نگام، مصطفی مهرانی- دکتر اسماعیل یوردشاهیان اورمیه شاعر، نویسنده و پژوهشگر ایرانی است. او تا کنون آثار متعددی در قالب شعر، رمان و پژوهش علمی منتشر کرده است که بعضی از آنها به زبانهای ترکیاستانبولی، فرانسوی و انگلیسی ترجمه شده است. گفتوگویی با ایشان ترتیب دادهایم که متن آن در ادامه میآید:
1- لطفا برای آشنایی بیشتر خوانندگان ما با شما استاد گرانمایه،کمی از خودتان و فعالیتهای مطبوعتان بفرمایید
جواب : بی شک بسیاری با نام و شرح حال وآثارم آشنا هستند ، برای اطلاع آنانی که آشنا نیستند در معرفی خودم باید بگویم . من اسماعیل یوردشاهیان هستم شاعر ، نویسنده و پژوهشگر . در شهر اورمیه در یک خانواده فرهنگی بدنیا آمده ام . پدرم زاده ایروان واز خانواده ای قدیمی و ملاک بود وبه شغل قضاوت اشتغال داشت ومادرم از اهالی ترکیه زاده (بالی کسیر) وبزرگ شده استانبول بود که بعداز ازدواج با پدرم به اورمیه آمده بود . دوران کودکی ونوجوانی من بیشتر با قصه های مادرم و مطالعه داستانهای کودکان ونوجوانان وشنیدن قصه های محلی مردم روستاها گذشت در سال اول دانشکده بودم که برای چاپ شعر در مجله سخن به خدمت استاد زنده یاد دکتر خانلری رسیدم وایشان مرا به زنده یاد شاعر بزرگ معاصر نادر نادرپور معرفی وهر دواستاد در تربیت من بسیار زحمت کشیدند . من تز فوق لیسانس تحقیقی خودرا در پژوهش فرهنگ وتمدن زیر نظر دکتر خانلری گذراندم و بعدها دور عالی پزوهشی روانشناسی اجتماعی را در سو ئیس وسوئد گذراندم و سالها مدیر پژوهشی دانشکده پزشکی اورمیه ومشغول تدریس در دانشگاه های زادگاهم اورمیه و دانشگاه های دیگر بوده ام . از من تا اکنون پنج رمان ، دوازده مجموعه شعر ، سه اثر مهم پژوهشی و سی وهفت مقاله علمی تحقیقی در مجلات و مراکز علمی تحقیقاتی چاپ ومنتشر شده ودر حال حاضر رمان ( دلباختگان بی نام شهرمن) که فکر می کنم فصل تازه ای درمان معاصر ایران باشد توسط نشر هنوز آماده برای چاپ است که فکر می کنم تا زمستان آینده منتشر شود و ترجمه گزیده اشعارم با نام ( در کوچه های شاید) در انتظار چاپ در ترکیه است و ترجمه رمان ( آن جا که زاده شدم) من سال گذشته در نیویورک منتشر شد و جز لیست بهترینهای آمازون بود وهست از دوستان علاقمند دعوت می کنم که برای آشنایی بیشتر با آثار من به سایت من به نشانی فوق مراجعه فرمایند www.yourdshahian.com
2– امروزه با گسترش فضای مجازی و رسانه های دیجیتال مقوله سانسور تقریبا کم اثر شده است، شما به عنوان نویسنده و یکی از فعالان عرصه فرهنگ چه توصیه ای به وزارت ارشاد و سایر متولیان در این زمینه دارید؟
جواب : چه توصیه ای می توان جز آزادی داد . وقتی تمامی مرزها شکسته می شوند ای کاش مسئولان فرهنگی کمی بیاندیشند که این همه هزینه وصرف انرژی برای یک امر محال برای چیست ؟و بخصوص در مورد کتاب که این همه مظلوم و غریب مانده . لطفا به تیراژ و تعداد خواننده کتاب توجه کنند وبعد سانسور را اعمال نمایند . قشری که کتاب می خواند می تواند از فضای مجازی برای مطالعه اصل متن اقدام کند .
3 – با توجه به گسترش عرصه تکنولوژی و تمایل قاطبه مردم بخصوص نسل جوان به استفاده از دنیای مجازی، که میتواند یکی از علل کم بودن سرانه مطالعه در کشور باشد، به نظر شما دلایل دیگری هم در این خصوص وجود دارد ؟
جواب : مطالعه کم نشده بلکه بیشتر شده و چیزی که بدان توجه نمی شود ابزار فرهنگی وروش مطالعه است در گذشته کاغذ نبود روی لوح گلی می نوشتند ویا بر روی سنگ با اختراع کاغذ روی کاغذ نوشتند بعد دستگاه چاپ آمد و مداد وخودنویس وخودکار بعد کامپیوتر، اکنون دنیای مجازی و فلش مموریها و موبایل است که می توا نند تمام مطالب یک کتابخانه را جمع کنند و در گوشه جیب بگذارند . با تغییر ابزار زبان و سبک نوشتار هم تغییر می کنند در گذشته اگر متنهای ادبی بسیار آهنگین با لغات سخت بود با اختراع چاپ وروزنامه سبک نوشتار ساده تر شد اکنون زبان جهان وابزارهای مجازی در حال تغییر است وبه واسطه آن زبان وشکل نوشتار هم تغییر می کند رمانها کم حجم اما پرمعنا وشعرها کوتاه می شوند وبی شک روز ی حروف هم تغییر و تبدیل به کد در شکل زبان جهانی خواهد شد
4- شما یکی از فعالین عرصه نشر و نویسندگی هستید که با زبان ترکی نیز آشنا هستید و در این عرصه کارهایی دارید، ادبیات این زبان شیرین را در ترکیه چگونه میبینید.
به زبان ترکی جز چند شعر اثری ندارم و همانطور که قبلا هم اشاره کردم خانم طاهره میرزای مترجم خوب معاصر ترجمه گزیده ای از اشعارم را با نام در کوچه های شاید در انکارا آماده چاپ نموده اند و قرار است یکی از رمانهایم را هم ترجمه نمایند البته دوسال پیش تعدادی از شعرهای من با ترجمه ایشان وشرح حال من در نشریه ( دیل وادبیات) زبان وادبیات چاپ و در تیراژ بالا درسطح دانشگاه های ترکیه منتشر شد وبدنبال آن من در کنکره شعر شاعران جهان در قبرس شرکت کردم که شعرهایم توسط پرفسور امل منتشر ومعرفی شدند خوب است که شعر یاغمور را که به زبان ترکی آذر سروده ام در پایان مصاحبه بیاورم وشما لطف کنید آن را به خوانندگان ترکیه ترجمه نمائید
5- در خصوص روابط فرهنگی و نشر کتاب بین دو کشور همسایه ایران و ترکیه و پیشینه ان بفرمایید؟
جواب : ترکیه یکی از کشورهای مهم جهان ومنطقه است و مردمی مهربان و وشعر دوست دارند . میان ترکیه و ایران و بخصوص زادگاه من اورمیه که در نزدیکی مرز ترکیه است همیشه مراوده تجاری و فرهنگی بوده وهست وخواهد بود لطفا به گذشته تاریخی دو سرزمین نگاه کنید قسمتی از ترکیه جز فلات بزرگ ایران بوده حضور سلجوقیان را در قسمتهای شرقی ترکیه و همینطور حضور مولانا را در قونیه ورواج زبان فارسی در ترکیه را خوب مطالعه کنید می بینید مردم دو کشور همیشه در ارتباط و تبادل فرهنگ با هم بوده اند در خصوص چاپ کتاب هم باید بگویم ترکیه یکی از کشورهائیست که مردمش از شعر وادبیات ما استقبال می کنند
.6- با توجه به اینکه کتابی از شما برای اولین بار به زبان ترکی استانبولی در حال ترجمه است، بفرمایید پیشرفت کار تا کجا بوده و چه زمانی به بازار کتاب ترکیه وارد میشود؟
جواب : ترجمه کتاب تمام شده در حال ویرایش است و منتظر ناشر وانتشار آن هستیم که امیدوارم تا پایان سال منتشر شود
.7 – برای کسانیکه تمایل دارند در عرصه نویسندگی فعال شوند و اطلاعاتی در این زمینه ندارند ، کم و کیف و چگونگی شرایط را بفرمایید و اگر توصیه ای به عنوان یکی از نامداران این عرصه دارید بیان کنید؟
جواب : می دانید جهان نوشتن جهانی عاشیقی واز خود گذشتگی ست . کسانی که وارد این عرصه می شوند می دانند باید بسیار کار کنند بنویسند وبنویسند و عجله برای انتشار نداشته باشند تا روزی که مطمئن شدند که به کمال وآن حدی رسیده اند که حرف وسخنی دیگر دارند من برای همه شاعران ونویسندگان آرزوی بهترینها را دارم وامید من همه آنها هستند وآنها آینده را می سازند
8- به عنوان سوال آخر لطفا از آخرین کارهایتان که در دست چاپ و یا تالیف است بفرمایید تا ذهن تشنه مخاطبان اثارتان کمی سیراب شود
جواب : به آثارم در شرح حالم اشاره کردم اما خوب است بگویم در حاضر مشغول نوشتن سه رمان بصورت هم زمان هستم یکی با نام موقت( سونات باتیکلان ) که شرح زندگی زن ومرد جوانیست که زن در حادثه تروریستی سالن باتیکلان در پاریس هنگام نواختن ویلن سل با نوزادش در شکمش کشته شده و داستان از زبان مرد با مرور خاطره ها نقل می شود و دیگری رمانیست از دیدار یک دختر جوان که نویسنده ای تازه کاراست با یک نویسنده مسن که گفتگوی آنها ونگاهشان به عشق زندگی وشرح زندگی هرکدامشان نام موقت این رمان ( راحله ومن ) است وسومی رمانیست که یک شب در خواب تا صبح نوشتم رمان سورئال جالبی ست وصبح که از خواب برخاستم فهمیدم که فقط باید آن را روی کاغذ بیاورم . و اکنون آن را در حال آوردن روی کاغذم با نام ( هم گور) هستم البته اگر می گویم اسم موقت بخاطر این است که ممکن است هنگام چاپ نام آن عوض شود و دو کتاب شعر با نام (مادرم زنی زیبا بود) و ( پستچی باران )آماده چاپ دارم . ممنونم که به یاد من بودید وبه شما وهمه درود می فرستم.
در پایان از شما استاد گرامی بابت زمانی که در اختیار ما قرار دادید برای انجام مصاحبه سپاسگزاریم، باشد که گامی در جهت اعتلای فرهنگ ایران زمین برداشته باشیم.
“Yağmurda”
“Yağmurda
Irmak kenarından
Yarına gitmelisin”
Bunu
Yarın bakışlı
Ve sesleri aşk titreşimli
Kadınlar dedi bana.
Kapıyı açıyorlar
Kapatıyorlar
Kimse yok
Yağmur var
Şemsiyeli bir kadın geçiyor.
در باران
در باران
از کنار رود
بايد به فردا بروی
اين را گفتند به من
زنانی که نگاه به باران داشتند
و صدايشان لرزش عشق بود
در را باز می کنند
می بندند
صدا می آيد
کس نيست
باران است
زنی چتر به دست می گذرد.
“Yagmur”
(bu siir Azerice den cevirilmistir)
Yağmur yağıyor
Yağmur
Yüreğimden seller akıyor
Seller
Ne diyeyim,bir soran yok
Bir soran
Herkes çaresiz
Herkes perişan
Herkes uzgun
Herkes vurgun
Goçmeler var,gitmeler,gelemeler.
Kimse birşey demiyor
Kimse sormuyor bir şey
Demedin,hic demedin,okumadın
Ki gidiyorsun,gideceksin,gitmeli olduğunu
Ben kalip bakar oldum
Yağmur olup yağdim
Ağladim ve estim
Bir söz gibi yürekten estim
Bir ağlama oldum
Yağmur oldum
Yağmur oldum.
ياغمور
ياغمور ياغير
ياغمور
اورکمنن سئللر آخير ،
سئل لر
نه دييم ، هئش سورشان يوک
سورشان
هامی قالمش
هامی پوزگون
هامی اوزگون
هامی وورگون
کوچمه لر وار ، گئتمه لر ، گئتمه
هيش دين يوک ، سورشان يوک
دئمه دين
هيش دئمه دين ، سوئلمه دين
سن گئدرسن ،گئديرسن ، گئدراولدون
من قالب باخان اولدوم
ياغمور اولدوم ، آخار اولدوم
آغلاديم ، اسديم
سئوزکيمين اوره کدن آخديم
آغلارالدوم ، ياغمور اولدوم
ياغمور اولدوم
اروميه – 1/11/ 1385