✍️ رستم شجاعی مقدم
روابط خارجی دولتها بر موازنه ای از منافع مشترک و تفاوتها استوار می ماند، گاهی در این موازنه حتی تضادها نیز چنان تراش می خورند که موجب اصطکاک نشده و روابط را مختل نکنند.
تفاوت در اهداف کشورها ، فرهنگ و منافع مادی ملتها هیچ گاه نمی تواند بر نیازهای مشترک ساکنان سیاره زمین غلبه مطلق خود را اعمال کند، از همین رو اصل اشتراک منافع همیشه غایت ستیزها و جنگها را در پشت میزهای مذاکره و روی کاغذ رقم زده است.
در روابط خارجی تنها دنبال کردن تضادها و نادیده گرفتن تمام اشتراکات ملتهای جهان ابدا نمی تواند یک راهبرد حرفه ای و قابل تحقق باشد، به ویژه زمانی که جهان و همسایگان کاملا متوجه ماهیت چنین راهبردی شده باشند.
سیاست خارجی ایران امروزه به دلیل معضلات داخلی و بازی ویرانگر روسیه و چین با مهره ایران خود را به تضادهای مذهبی در جهان اسلام و تضاد با نظام حقوقی و امنیتی جامعه جهانی گره زده است.
آنچه مسلم است کشورهای جهان می توانند با تعدیل خواسته های خود به نفع سازش و برقراری روابط سازنده کنار آیند اما در مورد تعارض بنیادین با امنیت و موجودیت خود هرگز مصالحه نخواهند کرد.
این اندیشه هیتلری که با یک قدرت نظامی ویرانگر و یا یک نژاد و مذهب برتر می توان جهان را مرعوب و ناچار از تمکین کرد بارها در تاریخ محک خورده است و مردود شده است.
سیاست خارجی ایران راهی جز بازگشت به روال سازنده عقلانیت و ملاحظه همه شرکای جهانی ندارد!