نگام، سرویس گفتگو – در سالهای اخیر و به طور دقیق تر از مقطع حادثه یازدهم سپتامبر 2001 و حمله به برجهای دو قلو در نیویورک که به گروه تروریستی القائده افغانستان نسبت داده می شود، واژه ای به ادبیات سیاسی جهان اضافه شد که به اسلام فوبیا و یا اسلام هراسی شهرت پیدا کرد و بعدها با ادامه این روند توسط دیگر گروه های اسلام گرا نظیر بوکوحرام و خصوصأ داعش که به عنوان اولین گروه تروریستی در جهان توانست حکومت تشکیل دهد، از خاورمیانه تا غرب اروپا و ایالات متحده و حتی استرالیا دست به کشتار بزند و وحشیانه ترین اشکال خشونت را به نمایش عمومی بگذارد؛ مفهوم اسلام هراسی گسترده تر شد و شکل جدی تری به خودش گرفت. تا جایی که امروز بسیاری انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا، رأی مثبت اکثریت مردم به برگزیت در بریتانیا، تقویت احتمال ریاست جمهوری مارین لوپن در فرانسه و به طور کلی قدرت گرفتن جریان راست افراطی در کشورهای غربی را نتیجه مستقیم شرایط جدید جهان می دانند. حتی آنها که تفکرات راست افراطی را فاشیستی می دانند و از قدرت گرفتن آن نگران هستند نیز تقویت این احتمال را رد نمی کنند.
البته عموم مردم در جوامع غربی اسم این اتفاق را اسلام هراسی نمی گذارند و بیشتر تصور می کنند نسبت به وجود خطری جدی از جانب مسلمانان هوشیار شده اند و حتی در مواردی مسلمانان را به مظلوم نمایی متهم می کنند و به عنوان مثال می گویند اگر در اروپا جوان مسلمان بیکار است، بیکاری او به مسلمان بودنش ربطی ندارد و باید نقص را در میزان تخصص و یا نوع رفتار او در اجتماع جست و جو کرد، یا اینکه اگر پلیس استفاده ار برقع را در اماکن عمومی ممنوع اعلام می کند، دلیلش امکان تأمین امنیت عمومی است. گفته می شود جمعیت مسلمانان در قاره اروپا از مرز بیست درصد گذشته و با توجه بالاتر بودن میزان فرزندآوری آنها نسبت به دیگر شهروندان اروپایی، این روند رو به رشد همچنان ادامه خواهد داشت و به عقیده جامعه شناسان این رخداد می تواند چهره اروپا را تغییر دهد و چه بسا ارزشهای دمکراتیک را به ضد خودش بدل کند. برداشتی که به هراس دامن زده و آثار عینی آن را دستکم می توان در تغییر برخی قوانین اجتماعی در دو کشور آلمان و فرانسه به وضوح مشاهده کرد. از سوی دیگر این تکاپو عموم مسلمانان ساکن کشورهای غربی را هم به هراس انداخته.
چرا که نتایج زیانبار اسلام هراسی دامنگیر تمام مسلمانان خواهد شد، در حالیکه بسیاری از مسلمانان تنها از کشورهای اسلامی می آیند و تبار مسلمانی را به دوش می کشند و حتی سبک زندگی شان با اسلام گرایان مسبب اسلام هراسی هیچ مناسبتی ندارد.
از این رو وبسایت نگام به سراغ “ماهان عابدین” تحلیلگر سیاسی در موسسه ’میدل ایست آی‘ رفته و با او درباره وضعیت پیش روی مسلمانان در جهان به گفت و گو نشسته و از او پرسیده حدود یک قرن پس از یهود ستیزی آلمان نازی، امروز غرب به اسلام هراسی رسیده، آیا دستاوردهای بشر تا این اندازه شکننده و برگشت پذیر است؟ که در ادامه تماشا می کنید.
*رفتار امروز جهان غرب با مسلمانان به یهود ستیزی آلما نازی شباهتی ندارد.
*تبعیض علیه مسلمانان در کشورهای غربی، فرهنگی است نه قانونی.
*ممنوعیت حجاب اسلامی در فرانسه یکی از نمونه های تبعیض است.
*ترکیب جمعیتی در اروپا در حال تغییر است و جمعیت مسلمانان افزایش پیدا کرده.
*طیفی از مسلمانان از انعطاف پذیری فرهنگی جوامع مهاجر دیگر برخوردار نیستند.
*در جوامع مسلمان غرب هیچ وحدت نظری در قبال سوریه وجود ندارد.
*رویکرد کشورهای اروپایی نسبت به مسلمانان با یکدیگر متفاوت است.
*جوامع اروپایی به طور طبیعی مهاجر پذیر نیستند و نژاد پرستی نه در ابعاد گذشته اما هنوز وجود دارد.
*آلمانی ها چند دهه بعد از جنگ دوم جهانی به ترک ها و کردهای مهاجر، حق شهروندی دادند.
*در تمام کشورهای اروپایی قوانین سختی علیه تبعیض نژادی وجود دارد.
*پیش فرضی در اروپا وجود دارد که اسلام را با ارزشهای غربی در تضاد می داند.
*تروریسم و مشکلات امنیتی، مسئله عموم مسلمانان مهاجر نیست.
*گسیختگی جوامع اسلامی در غرب مد نظر قرار نمی گیرد.
*فارغ از قوانین، نوع نگرش اروپایی ها به مسلمانان، یکدست است.
*بسیاری از مسلمانان در غرب به شیوه فرهنگ اسلامی زندگی نمی کنند.
*دولت در انگلستان از جوامع مسلمان شناخت عمیقی دارد.
*دولت در بریتانیا تکثر گرایی مذهبی را مد نظر قرار می دهد.
*چهره ای که رسانه ها از مسلمانان ایجاد می کنند خیلی تأثیرگذار است.
*اهالی رسانه ها به اسلام هراسی در اروپای غربی دامن می زنند و نه دولتها.
*مسلمانان باید آستانه تحمل خود را بالا ببرند.
*عکس بریتانیایی ها، فرانسوی ها اصرار دارند که مهاجران ارزشهای آنها را بپذیرند و حتی تاریخ خود را هم رها کنند.
*سیاستهای آمریکا با اروپا متفاوت است.
*جریان پاپیولیزم یا مردم گرا که ضد دمکراتیک هم هست در تمام اروپا تقویت شده و در مجارستان دولت را به دست گرفته.
*برگزیت در بریتانیا و جریان مارین لوپن در فرانسه هم نوعی از پاپیولیسم هستند.
*پاپیولیسم به اسلام نگاه منفی دارد.
*مسلمانان اروپا از نظر سیاسی ناتوان نیستند.
*اگر قوانین فعلی کشورهای غربی تغییر نکند، خطری مسلمانان را تهدید نخواهد کرد.
*باید بین سیاست کشورهای غربی نسبت به مهاجران مسلمان، با سیاست آنها نسبت به کشورهای مسلمان تفکیک قائل شد.
*مثلأ حزب استقلال بریتانیا که مردم گراست، با مداخله نظامی در کشورهای اسلامی مخالف است.
*عدم مداخله نظامی در کشورهای اسلامی خیلی از مشکلات سیاسی این کشورها را برطرف می کند.
*جوامع میزبان و نخبگان مسلمان باید ظرفیت سازی کنند.
*می توان پیدایش داعش را به سرنگونی نظامی صدام ربط داد که یک خلاء بزرگ سیاسی و امنیتی در عراق ایجاد کرد.
*غرب در سوریه مداخله نظامی نکرد چون می دانست پیآمدهای سختی در پی خواهد داشت.
*اسلام گرایی افراطی در افغانستان توسط آمریکا تقویت شد.