✍?مرتضی صارمی
این روزها فارغ از نگاه های عامیانه، روزهای سرنوشت ساز مردم ایران است. مردم با تمام سختی ها، موفقیت ها و ناکامی ها را تحمل و بار سنگین آن را به دوش کشیده اند تا اینکه به این مرحله سرنوشت ساز یعنی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ رسیده اند.
مردم ایران کارنامه همه احزاب و اشخاص را با تمام وجود مشاهده و لمس کرده اند. در جنگ، مقاومت و کمبودها را تحمل کردند تا اینکه با «مذاکره» جنگ نظامی پایان یافت. دوره سازندگی که پایانی تلخ و سراسر رنج و مرارت بود را با انتخابات دوم خرداد پشت سرگذاشتند. در دوره اصلاحات (توسعه سیاسی ) که باب «مذاکره» باز شد کشور با وجود سنگلاخی بودن مسیر توسعه از سوی برخی صاحبان قدرت، اما از دروازه سیاست، بسیاری از اختلافات حل و فصل شد و ایران با درخشش در نظام بین الملل جایگاه واقعی خود را پیدا کرد به طوری که اثر وضعی آن در شاخص های اقتصادی و فرهنگی نمابان است که به طبع آن، امید اجتماعی ایجاد و اعتماد عمومی بازسازی و نیروهای گریز از مرکز احساس شهروندی را درک کردند.
لیکن با یک «خطای سیاسی» که خارج از قواعد سیاست ورزی بود و ناخواسته توسط اقتدارگرایان مدیریت می شد با تعدد کاندیدا در انتخابات ۱۳۸۴ مجددا قدرت را به تفکر سنتی و هیئتی واگذار کردند که در نهایت با سواستفاده از باورهای مردم، به «یکشنبه سیاه» منجر و تحریم ها که کاغذ پاره پنداشته می شد روزگار مردم را سیاه و اعتماد از دست رفته را با «چسب قدرت» حفظ کردند.
اما ناگهان مردم با هوشمندی از روزنه انتخابات مجددا دروازه سیاست را گشودند و با «مذاکره »تیم حرفه ای، ایران در دنیا از رابطه با امثال کومور به یک بازیگر اصلی به لیگ بزرگان اروپا و امریکا صعود کرد و توانست با یک بازی حرفه ای و دیپلماسی بر افراطی گرایی و انقلابی گری پیروز شود و با برنامه برجام، نیازهای زیستی و فیزیولوژیک مردم را تأمین و از تلاطم بازار اقتصاد و سیاست جلوگیری کند.
از آنجا که سیاست قواعد خاص خود را دارد و به قول مولوی” هرکسی را بهر کاری ساختند” جریانی که با دوپینگ یک نهاد نظامی حمایت می شد، زمین سیاست و انتخابات را با ماشین نظامی ناهموار کرد و در مخالفت با برجام با ترامپ در یک نقطه به هم رسیدند تا باب مذاکره و دیپلماسی بسته شود.
همانطور که ملاحظه می شود کارنامه دولت ها که جریان های سیاسی را نمایندگی می کنند قابل تأمل و ارزیابی است. «تحلیل محتوای» گفتمان ها در نظام جمهوری اسلامی نشان می دهد تا چه میزان به موضوعاتی نظیر رقابت، پاسخگویی و مذاکره پایبند هستند. جریان اصولگرا بر پایه جهان بینی محافظه کارانه بنا شده است نگاه ایدئولوژیک و نگرش ابزاری و تقلیدی متکی به ابزارهای سخت افزاری و مکانیکی از مختصات این جریان است که مفاهیم مترقی مانند رقابت و پاسخگویی و مذاکره در آن بی معنی است و مملو از تبعیت کورکوانه و تقلید بی چون و چرا و تظاهر به مناسک است.
بنابراین ناکامی این جریان فکری از ابتدای انقلاب که با چالش بین شرع و عرف آغاز شد همچنان ادامه دارد و عامل ناکارآمدی در بخش های مختلف ساختار سیاسی همین گفتمان است که با سیاست ورزی برای اداره کشور مخالف است و با سیاست بازی متکی به چسب قدرت مانع رسیدن ایران به جایگاه واقعی شده است.
اکنون که رفتارهای غیر دیپلماتیک باعث شده مجددا سایه جنگ بر آسمان ایران سایه افکند و بازار اقتصاد و سیاست در اثر تحریم ها مملو از مافیای رانت و قاچاق شده است آزموده را آزمودن خطاست. این گروه قلیل و بی دلیل، استعداد رقابت و مذاکره را ندارد و حاکمیت از این نگاه مطلق پنداری باید خارج شود و از سرنوشت حاکمان گذشته درس عبرت بگیرد و به تئوری پردازی خیال پردازان وقعی نگذارد و اجازه دهد کشور در یک فرایند رقابتی سالم و آزاد در مسیر توسعه قرار گیرد چرا که مهندسی انتخابات مانند گذشته به شکل گیری مجلس یازدهم منجر گردید که با شعار لیاخوف روسی پدید آمد و اکنون نیز جز فریب و ناسزاگویی دستاوردی نداشته است.