✍️نصرتالله محمودزاده
در فضای جولان کرونای ندیده شده و پایان اختلاف در نحوه رویت ماه و ادامه شلاق وحشی تورم بر گرده مردم، امروز مجلس یازدهم با نمایندگانی با رأی پایین رونمایی شد.
توقع از این مجلس برای ورود به امور زیربنایی کشور خیالی بیش نیست و آنها به همان روشی که رأی آوردند، قانونگذاری خواهند کرد. بدهی آنها به اسپانسرهای اقتصادی، سیاسی، اعتقادی و جناحی بیش از آن است که بخواهند به فکر مردم باشند. شاید اگر این مجلس کاری به مردم نداشته باشد، بهترین خدمت به ملت باشد. برای روشن شدن، به سابقه و عملکرد مجلس و ریاست جمهور تندروها مراجعه کنید. با این تفاوت که اکنون آنها کارآزموده شدهاند و فهمیدند چگونه به نام ملت، به کام تقویت اهداف جناح خودشان عمل کنند.
این جماعت یک رقیب سنتی خسته به نام اصلاحطلب دارند که فعلا باید جنازه سرمایه گذاری خود را از بساط دولت «محافظه طلب» جمع کنند و معلوم نیست اگر حصر شکسته شود، این جماعت میخواهند چه گلی به سر ملت و همان حصر نشینان بزنند.
اگر بگوییم مجلس یازدهم دستپروده عملکرد همین خستههای بیبرنامه است، گزافه نگفتیم.
همیشه ملاک مردم برای رأی دادن، عملکرد بد طرف مقابل بود و باز هم این نگاه غیر حرفهای به سیاست، تکرار شد.
چرا یک موتلفهای، یک تندروی خوارج مسلک و یا کسی با مرام رضاشاه حزبالهی ادعای ریاست مجلس را دارند؟ اینها در پوشش دین و صداقت مردم، سالها ملت را در غار اصحاب امام خمینی همچون اصحاب کهف، با زندگی به سبک یارانه در خواب فرو بردهاند که حاصل آن مجلس یازدهم شد.
اکنون کسانی در رأس مجلس قرار دارند که میخواهند جمکران را با شکوهتر از حرم رضوی کنند تا که با نگه داشتن مردم در انتظاری کاذب، حکومت به رسم عباسیان و امویان را جاری کنند.
در این صورت درآمد چاههای نفت در خدمت چاه جمکران قرار خواهد گرفت. بهتر است خیلی به کسانی که مثل احمدینژادها دنبال کرسی ریاست مجلس و ریاست جمهوری هستند، نباشید. زیرا تاریخ مصرف آنها نیز کوتاه است و دست آخر قربانی اتاق فکری خواهند شد که خودشان در آنجا حق تصمیم گیری ندارند.
همزمان با شروع به کار مجلس ۱۱، جمعی از نمایندههای دوره قبل به دلایل مختلف راهی اوین شدند و دلیلی ندارد که این سناریو باز هم قربانی نداشته باشد. مهم نیست جرمشان چیست، مشکل عدم ورود خواص به ریشههای فساد در سیاست و اقتصاد است.
هیچ از اسب افتادهای ورشکسته قلمداد نمیشود، بلکه هشداری است برای دوباره دویدن، ولی با چشم باز.
چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.