بهانۀ طرح خواستۀ زدایش (لغو) اعدام از مجازات چیست و آیا قصاص هم گونهای اعدام است؟
بهانهها برای زدایش مجازاتی مانند اعدام، فراوان است که بایستهترین و برجستهترین آن، عدم اثبات و عدم نتیجهبخشی بهانۀ پیدایش آن یعنی عامل بازدارندگی است. در جهان ثبیت شده است که دیگر مجازاتی چون اعدام، ردپا و نشانی از بازدارندگی از خود برجای نگذاشتهاند؛ از اینرو در بسیاری از کشورهای پیشرفته یا رو به پیشرفت، چنان مجازاتی بیهوده، اما خانمانسوز، برای همیشه از قوانین و از بستر جامعۀ آنان رخت بربسته است.
طبق آمار موجود در جهان و در کشورمان ایران، همین که #مجازات_اعدام، تاکنون عامل بازدارنده در بسیاری از جرائم، مانند مواد مخدر و قاچاق کالا و قتلهای ناموسی و قبیلهای و نیز ترورهای ایدئولوژی و سیاسی و اقتصادی… نبوده است و سودی به جامعه، نرسانده است، از بهترین بهانهها برای زدایش (لغو) آن به شمار میآید و همانا، تا پیدایش زمینۀ درخور، زدایش (لغو) آنی و فراگیر آن، نه شدنی و نه شایسته است؛ به همینخاطر، بهترین گزینه در ایران زدایش گام به گام آن در بازههای گوناگون زمانی، از مجازات قانونی است.
دراین راستا در کشور عزیزمان ایران، حرکت ارزشمندی در مجلس شورای اسلامی، در حال پیگیری و شکلگیری است. آغاز آن پیگیری، تصویب الحاق #لغو_اعدام از برخی #جرائم_مواد_مخدر در یک فوریت بود که امید میرود شروعی خوب برای به سرانجام رساندن و تصویب نهایی آن باشد.
قصاص
قصاص، اگرچه از مصادیق اعدام به شمار نمیآید و اصولا قصاص، اعدام نیست؛ اما در قرآن و دین اسلام نیز بر اجرای آن به معنای انتقام و مقابله نیز پافشاری نشده است؛ بلکه در سوره بقره، خداوند سفارش به دریافت دیه کرده است و جالب است که به صراحت، برای عفو در قصاص، به پرداخت پاداش نیکو (پرداخت دیه به روش نیکو و عزتمندانه) از سوی قاتل یا ضارب، سفارش کرده است، نه مقابله به مثل در قصاص!
برای آگاهی بیشتر، باید توجه داشت که اساسا، قصاص، به معنای پیگیری جرم جانی است، نه به معنای مقابله به مثل و اعدام، از اینرو، در قرآن، آیۀ 178 سورۀ بقره، علاوه بر توضیح این مهم که در پیگیری (قصاص) باید مرد در برابر مرد و … زن در برابر زن پیگیری شود و نه بیشتر، به #عفو (بخشش و گذشت) سفارش شده است و در تشویق به عفو، حکم داده است تا به ولی مقتول که گذشت کرده است با رعایت احسان و نیکی، دیه پرداخت کنند (دیه گرفتن گونه ای قصاص است)، و اینجاست که معنای وجود زندگی در قصاص، درک میشود؛ آنجا که در سورۀ 179 بقره آورده است و لکم فیالقصاص حیات یا اولیالالباب لعلکم تتقون. برای شما خردمندان در پیگیری (درقصاص) زندگانی است. جالب است که گذشت و بخشش و دریافت دیه در آیۀ یادشده 178 آسانگیری و مهربانی از جانب خداوند و در جایگاه حکم خداوند قرار گرفته است که تجاوز از اندازۀ آن مستوجب مجازات و کیفر یا نتیجۀ دردآور میشود.
اینکه در آیه179 به خردمندان خطاب شده است، بسیار جای تامل و اندیشه ورزی دارد؛ چون خردمند، دراینگونه کارها، مقابلۀ بهمثل نمیکنند و کوشش خواهند کرد تا ضمن متنبهکردن جانی، ولیِ مقتول یا مضروب و مجروح را نیز با دریافت دیه به حقش برسانند و اینگونه، زندگی، هم برای ولی مقتول یا مجروح جاری میشود و هم جانی پشیمان، ضمن مجازاتشدن (باپرداخت خسارت و دیه) او و خانوادهاش به زندگی باز میگردند. بدیهی است پیگیری غیر خردمندان به چنان نتیجۀ شفابخش و عادلانهای نخواهد رسید!
باید توجه و تامل داشت که راز و کلیدواژه در این آیه، قصاص و حیات است؛ ازاینرو قصاص را، باید به معنای پیگیری و پیگیریکردن گرفت، نه انتقام و مقابله به مثل، دراینصورت است که حیات یا زندگانی در تضاد با قصاص قرار نمیگیرد؛ وگرنه انتقام و اعدام که با حیات، همخوانی ندارد و خود، پارادوکس (تضاد) میشود.
آخر آیه 179 آورده است “لعلکم تتقون”، شاید “خوددار شوید”.
خودداری، خود حکایت از پیشگیری از تکرار جرم و مقابلۀ به مثل است تا زندگی جاری شود، نه پیگیری در انتقامگیری و تکرار قتل یا ضرب یا جرح، که همانا این رویۀ غیر خردمندانه، خلاف تدوامبخشی زندگی است و به مرگ زندگی و گسترش جرم و جنایت و باززایش آن دامن میزند.
نکتۀکلیدی و بایسته: شایسته است قانونگذار، خویش را در جایگاه خردمندان در آیۀ179 سورۀ_بقره قرار دهند و با رویکرد به معنای راستین قصاص یعنی پیگیری، در قوانین وابسته، بازنگری داشته باشند و آن را جایگزین انتقامگیری و مقابلهبه مثل رسمی و قانونی کنند. به دیگرسخن، حق انتقامگیری و مقابلۀ به مثل را به حق پیگیری صاحب خون دگرگون کنند و معنای مقابله و انتقام را از متن قانون بزدایند.
احمدرضا احمدپور، 14فروردین 1395: قم.