✍️ محسن قناویزچی
بارها شنیده ایم اقتصاد دستوری نیست و عوامل موثر بر تناوبهای اقتصادی مبتنی بر رفتار بازار است .
بازار هم بستر دادو ستدهای اقتصادی است .
جامعه ما در دهه های اخیر تجربیات فراوانی را پشت سر گذاشته که هرکدام سرشار از شکستهای فراوان و توفیق های اندک است .
تک محصولی بودن اقتصاد ایران بزرگترین آفت اقتصاد است چراکه هرگونه تغییر در شرایط جهانی یا منطقه ای نفت دست کم بر ۸۰ درصد از اقتصاد ایران اثر میگذارد .
تجربه اقتصاد دولتی در سالهای اولیه انقلاب اگرچه به ظاهر کنترل نسبی بر تورم داشت اما عدم امکان تداوم آن نشاندهنده ناموفق بودن الگوی دولتی شدن اقتصاد است .
پذیرفتن اقتصاد بخش خصوصی ۸ سال پس از پایان جنگ را به دوران سازندگی کشور مشهور ساخت . شاید بهترین دوران شکوفایی اقتصادی همین دوران بود .
صرفنظر از تاثیر منفی دوران سازندگی بر اقتصاد سالهای بعد که ناشی از شتابزدگی در تغییر الگوی ناگهانی اقتصاد ایران بود اگر دوران سازندگی برای حداقل ۲ دهه دیگر ادامه می یافت معایب خود را برطرف میساخت.
سیاستهای غلط متصدیان امور اقتصادی و اعمال سلیقه های غیر حرفه ای صدمات عمده ای به اقتصاد وارد ساخت که به وضوح اقتصاد معیشتی مردم را گرفتار چالش های عمیق کرد .
ماشین اقتصاد ایران همچنان که سالهای متمادی را پشت سر میگذاشت به بیماریهای لاعلاج بزرگتری مبتلا شد تا حدی که غده های سرطانی تورم تمام اندام اقتصاد را گرفت .
در این میان هر از گاهی مدیران اقتصادی دستور میدادند ارز باید متعادل شود ، کالاها باید ارزان شود ، تورم باید کاهش یابد ، ارزش پول ملی باید افزایش یابد ، صادرات باید بیشتر شود ، اقتصاد باید رونق یاید و دهها باید و نباید دیگر .
غافل از اینکه اقتصاد دستوری نیست و تا بستر و ابزارهای لازم فراهم نگردد ، عرضه و تقاضا متعادل نباشد و سیاستهای درست اقتصادی اتخاذ نگردد هیچ باید و نبایدی محقق نخواهد شد .
در این میان طبقه حقوق بگیر ، کارگران و طبقه متوسط به پایین هر روز بیشتر از روز قبل نیزه تیز اقتصاد را بر پیکر خود حس میکردند و میکنند.
بی شک اگر گوش شنوایی برای فریادها و ناله های مردم نباشد هر سال بر تعداد افراد زیر خط فقر افزوده میشود و اقتصاد کشور از مرز ورشکستگی خواهد گذشت .