- علیرضا کفایی/ کانال تلگرامی کلمه
فریاد کوبنده خانم پروانه سلحشوری بر سردمداران؛ حاصل انسداد در یک بحث نظری میان جریانهای سیاسی و یا صاحبنظران و یا ارکان حاکمیت نیست که بشود با تسامح؛ بنا را بر ادامه روند کار گذاشت و بدنبال راه حل احتمالی آتی بود بلکه مغز مدعا و نقد توفنده وی حکایت از یک انسداد عملی در همه ارکان نظام به سبب بی اثر کردن آرای مردمی و عدم التزام به دموکراسی و موازی کاری ها در حوزه های حساس تقنینی و نظارتی و مدیریتی دارد.
او بخوبی دریافته است که گفتمان ره بجایی نخواهد برد و در میان دوگانه ساختگی انقلاب و اصلاح، نظر بر انقلابی گری است که به سبک خاصی همره خشونت بروز داده میشود و این اصلاحات است که مستمر و پیوسته سرکوب میشود و چنانچه اعتراضی حتی حداقلی صورت گیرد با آن به شدیدترین وجه برخورد میشود لذا چاره در ادامه این روند ملال آور چانه زتی و لابی گری نیست که اگر اصلاح طلبان دلخوش به شایدها و اگرها باشند، نهایت این است که منجر به تعهدات خاص در جاهای خاص حاکمیتی خواهند بود الا قلیلی کم اثر که نه تنها ره بجایی نخواهند برد بلکه عملکرد آنها ضربه بیشتری بر مردم و پیکره بی رمق اصلاحات وارد خواهد کرد و وبال خواهند بود.
پروانه ما نگاهی فراتر از نسخه های آماده و توجیهات ناقص برای قبولاندن این امر به مردم که انتخابات و صندوق رای حقی است که نباید آنرا نادیده گرفت و به هر شکل ممکن می بایست حضور داشت به ماجرا دارد، نگاه حاکمیتی آکنده از نخوت و تعصب و با اختیاراتی بیش از آنچه قانون مشخص کرده که هر لحظه بخواهند هر نوع تصمیمی را می گیرند و هر آنکه را بخواهند بر می کشند و یا ناکار می کنند یک نتیجه دارد و آن هم وضعیت امروز ایران است و در برابر هر انتقاد و اعتراضی که قرار بگیرند همان می گویند که خانم سلحشوری اشاره داشت: “کی بود کی بود، من نبودم”
فعالان فضای سیاسی که همیشه اوقات لباس روشنفکری به تن دارند! چگونه می توانند نسخه هایی بپیچند که در آن مردم غایب است و اساساً همان می شود که بخشی از حاکمیت می گوید که مردم صلاح خود را بخوبی تشخیص نمی دهند.!
اگر قول و قراری پشت پرده است و یا اگر روزنه ای می بینند که می توان به آن امیدی داشت و از چشم دیگران پنهان است آنرا نشان دهند ولی راهی نیست و نظارت استصوابی تیغ تیزتری دارد و بر فرض اتفاقی افتاد و مجلسی با اکثریت اصلاحطلبان پدید آمد که بعید است! پاسخ دهند با این روندی که خانم سلحشوری به آن اشاره کردند و سازمانهای موازی و تهدید و ترعیبها چگونه حق مردم را استیفا می کنند.
خانم سلحشوری بدرستی نتیجه واقعی را گوشزد کرده اند که با این اوضاع کاری نمی شود کرد و بهتر است از فریب خود و مردم دست برداریم.
خانم سلحشوری عزیز سپاس که دردهای مردم و رنجهای یک نماینده واقعی را بازگو کردید، می دانیم که
“هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه
بشکسته سبوهامان، خونست به دلهامان
فریاد و فغان دارد دردی کش میخانه
هر سوی نظر کردم هر کوی گذر کردم
خاکستر و خون دیدم ویرانه به ویرانه
افتاده سری سویی گلگون شده گیسویی
دیگر نبود دستی تا موی کند شانه”…. می دانیم که با رفتن چون شما باید بگوئیم ” یاران چه غریبانه رفتند از این خانه”
مرحبا دارد که از پس سالها؛ کسی، شیر زنی؛ با شجاعت و درایت سخن مردم را می گوید و هولناکی آنچه گذشته است و تاریکی و دیکتاتوری آینده را در تماشاخانه مجلس به نمایش می گذارد و رازها را بازگو می کند.
مرحبا ای باز گوی رازها
از تو شد صاحب اثر آوازها
گر ز دوری ها شکایت میکنی
از زبان ما حکایت میکنی
اینکه آتش در همه دلها زنی
زان بود که دم ز سوز ما زنی
چون بآوای حزینی رازگو
راز ما را با حریفان بازگوی
ناله تو هر کجا آید به گوش
جان مشتاقان درآید در خروش
سینه سوزاند شکایتهای نی
گوش کن ای جان حکایتهای نی