✍️ناصر مهدوي
سالهای نخست انقلاب اسلامی ؛ بلند ترین صدایی که به گوش می رسید این بود که این انقلاب هدفی جز سعادت مردم ایران و فراهم کردن بستر رشد روحی و اخلاقی آنها ندارد
ولی به تدریج که لذت قدرت بي مهار و نظارت، به مشامها رسیدو حکمرانان بو و مزهی کباب و چنگ و رباب را احساس کردند ؛ آرام آرام شعارهای نخستین روزها از یاد رفت و ارزش نان بالاتر از حفظ و پرورش جان شد ۰
در جریان تحولات انقلاب ؛ مردم وفاداری که در روزهای سخت و سالهای طولانی جنگ ؛ با صداقت تمام جانشان را برای نثار به میان می آوردند به تدریج احساس می کردند که شکاف بین دولتمردان و مردم عمیق تر می شود و وعده های اولیه رو به فراموشی می رود زیرا اهمیت حفظ موقعیت در نزد مدیران مهم از بر پایی انصاف و عدالت خود نمایی می کرد
با این رویکرد به قدرت ؛ سبب شد تا حاکمان روز به روز غنی تر و مردم روز به روز ضعیف و فقیر تر شوند و اینگونه بود که چنین مردم مظلومی هم برای زنده ماندن متوجه شدند که ابتدا باید بفکر نان باشند تا اگر و فقط اگر زنده ماندند چاره ای هم برای جانشان بیندیشند ۰
در حقیقت تنها شباهتی که بین مردم و کارگزاران حکومتی شکل گرفت همین بود که چه ملت و چه حکومت هر دو در پی نان دویدند و آن را با اهمیت تر از جان لحاظ کردند ۰
با این تفاوت که مردم از روی ناچاری و فرار از فقر و درماندگی و حکمرانان از روی حرص وطمع سیری ناپذیر ثروت اندوزی ۰
اکنون پس از سالها ؛ مدیران نان طلب؛ ناشاد از برکناری موجود فاسدی مانند ترامپ با همه وجودشان در پی برهم زدن برجام هستند زیرا در صورت برقراری مناسبات عقلانی و سازنده با قدرتهای جهان ؛ نان این افراد به خطر می افتد و دیگر نمی توانند با ۵۰۰ هزار رای رییس جمهور مردم شوند ۰
از طرفی مردم نیز خشنود و امیدوارم به آینده مناسبات سیاسی هستند
زیرا تصور می کنند با کم شدن تنش های بین المللی راه برای کاهش فقر ؛ گرانی ؛ بیکاری و افزایش امید اجتماعی و حل بحران نان و نیازهای اولیه گشوده می شود و در این صورت جانها نیز می توانند نفسی بکشند و اندک اندک احساس شادمانی و سرزندگی کنند ۰
در هر صورت ؛ راهی را رفته ایم که ارزش نان بالاتر از جان شده و عبور از مرزهای اخلاق و فضیلت های انسانی ؛ کاری آسان و پایبندی به ارزش های معنوی ؛ هزاران افسوس ؛ سخت دشوار گشته است ۰
امروز به هر سو بنگرید احساس می کنید که درد بی اعتمادی ؛ دروغ ؛ بی وفایی و ارتکاب جرایم گوناگون ؛ دل آزار است و نیاز به عشق و عدالت جویی و پافشاری بر صداقت و یک رنگی متاعی نایاب است
این سرنوشت تلخ همه مردمی است که نزد مدیران آن جامعه ارزش نان و تصاحب مقام و منصب بیشتر از جان و زندگی اخلاقی است.