شواهد و سوابق، حکایت از تمرکز تصمیمسازانِ دایرهٔ قدرت بر تکرار رویاروییِ فیزیکی با منتقدین، معترضین و مطالبه کنندگان عدالت (اینبار بصورت ساختگی) دارد.
شاید تحلیل کارشناسانِ ارشد سیاسی و نظامیِ پیرامون رهبری، مبتنی بر این باشد که :
بازخورد ظلمها، مفاسد و جنایات نهادینه شده در جمهوری اسلامی، سیر طبیعی خود را با سرعت به سمت یک واکنش گسترده از سوی آسیبدیدگانِ اجتماعی طی میکند.
بعلاوه، مبانی این فرضیه تأکید مینماید که علل جدایی مردم از حکومت :
نادیده گرفتن حقوق شهروندی، لجنمال شدن کرامت انسانی و به تاراج رفتن (بردن) منابع ملی در اثر تبیین اولویتهای غلط و یکسویه با توجیه کسب اقتدارِ”موهوم” در خارج از کشور است که موجب بروز عقبماندگیهای عمیق در بدیهیترین نیازهای اولیهٔ جامعه گردیده بطوریکه مرزهای عصبانیت، بیاعتمادی و نارضایتیِ جمعی را درنوردیدهاند.
اما آنچه که باید مورد اهتمام آزادیخواهان باشد آناست که بدانند قطعاً دستیابی به نتایجِ مطلوب، مستلزم انرژی متراکم با قوّتِ همگانی است تا انفجار نور را تضمین نماید.
درغیراینصورت صدمات جبران ناپذیری ازجمله :
ـ سرخوردگی و خستگی مردم
ـ ناامیدی از هرفرایند تغییر و به تبع آن، تن سپردن به ستم زمانه
ـ و در نتیجه، سوءِاستفادهٔ استبداد از این شرایطِ (از هم گسیخته) خواهد بود.
ارکان قدرت که طی ربعِ قرن اخیر، روند شکلگیریِ انسجام بین اقشار و اقوام مختلف در برابر رژیم را با دقت رصد میکند، به وضوح درک کرده که اتحاد ملت در آستانهٔ تکامل قرار دارد و این پروسه، وضعیتی تهدیدکننده را بعلت تقویت و بهنگام سازیِ آگاهیهای اکتسابی از توسعهٔ فناوریهای نوین و سهولت ارتباطات و سرعت گردش اطلاعات، پدید آورده بگونهای که بلوغ سیاسی مردمان ایران تبدیل به تراژدیِ وحشت برای دستگاه حاکمه گردیده است.
بر همین اساس (به زعم باطلِ انحصارگران) بمنظور تخلیهٔ هیجاناتِ انباشته شده، حاکمیت بدنبال جلو انداختن شورش داخلی است تا با بهراه انداختنِ نمایشیفرمایشی، سناریوی سرکوب را با هدف بقای ظلم و تثبیت ظالم، بوسیلهٔ جنجالآفرینی و برقراری فضای پلیسی امنیتی جهت تحمیل فشار و رُعبِکاذب، اجرا نماید.
عناصر تشکیل دهندهٔ این فضاحتِ تکراری، عبارتند از :
الف/ چند صد نفر مزدوری که قبلاً سازماندهی شده و در موعد مقرر از سراسر کشور، فراخوان میشوند (هرچند به دروغ اینها را جمعیت میلیونی! میخوانند).
ب/ اراذل و اوباش خیابانی که مجدداً از آشیانههای فساد جمعآوری و در زندانها، آموزشهای کاربردی را میگذرانند.
ج/ تغییرات مقتضی در مناصبِ ذیربط از قبیل بسیج، اطلاعات سپاه و… متناسب با مأموریتِ جدیدِ (پیشِ رو).
د/ تنظیم هماهنگیهای بین دستگاهی شامل :
۱ـ رسانههای نوشتاری، مجازی و صداوسیما
۲ـ یگانهای پشتیبانی اعم از شهرداری و سایر نهادها
۳ـ نیروهای عملیاتی (سپاه، بسیج و ناجا)
۴ـ عناصر میدانی برای شبیهسازیِ حرکات اعتراضی با استفاده از نیروهای خودسر و…
۵ـ برگزاری مانورهای شهریِ خشن و آماده سازی گروههای تخریب ، ایجاد رُعب و ضرب و شتم و…
لیکن، زهی خیال باطل
زیرا مردم ایران به سطحی از هوشیاری رسیدهاند که :
اولاً – به سادگی تحت تأثیر خرافات ترویجیِ شیادان قرار نمیگیرند.
ثانیاً – عملکرد مشکوک عوامل رژیم (از رأس تا ذیل) موجب شکست وجاهت جایگاههای حاکمیتی گردیده بطوریکه نزد افکار عمومی، مقامات را پوشالی میدانند.
ثالثاً – از تجربهٔ پر هزینهٔ تاریخ انقلاباسلامی آموختهاند که استقرار دموکراسی، در ساز و کارِ “اصلاحات” است که تحققیافتنی ، ارزشمند و ماندگار میشود.
بنابراین، سخن آخر با طمعورزانِ قدرتِ “نامشروع” و ثروتِ “بادآورده” که انقلاباسلامی را با دخالت نااهلان و نامحرمان، به انحراف کشانده و اعتقادات متدینین را با چالش مواجه ساختند، ایناستکه :
رسواییهای متعدد شما، فراگیر شده و ملتِ آگاهِ ایران هرگز در دام غفلت و جهالتی که شما مروّج آن هستید، نمیافتد.
ما ایرانیان، سرنوشت خویش و کشورمان را در صندوقهای رأی (که نماد بارز دموکراسی است) دنبال میکنیم و تأثیر شگرف آن را (هرگاه که سعی داشتیم دست ناپاک خائنین را از آنها دور کنیم) به وضوح دیدهایم و طعم شیرین همگرایی را در خرداد ۷۶، ۸۰ و ۹۲ چشیدهایم.