راه سبز امید
بوی پیراهن یوسف می آید
إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ
چون کاروان بنی اسراییل که حامل گندم مصر و پیراهن یوسف بود به سوی کنعان روانه شد یعقوب گفت:
اگر نگویید به سرم زده می گویم بوی یوسفم می آید.
خوابهای بد و آشفته ایی برای میهن ما دیده اند.
خواب دیده اند که هفت گاو لاغر هفت گاو چاق را می خورند.
روشن بینان گفته اند تعبیرش این است که هفت سال تحریم و قحطی و گرسنگی و مرگ و نابودی و فقر و فلاکت و دربدری در انتظار مردم ایران است.
برای جلوگیری از تعبیر شدن این خواب هولناک تنها یک راه هست
و آن این که یوسف روشن بین و محصور را که از قبل این روزهای سیاه را بدرستی پیش بینی کرده بود،
از زندان اختر رها کنند و با عزت و احترام به نماز جمعه آورند
تا در باشکوهترین نماز جمعه تاریخ ایران
او به عنوان سخنران نماز جمعه با مردم سخن گوید
و به آن ها امید و اعتماد و ارامش دهد
و اجازه دهند تا او سکان هدایت کشور را در دست گیرد
و دولتی را که قرار بود سال ۸۸ تشکیل دهد
اینک پس از ۹ سال تاخیر بر سر کار آورد
تا بلکه او با حمایت گسترده مردم
و با پر کردن شکاف عمیق بین ملت و دولت و نظام
این کشتی طوفان زده را از این گرداب هولناک برهاند.
یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
نگام ؛ ناگفته های ایران ما