نگام ، سیاسی اصولگرایان با کلیدزدن دوقطبی «انقلابی – ضدانقلاب» خواهان کسب قدرت هستند. اقدامی که اگرچه همچون انتخابات 92 و 94 نتیجه آن میتواند مشخص باشد، اما چه کسی هزینه «ضدانقلاب خواندن مردم» را ميپردازد؟
به گزارش قانون رصد هفتگی انتخابات سال 96 را این هفته با تاثیری که انتخاب ترامپ در فضای رسانهای ایران گذاشت، آغاز کرده و به خروج اصولگرایان از لاک ناامیدی و یاس خواهیم پرداخت. «دوربین» تبيين ميكند که «دو قطبی خطرناک سال آینده» چه خواهد بود. همچنین میخوانید درحالی که سعید جلیلی به سفرهای استانی میرود، اصولگرایان به دنبال وحدت می دوند و با آمدن ترامپ نورامیدی در دل احمدینژادیها دمیده شده است.
شادی در اردوگاه اصولگرایان و ترامپ
نتایج انتخابات آمریکا اگرچه باعث شوک زیادی در دنیا شد، اما در ایران بسیاري را خوشحال کرد. اصولگرایانی که دل در گرو برهم خورد برجام دارند، نور امید در اردوگاهشان دمیده شده است. آنها خوشحال از این هستند که تزلزل در پایههای برجام میتواند موقعیت روحانی را در انتخابات سال 96 تضعیف کند. در این مسیر هم به هیچ عنوان نگران حال و اوضاع مردم نیستند که با بازگشت دوباره تحریمهای ظالمانه چه وضعیتی برای آنها پیش خواهد آمد. تنها بازگشت به قدرت برايشان مهم است. حتی اگر ترامپ برجام را پاره کند و شرایط را به قبل از سال 92 باز گرداند آنها نه تنها ناراحت نشده، بلکه از صمیم قلب خوشحال خواهند شد.
خوشحالی محفل محمودیه
علاوه بر اصولگرایان كه از این موضوع خوشحال شده و جلسات انتخاباتی را آغاز کردهاند، احمدینژادیها نيز در همان ساعات اولیه از کورسوی امید برای بازگشت او به انتخابات، سراز پا نمیشناختند. تحلیلگران «محفل محمودیه» (نامی که آنها برای دفتر احمدینژاد به کار می برند) این تحلیلها را برای ريیس دولت قبل زمزمه کردند که با آمدن ترامپ امکان دارد نهی او از حضور در انتخابات هم پایان پیدا کند. به اعتقاد آنها این نهی ناشی از یک مصلحت بود و مصلحت تابع شرایط زمان است. آمدن ترامپ این شرایط را رفته رفته برای حضور او فراهم خواهد کرد. از سويي نيز شنیده شده که برخی به احمدینژاد درباره سخنرانی آخرش خرده گرفتند که چرا گفته بود: «آنها که میخواهند کار انتخاباتی کنند تا بعد از برگزاری انتخابات به دفترش نیایند.» از همین روست که فعلا در مقابل مطرح شدن نام غلامحسین الهام سکوت کردهاند.
روياي وحدت
از سويي نيز اصولگرایان همچنین بار دیگر ساز وحدت کوک کردهاند. حدادعادل که مدتها بود بعد از انتخابات سال 94 سکوت پیشه کرده بود، در جلسه رهپویان حاضر شد و در کنفرانس خبری که به همراه زاکانی برگزار کرد نگرانی خودش را از عدم دستیابی به وحدت را با صراحت اعلام کرد. يادمان هست كه حدادعادل در انتخابات سال 94 تلاش زیادی کرد تا اصولگرایان را ذیل یک لیست به انتخابات وارد کند. لیستی که شکستی وحشتناک را در 7 اسفند تجربه کرد که هنوز در شوک آن به سر می برند.
حال باري دیگر حدادعادل خواهان ایجاد وحدت است. اما کدام وحدت؟ حدادعادل به چه کسانی هشدار میداد و خواهان گزیده نشدن از یک سوراخ برای بار دوم بود؟ او ميگويد:«چگونه باید گفت، دید و فهمید که تعدد نامزدها و تفرقه و اینکه هر کسی دنبال یکی برود چه نتیجهای به دنبال دارد مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود اما ما چند بار گزیده شدیم.» البته او فراموش کرده بود که از ناحیه لیست وحدت هم در انتخابات 94 گزیده شده بودند. با این حال به نظر می رسد مهمترین مخاطب وي، سعید جلیلی است. کسی که در هفته گذشته سفرهای استانی را دنبال کرد و از شیراز تا کرمانشاه در دانشگاههای مختلف به سخنرانی پرداخت. در کنار سفرهای استانی جلیلی، هفته گذشته اعضای جبهه پایداری نیز با پدر معنویی خود در قم دیدار کردند و از رهنمودهای آیتالله مصباح یزدی برای انتخابات بهره مند شدند.
دوقطبی خطرناک
مهمترین اتفاق که البته زمزمههای آن از چند وقت قبل آغاز شده بود، مسئله ايجاد دوقطبی است، که اصولگرایان آرام و زیرپوستی آن را آغاز کردهاند. اتفاقی که به نظر می رسد مشاوران روحانی نیز از آن مطلع و نسبت به آن واکنش نشان داده است.البته شاید به همین دلیل است که شاهد هستيم روحانی اخیرا در سخنرانیهای (همچون سخنرانی مهم نمایشگاه مطبوعات) ویژگیهای منفی مدعیان انقلابی گری را مرتب تکرار می کند. به عنوان مثال در همان سخنرانی گفته بود که این «انقلابیگری نیست که فحش بدیم و دروغ بگوییم.» چرا که روحانی می دانست «انقلابیگری» کلید واژه مهم و جدیدی است که نباید به سادگی از آن عبور کرد.
از سويي ديگر روز جمعه، زاکانی موضوع این دو قطبی را اگرچه در لفافه، اما به هر ترتیب آشکار کرد. او از «چهارده گامی» که به گفته او «جبهه انقلاب» باید دنبال کند، سخن گفته بود. در گام هشتم معتقد است که اصولگرایان «نیازمند ایجاد یک دو قطبی خوب» هستند و مهمتر اینکه توصیه می کند: «ما با مدیریت افکار عمومی میتوانیم از گسلهای میان غیرانقلابی ها و ضدانقلابی ها استفاده کنیم و جبهه انقلاب را در موقعیتی مناسب قرار دهیم.» حالا باید پرسید این همان «دوقطبی»هایی نیست که جامعه را به دو پاره تقسیم کرده و طبق معمولی برای نشاندن خودشان در جایگاه «حق»، دیگران را «نفی» میکنند؟ این باز تولید همان دو قطبی «خادم – خائن» (88)، «مقاومت – سازشکار» (92) و «لیست انگلیسی – غیرانگلیسی» (94) نیست؟
هشداري كه بايد جدي گرفته شود
هشدار میدهيم که اصولگرایان با کلیدزدن دوقطبی «انقلابی – ضدانقلاب» خواهان پارهپاره کردن جامعه آنهم به خاطر کسب قدرت هستند. اقدامی که اگرچه همچون انتخابات 92 و 94 نتیجه آن میتواند مشخص باشد، اما چه کسی حاضر است هزینه «ضدانقلاب خواندن مردم» را بپردازد؟ آیا با این دو قطبی ضربهاي ديگر به اتحاد ملي كشور نيست؟
دامن زدن و ساختن دو قطبی لیست انگلیسی به نفع چه جریانی بود؟ آیا نتیجه به نفع نظام تمام شد؟ چرا هيچ جريان و شخصي تکلیفش را با نتیجه انتخابات سال 94 و آن دوقطبی خطرناک و کاذب که بخش مهمی از مردم را «انگلیسی» میخواند مشخص نکرد؟ حالا نیز با طرح این «دو قطبی کاذب» و «بسیار خطرناک» حاضرند هزینه ضدانقلاب خواندن مردم را به طمع برنده شدن در انتخابات بپردازند؟