✍️جاوید منتظران
پس از ترور دانشمند هستهای کشورمان، شهید محسن فخریزاده، برخی جریانهای سیاسی که بعضا از آنها بعنوان مخالفان مذاکره و تنشزدایی نیز یاد میشود؛ از فرصت پیشآمده استفاده کردهاند و پیشنهاد تصویب طرح توقف اجرای پروتکل الحاقی را دادهاند.
سوال مهم اینجاست که به فرض توقف اجرای پروتکل الحاقی از سوی مجلس تصویب و همکاری پادمانی ایران با آژانس محدود شود؛ آیا این تصمیم فایده و سودی برای امنیت و منافع ملی کشور خواهد داشت یا خیر؟
اگر با نگرشی واقعگرایانه و راهبردی و با در نظر گرفتن هزینه و فایده، به تبعات این پیشنهاد بنگریم؛ صریحا میتوان پاسخ داد که حداقل در زمان کنونی، تصویب این پیشنهاد نهتنها هیچ منفعت ملموسی برای ایران نخواهد داشت، بلکه بالعکس هزینهآفرین نیز خواهد بود. چنانچه موجب امنیتیسازی مجدد برنامه هستهای ایران خواهد شد.
این، همان خواسته اصلی محور غربی، عبری و عربی برای ایجاد اجماع بینالمللی علیه ایران است که طی دو سال اخیر و پس ازخروج آمریکا از برجام آن را پیگیری کردند؛ اما تاکنون در رسیدن به آن ناموفق بودهاند.
احتمالا پیشنهاددهندگان قطع همکاریها با آژانس ممکن است که ندانند راهبرد امنیتیسازی چیست؟ در توضیح مختصر این مفهوم میتوان گفت که در روابط بینالملل، امنیتیسازی و امنیتی شدن یعنی یک پدیده از جریان امور عادی سیاسی جدا و وارد حوزه اضطراری جهانی شود؛ طوری که میبایست با آن برخوردی فوری و قاطعانه داشت.
این، دقیقا همان حالتی است که متوجه برنامه هستهای ایران و قرارگیری در ذیل فصل هفتم شورای امنیت شد و رسانههای مخالف ایران توانسته بودند موضوع صلحآمیز هستهای ایران را به بحران هستهای ساختگی و امنیتیسازیشده در میان اذهان عمومی جهان تبدیل کنند.
بنابراین، با یک نگرش واقعبینانه به این مساله، به نظر میرسد که اگر ایران اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را کنار گذارد و بازرسان آژانس را اخراج کند؛ از آنجا که نمیتواند با هجوم تبلیغاتی همهجانبه محور غربی، عبری، عربی که بدون شک برای این مرحله نیز برنامه سیاسی تبلیغاتی از پیش تعیینشدهای دارند، مقابله سیاسی، دیپلماتیک و رسانهای کند؛ بر این اساس به نظر میرسد که این قبیل پیشنهادها در زمان کنونی، سادهانگارانه و برخلاف امنیت، مصلحت و منافعملی تلقی شود.