نگام، سیاسی_ روزهای ۲۱ و ۲۲ اکتبر سال 2017، دویستمین سالگرد تولّد حضرت بهاءُالله، مؤسّس دیانت بهائی است. واقعۀ مهمّی که در تمام دنیا جشن گرفته خواهد شد.
بهائیت، فرقهای منشعب از آیین بابی. بهائیان این آیین را دین میخوانند، ولی مسلمانان عموماً آن را به رسمیت نشناختهاند و آن را فرقهای منحرف میشمارند و معمولاً تعبیر «فرقه ضاله» را برای آن به کار میبرند.
بنیانگذار آیین بهائی، میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءاللّه است، و این آیین نیز نام خود را از همین لقب برگرفته است. مهمترین برهان او بر حقانیت ادعایش، مانند سید باب، سرعت نگارش و زیبایی خط بود. نقل شده که در هر شبانه روز یک جلد کتاب مینوشت. بسیاری از این نوشتهها بعدها به دستور میرزا حسینعلی نابود شد. نوشتههای باقیمانده او نیز مملو از اغلاط املایی، انشایی، نحوی و غیر آن بود. مهمترین کتاب بهاء الله، ایقان بود که در اثبات قائمیت سید علی محمد باب در آخرین سالهای اقامت در بغداد نگاشت.
در روزگاری که خلاء ایمان و روحیات مذهبی در بسیاری از کشورها (بهویژه غربی) زمینهساز ظهور و بروز فرقههای انحرافی بسیاری شده، که هر از چندی یکی از آنها همچون قارچ سر از زمین بیرون میآورد، متأسفانه بسیاری حساسیتهای خود را در مقابله با این فرقههای انحرافی از دست دادهاند، گویی وجود این فرقههای انحرافی امری عادی و معمولی هستند.
اما با این وصف اگر ما ایرانیان همچنان نسبت به بابیت و بهاییت حساسیت داریم و با وجود آنکه بسیار بدان پرداخته شده، همچنان ضرورت بازپردازی بدانها احساس میشود، از آن روست که اکثریت قریب به اتفاق فرقههای انحرافی امروزین ادعای الهی بودن ندارند، اما بابیان و بهاییان با بهکار بردن لفظ دیانت، ادعای الهی بودن فرقه خود را دارند که متأسفانه در موارد گوناگونی زمینه انحراف خداباوران را پیش کشیدهاند. این در حالی است که فرقههایی همچون شیطانپرستان و نظایر آن اعضای خود را از میان آنها که فاقد ایمان مذهبی هستند، جذب میکنند.
دوم آنکه بابیت و همچنین بهاییت خود را ادامه طبیعی مذاهب آسمانی دانسته و با ادعای نفی خاتمیت پیامبر اسلام به میدان آمدهاند و این انکار با چسبانیدن خود به دین اسلام و با فرض پذیرش آن صورت میگیرد. با این تمهید، ابتدا اسلام بهعنوان مذهبی الهی پذیرفته شده و سپس با نفی خاتمیت آن، آماج حمله قرار میگیرد.
و سرانجام آنکه بهاییت فرزند ناخوانده ای است که از دل کلامی خرافی و خشکاندیشانه برخی علما بیرون آمده و زادگاهش نیز ایران است؛ همچنین بیگانگان اندک زمانی بعد با پروبال دادن به آن، در بسط و گسترش آن کوشیدند و در لطمهزدن به اسلام و ایران، از بابیت و بهاییت به عنوان یکی از ابزارهای مهم برای تفرقهافکنی، بهرههای بسیاری بردند.
بهائيان مدعي اند كه پيامبرشان ديني جديد پس از اسلام آورده كه بر خلاف اسلام(!) مطابق با عقل انسان است و تمام نيازهاي امروز ما را برآورده ميكند. يعني اعتقادي براي امروز. آنها معتقدند كه آئين جناب بهاءالله كامل است و از مهمترين دستآوردهاي آن كه در اوضاع كنوني دنيا بسيار مورد استفاده قرار ميگيرد، تعليمي است به نام وحدت عالم انساني. مشتاق شديم بدانيم كه اين تعليم چيست كه گويا تاج افتخار بهائيت شده و آن را نسبت به اسلام برتري داده:
جناب بهاءالله، نخستين رهبر بهائيان، ميفرمايند: «بگو اي دوستان سراپرده يگانگي بلند شد به چشم بيگانگان يكديگر را نبينيد، همه بار يك داريد و برگ يك شاخسار»(مجموعه الواح ص265)
سخن ايشان كاملا واضح است: همهي انسانها با هم برابر اند چون از يك پدر و مادر زاده شدهاند و تفاوتي ميان آنها وجود ندارد.
جناب عباس عبدالبهاء، فرزند خلف جناب بهاءالله- كه جانشين پدر هم شدند- در تكميل فرمايشات پدرش ميگويد:«تعصب جنسي و وطني و ديني و مذهبي و سياسي و تجاري و صناعي و زراعي جميع را از ميان برداريد تا آزاد جهان باشيد و مشيد بنيان وحدت علم انساني»(مائده، ج5)
(نمونههاي اين سخنان زياد است كه فعلا به همين دو مورد بسنده ميشود.)
واقعا اين سخنان حضرات زيباست! اما در بحث روي اين موضوعات، 2 نكته وجود دارد:
1- بهائيان بنا به ادعاي جناب عباس افندي معتقدند كه اين تعاليم و آرمانها مخصوص خودشان است و هرگز قبلا نبوده است. در حالي كه همهمان مي دانيم كه اين مفاهيم زيبا كه بيان شد، توصيهها و پيامهاي ساير فرستادههاي الهي به ويژه پيامبر اسلام بوده كه رهبران بهائي به نام خود ثبت كرده اند.
2- جالب اينجاست كه اگر اين گفتهها و شعارها را بپذيريم، گفتههاي ديگر اين حضرات را نميتوانيم قبول كنيم.
براي مثال خود اين آقايان بودند كه گفتند تعصب سياسي و جنسي و قومي و قبيلهاي نداشته باشيد و همه را به يك چشم ببينيد؛ اما ميبينيم كه همين جناب عباس افندي وقتي به تعريف از سياهان امريكايي ميپردازد ميگويد:
«مثلا چه فرق است ميان سياهان افريك و سياهان امريك اينها خلقالله البقر علي صورةالبشراند آنان متمدن و باهوش…»
يعني سياهان افريقايي در اصل گاو هستند كه به صورت انسان درآمدهاند اما سياهان امريكايي متمدن و باهوش هستند!
گويا همين آقا نبوده كه گفته تعصب قومي و ملي را ز ميان برداريد!!
اين است وحدت عالم انساني؟
همين جناب عباس افندي در جايي ديگر وقتي از خاطرات خود ميگويد و نقل ميكند وقتي يكي از بزرگان ارتش عثماني او را از مفسدين در دين شمرد «… انديشيدم كه ترك است و بايد جوابي مضحك و مسكت داد»(اسرارالآثار، فاضل مازندراني، جلد 3 ص42)
يعني چون فلان شخص ترك است بايد جوابي مضحك به او داد؟! اين است نمونه وحدت عالم انساني و اينكه همهي انسانها باهم برابرند و هيچ فرقي ميان آنها نيست؟!
بايد از افرادي كه به اين دو بزرگوار اعتقاد دارند پرسيد كه ما بايد به حرف ايشان توجه كنيم يا عملشان را الگو قرار دهيم؟!
آئین ها و باورها
نوشته های سید علی محمد باب، میرزا حسینعلی بهاءالله و عبدالبهاء، تا حدی نیز شوقی افندی ربانی، از نظر بهائیان مقدس است و در مجالس ایشان قرائت می شود؛ا ما کتب باب عموماً در دسترس بهائیان قرار نمی گیرد و دو کتاب اقدس و ایقان میرزا حسینعلی نزد بهائیان از اهمیت خاصی برخوردار است.
تقویم شمسی بهائی از نوروز آغاز گشته به نوزده ماه، در هر ماه به نوزده روز، تقسیم می شود و چهار روز (در سالهای کبیسه پنج روز ) باقیمانده که موسوم به ایام (هاء) است به عنوان ایام شکرگزاری و جشن تعیین شده است (آیتی ، 1326 ش، ج 2، ص 208؛ اشراق خاوری ، 1331 ش، ص 30-34؛ یزدانی ، ص 97-98).
بهائیان موظف به نماز روزانه، روزه به مدت نوزده روز از طلوع تا غروب آفتاب (آخرین ماه سال)، و زیارت یکی از اماکن مقدسه ایشان، شامل منزل سید علی محمد باب در شیراز و منزل میرزا حسینعلی نوری در بغدادند. بهائیان هم چنین به حضور در «ضیافات » موظف اند که هر نوزده روز یک بار تشکیل می گردد .
در آیین بهائی نوشیدن مشروبات الکلی و مواد مضر به سلامت منع شده، و رضایت والدین عروس و داماد در ازدواج ضروری شمرده شده است. منبع اصلی احکام در میان بهائیان کتاب اقدس است. این کتاب، متممی نیز دارد که به رساله سؤال و جواب معروف است. آیین بهائی از ابتدای پیدایی ،در میان مسلمانان به عنوان یک انحراف اعتقادی (فرقه ضاله) شناخته شد، ادعای قائمیت توسط سید علی محمد باب ، با توجه به احادیث قطعی ،پذیرفته نبود.
ویژگی های «مهدی» در احادیث اسلامی به گونه ای تبیین شده که راه هر گونه ادعا ی بیجا را بسته است . مخالفت علما با سید علی محمد باب به سبب همین ادعا و ادعای بابیت او بود (باب، سید علی محمد شیرازی ) .
مشکل بهائیت از این حیث مضاعف است؛ میرزا حسینعلی علاوه بر قبول قائمیت سید علی محمد باب و این که او دین جدیدی آورده است ،خود را «من یظهره الله » نامید و ادعای شریعت مستقل را مطرح کرد.
همه مسلمانان، خاتمیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را مسلم می دانند و بالطبع ، هر ادعایی که با این اعتقاد سازگار نباشد و هر فرقه ای که این اصل را نپذیرد ، ازنظر مسلمانان ، از اسلام جدا شده است و به هیچ روی نبایدخود را بر آمده از اسلام بداند. گذشته از این، اثبات ادعای رسالت برای رهبری آیین بهائی، با توجه به مخاطبان اصلی آنها، مسلمانان و به ویژه شیعیان ،ممکن نبود و مبلغان و مدافعان بهائی به رغم تلاش بسیار برای استدلالی کردن این ادعا، در اثبات مدعا درماندند و غالباً به شیوه های خاص برای تأیید درستی دین جدید روی آوردند.
مهم ترین برهان ایشان، کثرت آیات ونوشته های میرزا حسینعلی ونیز گسترش بهائیت بود با عنوان دلیل تقریر ،در کتابهای ناظر به استدلالهای بهائیان ، این دو استدلال نقد و رد شده است. تاریخ پر حادثه رهبران بهائی ، نادرست درآمدن پیشگویی های آنان و منازعات دور از ادب از یک سو، وحمایت های دولت های استعماری در مواضع مختلف از سران بهائی و به ویژه همراهی آنان با دولت اسرائیل از سوی دیگر، زمینه فعالیت درکشورهای اسلامی، خصوصاً ایران را از بهائیان گرفت و به رغم فعالیت گسترده تشکیلات بهائی برای تثبیت حضور رسمی پیروان خود در این کشورها هیچ گاه چنین خواسته ای تحقق نیافت.
مولفان بسیاری در نقد این آیین کتاب نوشتند، مطبوعات فارسی و عربی روی کردهای سیاسی آنان را افشا کردند ،علمای حوزه های علمیه شیعه و دانشگاه ازهر و مفتیان بلاد اسلامی جدا بودن این فرقه از امت اسلامی را اعلام داشتند و سازمانهای بین المللی اسلامی نیز درقبال آیین بهائی همین موضع را گرفتند (برای نمونه، مصوبه شورای مجمع فقه اسلامی در 18 تا 23 بهمن 1366/ 6 تا 11 فوریه 1988 در سازمان کنفرانس اسلامی، مجمع فقه اسلامی، ص 84-85 ،که «ادعای رسالت بهاءالله و نزول وحی بر وی » و دیگر باورهای بهائی را مصداق «انکار ضروریات دین» دانسته است ) .
بازگشت برخی مقامات و مبلغان بهائی ازاین آیین و افشای مسائل درونی این فرقه، نیز عامل مهم فاصله گرفتن مسلمانان از این آیین بوده است.
محسن افخمی