✍️ احمد حیدری
در قرآن آیات فراوانی در معرفی اهل بیت و شخصیت بینظیرشان وارد شده از جمله آیات تطهیر(احزاب ۳۳)، اولی الامر(نساء ۵۹)، ولایت(مائده ۵۵)، ابلاغ(مائده ۶۷)، اکمال(مائده ۳)، و … ؛ ولی همه آن آیات از طرف برادران اهل سنت توجیه شده به گونهای که امام علی، حسنین و فاطمه زهرا اگر هم در شمول آن آیات شمرده شدهاند، دیگران هم در کنار آنان قرار داده شده و شخصیت انحصاری و ممتاز آنان انکار شده است. البته خداوند حجت را بر بندگان تمام کرده و ادله و قرائن تردیدناپذیر در آن آیات قرار داده تا با اندکی تأمّل به مصداق واقعی راه برده شود و حجت تمام گردد ولی به هر حال از صدر اسلام تا به امروز، برادران ما حداقل برای توجیه خود، انحصار مصداق آیات بالا در اهل بیت را انکار کردهاند مثلا وقتی آیه تطهیر(احزاب/33) طهارت خاص اهل بیت و عنایت خاص خدا به آنان را اعلام کرد، گفتند اهل بیت یعنی همسران، فرزندان وخویشاوندان نزدیک پیامبر از جمله دخترش فاطمه، دامادش علی و نوههایش حسن و حسین!؛ یا آیه ولایت که نازل شد(مائده/55) و مؤمن نمازگذاری که در نماز زکات میدهد، به عنوان ولیّ بعد از خدا و رسول معرفی شد، گفتند اولا معنای ولایت در این آیه دوستی است و ثانیا رکوع به معنای خضوع به هنگام دادن زکات است و آیه به شخص خاصی نظر ندارد یا آیه مودت که نازل شد(شوری/23) و مودت “ذی القربی” به عنوان اجر رسالت معرفی گردید، گفتند آنان خویشاوندان و اصحابند امّا آیه مباهله تنها آیهای است که هیچ تردیدی را برنتابید.
همه عالمان اسلام از هر مذهب و نحلهای اتفاق دارند که عالمان بزرگ مسیحی نجران(منطقه ای در یمن فعلی) که سرزمینشان در منطقه نفوذ و قدرت مسلمانان قرار گرفته ودر مشرف فتح شدن بود، در سال نهم یا دهم هجری(آلاء الرحمان،6/293) برای مذاکره و مصالحه با پیامبر و تحقیق در باره ایشان به مدینه آمدند. رسول خدا آنان را به اسلام دعوت کرد و آنان خود را بر دین حق و پیامبر را دروغگو شمردند و رسول خدا فرمود عشق شما به صلیب و دلدادگی شما به شراب و گوشت خوک، شما را از پذیرفتن حق و تصدیق رسالت من باز داشته و عیسی را که بنده و برگزیده خدا بود، پسر او میشمرید، بعد به امر خدا آنان را به مباهله و نفرین همدیگر[آنان از یکطرف و پیامبر و متعلقانش از طرف دیگر] دعوت کرد. بنا بر آیه مباهله(آل عمران/61) پیامبر و آنان موظف شدند “خودهاشان، زنانشان و فرزندانشان” را برای مباهله و نفرین یکدیگر بیاورند و پیامبر به همراهی چهار نفر در مباهله شرکت کرد و نشان داد که او در آن زمان فقط خودش و علی را مصداق “خودهامان = انفسنا” و فقط زهرا را مصداق “زنهامان = نساءنا” و فقط حسنین را مصداق “فرزندانمان = ابناءنا” یافته است و در آن زمان (سال نهم یا دهم هجری و اواخر عمر پیامبر) غیر این موارد کسی نسبت به پیامبر عنوان “انفسنا”؛ “نساءنا” و “ابناءنا” ندارد و “اهل بیت مجموعه “انفس و نساء و ابناء” است و غیر این بزرگواران، هر چند از مؤمنان و از اصحاب با وفا هم باشند، اما از اهل بیت نیستند حتی اگر فرزند، همسر، برادر، عمو و خویشاوند پیامبر باشند.
کسانی که شخصیت انحصاری و ممتاز اینان را انکار کرده و اهل بیت را شامل “غیر این افراد” هم میدانند، باید بگویند چرا اگر کسی در مرتبه “نفس رسول خدا بوده” یا از “نساء پیامبر” و یا “فرزندان” بوده، چرا پیامبر آنان را همراه خود نبرده است با این که اولا این الفاظ به صورت جمع بوده وحداقل جمع سه نفر است و اگر برای “انفس، نساء و ابناء” مصداقهای دیگری وجود داشت، پیامبر به دو مصداق انفس و دو مصداق ابناء و یک مصداق نساء اکتفا نمیکرد و برای هر کدام حداقل سه نفر را همراه میبرد. دیگر این که حضرت زهرا دختر پیامبر بود و همسرانش “ازواجِ” او، و همگی میتوانستند مصداق “نساء” باشند ولی قرآن و پیامبر آنان را مصداق نشمرد و همراه نبرد و فقط زهرا را مصداق نساء شمرد. این آیه و عمل پیامبر که مورد اتفاق جمیع امت اسلامی است، به خوبی نشان میدهد که اصحاب آیه تطهیر و اهل بیت و عترت پیامبر و هدایتگران بعد از او، چه کسانی هستند و بر مسلمانان برای پیروی از غیر اهل بیت که مشخص و معین شدهاند، حجتی باقی نمیگذارد.