پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️فرزاد احمدی
پذیرش جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاریهای شانگهای امروزه بدل به اصلیترین خبر در حوزه رسانهای و سیاسی ایران شده است. این سازمان ایران را پس از نزدیک به ۱۶ سال سرانجام به عنوان عضو اصلی خود به رسمیت شناخت، عضویتی که دارای پیش شرطهایی بوده و کماکان راهی طولانی تا عضویت قطعی و دائم ایران در این سازمان منطقهای وجود دارد.
سازمان مذکور نه یک تشکیلات منسجم که عموماً متشکل از کشورهایی است که علائق ژئوپلیتیکی و منافع متعارضی با یکدیگر دارند. مثال منارعات پاکستان و هند، هند و چین، اختلافات ایران و تاجیکستان و… گویای این امر است.
اما تا آنجا که به ایران برمیگردد، خروج از انزوای سخت سیاسی و اقتصادی مستلزم رعایت پارهای از شرایط و ملاحظاتی است که ماهیتی فرامنطقهای دارند. مطابق با مفاد توافقات اجلاس ۲۰۱۰ سازمان در تاشکند ازبکستان، کشورهایی به عضویت قطعی سازمان پذیرفته میشوند که تحت تحریمهای بینالمللی نباشند.
از سوی دیگر قرار داشتن ایران در لیست سیاه FATF ریسک مبادلات تجاری با ایران را به نحوه فرایندهای بالا برده و بیگمان سرمایهگذاری در ایران را با چالشهای فراوانی روبرو میسازد. این گزاره بدان معناست که ایران از ثمرات عضویت در سازمان های منطقهای بطور کل و سازمان شانگهای به شکل خاص بهرهمند نخواهد شد مگر آنکه مناسبات خود را با جهان غرب و در رأس آن آمریکا تنظیم نماید. به عنوان نمونه میتوان به مبادلات تجاری ایران با اعضای اتحادیه اوراسیا اشاره کرد، حجم تجارت ایران با کشورهای عضو این پیمان پس از خروج یکجانبه ایالات متحده از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) روند نزولی پیدا کرد. مثالی دیگر مرتبط با گزاره مذکور خروج شرکتها و سرمایهگذاران چینی از ایران پس از وضع مجدد تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران بود.
به هر روی ایران واجد خصایص ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ارزشمندی است، همچون ژئوپلیتیک دسترسی و موقعیت گذرگاهی، اهمیت منابع انرژی شمال و جنوب ایران، بازار مصرف ۸۰ میلیون نفری داخلی، همسایگی با مناطق ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی، خلیجفارس و… که بهرهبرداری و استفاده از مزایای مذکور میسر نمیشود مگر با تنشزدایی با جهان غرب و حرکت در چارچوب مناسبات پذیرفته شده بینالمللی.