراکه تغییر امری استمراری است در زندگی بشر – چطور میتواند باز با تبری جستن از پیشینهاش، همانجور رهبروار چنین جسورانه حمله نظامی را راه فلاح ایران بداند و با چنین وارونگی آشکار تاریخ، رهایی افغانستان از شر طالبان را نمایهی قیام مردمی بنماید و ناتو و حمله نظامی آمریکا به افغانستان را از تاریخ محو کند؟
حوزهی سیاست که جای گپ زدن نیست.. هر حرفی که در این حوزه زده میشود، میتواند آستانه تحمل و تحریک نظام اجتماعی را تغییر دهد.
اثر پروانهایِ کوچکترین اظهارنظر امیدوارانه یا نومیدانه در حوزهی سیاست، دامن نظام اجتماعی را میگیرد و بر یاس یا امید میافزاید.
سیاست، حوزهی «بگو و رد شو» نیست.. گفتگو، نقد و رد در عرصهی کلان سیاسی، باید کنشگرانه و جدی، و همراه با طرح آلترناتیوهای مشخص و جایگزین پیش برود..
نمیشود که با یک گفتمان بسط یافته و بلاوقفه، هرانچه را که هست رد کرد، و با این قاطعیت پروژهی «عبور از اصلاحات» را مطرح کرد، اما هنگام طرح گزینه جایگزین، خود را کنار کشید، سکوت کرد و نظام اجتماعی را متحیر، آشفته و حیران، پادرهوا و پریشان به حال خود رها کرد، یا گزینههایی تا اینحد سوداگرانه مطرح کرد!
مطالبهی تغییرات بنیانبرافکن یکشبه، که بنا به گفتهی خواهندهگانش، باید با «عبور از اصلاحات» پیش برود، اما در گفتگوی استدلالی نه ذیل کودتا قرار میگیرد، نه ذیل انقلاب، نه ذیل حملهی خارجی، و در تحقق تغییر، بر فرجهی زمانی کوتاهمدت تاکید میکند، نمایش سیاست در ایران را بیشتر به یک گروتسک* شبیه کرده است و گفتگوی سیاسی پیرامون تغییر در نظام اجتماعی را به سطح نازل جابجایی چند عنصر تقلیل داده است.
- گروتِسک (به انگلیسی: Grotesque) نوعی از طنز در ادبیات و هنر که بسیار شبیه به طنز سیاه است ولی با آن تفاوتهایی دارد. متن یا تصاویر عجیب و غریب و طنزآمیز. جلوه دادن بسیار سیاه یک ضعف است. در لغت هر چیز تحریف شده، زشت، غیرعادی، خیالی یا باورنکردنی را «گروتسک» یا صُوَر عَجایب یا عجیب و غریب میگویند.