✍️احسان منصوری
پروژه فشار حداکثری بر ایران از ضربه به زیرساختهای اقتصادی و صنعتی کشور آغاز شد و حالا به جنگ تن به تن و حملات مستقیم به فعالان مدنی داخل کشور رسیده است.
طیف گستردهای از سرباز-خبرنگاران و تیمهای سایبری در فضای مجازی هر روز پروژه تازهای برای حمله به فعالان مستقل داخل کشور کلید میزنند.
هدف روشن و ساده است. هرکس به هر نحو در داخل کشور مرجعیت و اعتباری داشته باشد باید هدف قرار بگیرد. هیچ بنای سالمی در داخل ایران نباید باقی بماند. چه صنایع و زیرساختهای اقتصادی و بهداشتی کشور باشد، چه مراجع سیاسی و اجتماعی که میتوانند مردم ناراضی را به خود جلب کنند؛ مانند میرحسین موسوی و کروبی و خاتمی.
حتی رادیکالترین و صریحترین منتقدان نظام در داخل کشور هم در امان نیستند. شرط در امان بودن از حملات تکتیراندازهای سایبری، تعظیم دربرابر پروژه سرنگونی نظام از طریق فشار خارجی است.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی که ۱۰ سال است در حصر خانگی به سر میبرند و از سرمایه اجتماعی قابل ملاحظهای در میان ناراضیان دست کم طبقه متوسط ایران برخوردار بودند، بارها هدف حملات خارجی قرار گرفتند. پرونده سازی اخیر سازمان عفو بینالملل برای موسوی و حملات هماهنگ به عکس آخر کروبی نمونهای از این موارد است.
ماجرای اعدام نوید افکاری هم مانند دیگر بزنگاهها فرصت خوبی بود برای اینگونه حملات. عمادالدین باقی که از سرشناسترین و با سابقهترین فعالان حقوق بشر در کشور است و حضور و پیگیری موثرش به کمک زندانیان بسیاری آمده، سوژه نفرتپراکنی و پروندهسازی سایبریهای ویرانی طلب قرار گرفت. مساله اساسا نجات جان نوید افکاری نبود. مساله این بود که پرونده نوید افکاری باید بهانهای باشد که جامعه ایران دست تمنا به سوی دولتهای خارجی دراز کند و سرمایههایی مانند عمادالدین باقی مانع هستند.
تصویر زیر از صفحه مهدی رستم پور، از کارمندان تلوزیون ایراناینترنشنال برداشته شده، به فعالان داخل کشور مانند فرهاد میثمی، صدرا محقق و ضیا نبوی تهمت قدرت طلبی و پاداش گیری زده است. درست در روزی که فرهاد میثمی داخل زندان است و صدرا محقق برای پرونده شکایت قالیباف و بذرپاش به دادگاه رفته.
جامعه ایران باید کلنگی شود. البته این پروژه دو سو دارد و طرف داخلی که با بازداشت و زندان و لغو مجوز و برخوردهای خشن تمام پایههای جامعه مدنی را زیر ضرب برده نقش پررنگ تری دارد. اما تفاوت اینجاست که رفتار طرف داخلی عمدنا منجر به مقاومت و نوع جدیدی از سازماندهی و فعالیت میشود اما نسبت به پروژه خارجی کوربینی وجود دارد و آدمها از ترس متهم شدن به همکاری با نظام فورا سپر میاندازند و مرعوب میشوند.
نهادها، سازمانها، چهرههای داخلی همه مانند زنجیرهای از سازوکار ترمیم و بهبود و اصلاح عمل میکنند. نابودی این سازوکار یعنی منفعل شدن بیش از پیش جامعه در برابر مشکلاتش و چشم به راه نجات بخش خارجی شدن.
به همین دلیل است که آمریکا و عربستان و امارات برای چنین پروژههایی پولهای هنگفت هزینه میکنند.
قریب به ۴ سال است نسبت به این پروژه هشدار میدهیم. متاسفانه فعالان منتقد و تحولخواه و اصلاحجوی داخل کشور دچار نوعی توهم نسبت به ماهیت و دلیل فعالیت سربازخبرنگاران و مجریان پروژههای خارج کشورند و همچنان در مرحله انکار به سر میبرند. با ادامه این روند افغانستانیزه شدن جامعه مدنی ایران تکمیل و کارکرد و خاصیتش را برای همیشه از دست خواهد داد.