نگام ، سیاسی _ رئیسی نمی تواند مشروعیت از دست رفته خود را با شبیه سازی مقاومت مهندس موسوی ترمیم کند در حالی که هشت سال قبل در سرکوب اعتراضات مردمی نقشی محوری داشت.
به گزارش کلمه رئیسی بهواسطه اینکه در حلقه مولدان حوادث سال ۸۸ قرار دارد متوجه خارج آن حلقه نیست که برایشان آن زخم بیمرهم و آن سؤال بیپاسخمانده هرروز تکرار شده است و اذهان مردمی که نام میر نجیب خود را کنار نام اباعبدالله در هر شادی و غم فریاد میزنند متوجهند که این تصویر بدل تا چه حد به تصویر اصلی محمود احمدینژاد نزدیک و ازمیر نقاش دور است!.
روزی از روزهای پس از انتخابات ۸۸ و پیش از حصر خدمت میرحسین موسوی بودم. او برای تشریح چگونگی استحاله پدیدهها، شخصیتها و سازمانهای برآمده از انقلاب سبک خاصی از نقاشی پاپ را مثال زد که هنرمند عکسی را از یک چهره معروف، سوژه کار خود قرار میدهد و با چاپهای مختلف و متعدد تصاویری خلق میکند که اگرچه جزئی از تصویر اولیه را در خود دارد اما دیگر خود آن نیست. از قضا میرحسین به شهید مظلوم بهشتی بهعنوان یک مثال اشاره کرد و گفت ما تصویری از شخصیتی ستودنی از ایشان به یاد داریم. در ذهن مردم چهره نورانی و رفتار سرشار از بخشش ایشان نمونهای آرمانی است اما میبینیم حاکمان در دستگاه قضایی کنونی با تغییرو استفاده به نفع خود در طول زمان ویژگیها و تعابیر دیگر را به ایشان نسبت دادهاند و سرانجام بهجایی میرسیم که کسانی در حالیکه فرزند همین شهید بزرگوار را زندانی کرده، عکس ایشان را بر دیوار بالای میز کار خود زده تا خود را راهرو ایشان معرفی کند اما دستورات بیرحمانهای درباره مردم صادر میکنند که هیچ سنخیتی با ایشان ندارد.
اینگونه استحاله را ما به کرات در سالهای اخیر شاهد بودهایم. شهید بهشتی، در ماههای اخیر منتهی به انتخابات دوره دوازدهم مجدداً مظلومانه موجب اینگونه تعابیر ناجوانمردانه قرار گرفت تا جایی که نامزدی که سابقه بیرحمانهترین و غیرعادلانهترین احکام را در پرونده خود دارد بهشتی زمان نامیده شد.
ابراهیم رئیسی بعد از انتخابات بیست و نه اردیبهشت اما، چهره دیگری از آن صحنه آرایی را نشان داد. تلاش واضح و چشمگیر جدید آقای رئیسی این بار مهندس موسوی را نشانه گرفته است. او میکوشد تا مشروعیت ازدسترفته خود را با تکرار حرکات و واکنشهای محصورین که در سال ۸۸ معترض نتایج انتخابات بودند بهدست آورد. اما در این تلاش که دامنه آن حتی در تکرار لحن صدا و حرکات دست عزیزان در بند ما نیز میرسد، فراموش میکند که چهره جدید ساختن از فردی که در وجدان بیدار مردم و از پس ۷۷ سال حصر چنین حاضر و پیروز است، ممکن نیست و مردم نقاشی بدل را خوب میشناسند.
رئیسی بهواسطه اینکه در حلقه مولدان حوادث سال ۸۸ قرار دارد متوجه خارج آن حلقه نیست که برایشان آن زخم بیمرهم و آن سؤال بیپاسخمانده هرروز تکرار شده است و اذهان مردمی که نام میر نجیب خود را کنار نام اباعبدالله در هر شادی و غم فریاد میزنند متوجهند که این تصویر بدل تا چه حد به تصویر اصلی محمود احمدینژاد نزدیک و ازمیر نقاش دور است!
سال ۸۸ شورای نگهبان همراه و همدل با احمدی نژاد بود و برای پیروزی بدلی او از هیچ تلاشی فروگذار نکرد اما درفرایند انتخابات اردیبهشت امسال شورای نگهبان درکنار آقای رئیسی قرار گرفت تا جاییکه بعضی از اعضای شورا در همایش های انتخاباتی ایشان شرکت کردند همچنین، اگر در آن سال آقای جنتی امکان تخلف را در جمهوری اسلامی رد کرد همین فرد تخلفات امسال را در حمایت این نامزد شکست خورده انتخابات ۸۸ ممکن می داند. اصل بیطرفی شورا را زیر پا گداشتند تا مردم به عنوان یک نشانه مهم در شیوه مدیریت انتخابات در مقابل نامزد محبوب اکثریت آقای روحانی به درستی دریابند. طبیعیست که در آن شرایط میرحسین و شیخ اصلاحات به تخلف و تقلب گسترده ای که نبض آن در دست شورای نگهبان ۸۸ و اجرای آن در دست رقیب همپیمان با آن شورا یود بود اعتراض داشته باشند اما اکنون آقای رییسی از حامی خود شاکی نباشد و تیغ حمله را متوجه دولت نماید که رقیب پیروز اوست، اما پیمانی مکتوب و نامکتوب با آن شورا ندارد.
این را باید در کنار حمایت یکپارچه ائمه جماعات با سرحلقه رهبری در روند ناسالم انتخابات دهم از نامزد اصولگرا و در ماه های اخیر و تا بعد از شکست آقای رییسی از ایشان دید.
نشانه قابل توجه دیگر که برای بازشناسی نسخه اصل نجابت از نسخه بدل رهنمون شده است پاکدستی و شفافیت مثال زدنی میرحسین موسوی است. همه نیروی محمود احمدی نژاد و البته حامیانش سالهاست که صرف یافتن لکه سیاهی در زندگی اقتصادی ایشان به کار رفت و بی نتیجه مانده است. این درحالیست که در شرایط آن سال کودتایی همه امکانات کشور به صورت فراقانونی و غیرقانونی در خدمت محمود احمدی نژاد بود اما میرحسین که به شهادت ناظرین به بودجه محدود ستاد شخصی خود حساسیت فراوان داشت با پافشاری بر اصول وقتی به او گفتند که وعده یارانه رایش را بالا خواهد برد گفت صلاح نمیدانم و رایی را که با وعده دروغ باشد نیاز ندارم.
میر محصور به جای آن وعده رنگین از مردم خواست تا هرشهروند خود ستاد باشد و به برنامه هایی رای داده شود مبتنی بر آمارواقعی که خطهایش بالا و پایین نمیرفت تا نقش مهره مار برایشان بکشد. این دقایق را البته مردم در کنار سابقه مدیریتی و اجرایی ۸ ساله او در بحران دشوار ۸ ساله جنگ تحمیلی که خاطره ای خوش از پیوند ملت و دولت بود و و سپس مدیریت موفق و چشمگیرده ساله در فرهنگستان هنر و نیز در کسوت مشاور رئیس جمهورهای پس از جنگ تا سال ۸۴ می بینند و نامزد معترض سال ۹۶ اما، سابقه ای از قضاوتی کج و پر از خشونت را در خاطره مردم زنده میکند. چانکه نامزد پیروز گردانده سال ۸۸ سابقه ای نا مطبوع از مدیریت خود درپستهای محوله داشت. در همین مقایسه مسجل است که محصورین معتقدان جدی اسلام رحمانی اند و کیست که نداند رحمت و بخشش در کنار پاکدستی گمشده همه سالهای کشور در دهه های اخیر بوده است.
در همین سابقه نجیبانه است که موسوی و رهنورد و کروبی برای احقاق حق انتخاب که از میوه های سالها تلاش آنان برای شکل گیری این نظام و انقلاب است با جان خود معامله کنند و اسایش مهیای پیش رو با سختی حصر خانگی بی قانون معاوضه و در همان وضع ضد انسانی باز چون محرم انقلاب هستند از نفس گذشته پای صندوق رای حاضر شوند و مردم را که در این وانفسای بی اعتمادی دلنگران خطرهای پیش رو برای کشور هستند تشویق به رای دادن کنند اما نامحرمان رای ندهند یا به این رای سخت به دست آمده معترض باشند.
تاریخ قاضی عجیبی است. چنان ظریف حضار صحنه خود را به شهادت رفتار و ماهیات خود فرا میخواند که فرار از آن ناممکن است. تاریخ را هم مردم میسازند مردمی که نجیب را از نا نجیب و اصل را از بدل خوب میشناسند.