راه سبز امید
حسن روحانی مردی سیاست پیشه است راست و سرراست نیست.
بالا و پایین و زیر و رو و پیچ و خم دارد.
انتهایش را نمی شود دید.
یکبار توپ و تشر می زند و پشت سرش در پشت پرده معامله می کند و کوتاه می آید.
این دومین باری است که در دوره دوم ریاست جمهوری اش او اینکار را می کند.
و مردم را از خود نا امید می کند.
بار اول پس از انتخابات و همزمان با معرفی کابینه به مجلس بود.
و یکبار هم حالا پس از صحبتهایی که در مورد استعفا یا برکناری او در میان بود ،
او پس از چندی سکوت به حرف امد و گفت من اهل استعفا نیستم.
و تلویحا گفت باید با هم کنار بیاییم.
او اهل استعفا نیست اما اهل معامله هست.
احتمالا او پشت پرده زد و بند و بده بستانی کرده
و رضایت مقام مافوقش را برای ماندن به شرط تعامل و گوش کردن حرف بزرگتر جلب کرده
که جلوی پرده چنین شجاعانه سخن می گوید.
البته سیاستمدار باید اهل معامله باشد و اگرنه سیاستمدار نیست.
اما معامله برای چه و بر سر چه؟
اگر معامله در جهت منافع ملی باشد این خوب است و اشکالی ندارد.
یک جا امتیاز بدهد و جای دیگر به نفع ملت امتیاز بگیرد.
ولی اگر قرار باشد به حساب ملت امتیاز بدهد و به نفع شخص خودش و برای ماندن در قدرت امتیاز بگیرد این اسمش خیانت به ملت است.
زیرا ماندن در قدرت به هر قیمت در شان خادمان به ملت نیست.
من نمی دانم حسن روحانی در پس پرده چه داده و چه گرفته.
اما می دانم که لحن صحبتش بکلی عوض شده.
او پیش از این لایحه مبارزه با پولشویی و ممنوعیت حمایت از تروریسم را به مجلس برده بود و مجلس انرا تا دو ماه به تعویق انداخت.
و رهبر ایران هم آنرا بطور تلویحی رد کرد.
و متعاقب ان حسن روحانی دیروز دنیا و منطقه را تهدید کرد و گفت اگر قرار باشد ایران نفت صادر نکند هیچکس دیگری هم صادر نخواهد کرد.
این حرف معنایش تهدید دنیا و کشورهای خلیج فارس به جنگ و رویاروئی نظامی است.
دیروز وزیر کشور هم اروپا را تلویحا تهدید کرد.
او گفت ما اگر چند لحظه چشممان را ببندیم میلیونها نفر از مرزهای ایران خارج خواهند شد و مشخص است که مقصد بیشتر انها اروپا است.
ما به رییس جمهوری رای دادیم که گفت من سرهنگ نیستم من حقوقد انم.
اما آن حقوقدان دیروز این روزها به زبان یک سرهنگ سخن می گوید.
گویا او سخنگوی سرهنگها شده و گفته می شود سرهنگ رقیب دیروزش را می خواهد به کابینه وارد کند و به معاون اولی خود برگزیند.
او از طرفی قوه قضائیه را دعوت به تشدید سرکوب منتقدان و معترضان می کند و از طرف دیگر دنیا را تهدید به جنگ و بستن تنگه هرمز.
آقای رییس جمهور در پس پرده چه اتفاقی رخ داده
که لحن سخن شما از یک حقوقدان و پدید آورنده منشور حقوق شهروندی به گفتمان سرهنگهای جنگ طلب و سرکوبگر متمایل شده ؟
این در حالی است که سرهنگی هم که چندی پیش گفته بود اگر دولت نباشد کشور بهتر اداره می شود
لحن سخنش را به یکباره تغییر داد و حرفش را پس گرفت.
آقای رئیس جمهور جریان چیست؟
شما گفته بودید که دولت شما دولت راستگویان است.
راستش را بگویید.
مردم را چند فروختید؟
اگر هنوز نفروخته اید یادتان باشد تا ۲۴ میلیون رای و امید یک ملت را مفت و ارزان نفروشید.
نگام ؛ ناگفته های ایران ما