✍️ آذر منصوری
جهان در میانه بحرانی به غایت بزرگ گرفتار آمده است. نه تیری شلیک شده است و نه خانه و کاشانهای به آتش جنگ و خشونت جدیدی مبتلا شده است. بلکه ویروسی که با چشم غیرمسلح دیده نمیشود، جان تکتک انسانها را هدف گرفته و در انتخاب خود نه مرز جغرافیایی شمال و جنوب را میشناسد و نه فقیر و غنی ونه نژاد و رنگ و زبان. کرونا تبدیل به درد مشترکی شده است که همه این تفاوتها و مرزها را در نوردیده است.
هر چند در دراز مدت این ویروس نیز مانند همه آسیبهایی که جوامع بشری را تهدید میکند، گروهها و اقشار آسیبپذیر را بیشتر تحت تأثیر خود قرار خواهد داد. اما تا اینجای کار کووید ۱۹درد مشترک همه جوامع است. وقتی درد جوامع به دردی مشترک تبدیل میشود، نیاز به درمان مشترک دارد. خاصه آنکه از وجوه تمایز فرهنگ و اعتقادات ما ایرانیان نیز بنی آدم در آفرینش از یک پیکر قلمداد شده است و بر مبنای همین باورهاست که باید بپذیریم در بحرانها آنچه پیش برنده و باعث کامیابی کشورها در عبور از آنها میشود توجه به این اصل مهم است که هیچ درد مشترکی جدا جدا درمان نمیشود. باید بپذیریم که در پاندمی کرونا اصل مهم این است که موفقیت یا شکست یک جامعه یا یک شهر در برابر این ویروس شکست یا موفقیت همه شهرها وجوامع محسوب میشود.
با این رویکرد و باور، این واقعیت بیش از پیش خود را به رخ میکشد که مهمترین عامل صیانت از آحاد جامعه ایران توجه به اصل مهم همبستگی و انسجام ملی است. کرونا محلی برای دعواهای سیاسی باقی نگذاشته است. چرا که این بیماری جناح سیاسی و خودی و غیر خودی نمیشناسد و بر همین مبنا شکست آن نیاز به گذر از همه مرزهایی دارد که بیشترین آثار مخرب خود را بر حکمرانی خوب در کشور به جا گذاشته است.
از همین منظر است که مجموعه توان مدیریتی کشور باید ظرفیتهای خود را به میدان بیاورند و ستاد ملی مقابله با کرونا را یاری رسانند. بویژه آنکه برای ساختن دارویی مؤثر یا واکسن این بیماری هیچ چشمانداز مشخصی وجود ندارد و سرعت و چرخه انتقال این ویروس به نحوی است که اگر زنجیره انتقال آن شدت گیرد، مشخص نیست کادر بهداشت ودرمان کشور تا چه میزان توان تابآوری مقابل آن را خواهد داشت.
آنچه باید در اولویت قرار گیرد حفظ جان همه شهروندان است و در این راه همه به یک اندازه مسئولیت دارند.اگر کرونا نتواند این فهم مشترک را ایجاد کند، باید در پسا کرونا منتظر طوفانهایی به مراتب سهمگین باشیم.
بدیهی است به میزانی که حیات این ویروس در ایران و جهان به درازا بکشد و مهار آن ناممکن شود، باید منتظر عواقب و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی و روانی آن باشیم و برای هر یک از این پیامدها آمادگی لازم در سازمان اداره کشور و مردم به وجود آمده باشد.اما کرونا با همه تهدیدهایی که برای جامعه ما داشته، فرصتی بود برای خودآزمایی حاکمیت و مردم.با اینکه ویژگی مهم این ویروس جداسازی و ایزوله افراد جامعه از یکدیگر است اما باوجود ناهماهنگیها در مرحله آغاز اپیدمی در مدیریت بحران نشانههای آشکاری از انسجام و همبستگی در ساختار مدیریت کشور و نیز جامعه ایران به چشم آمد.
نشانههایی که در دوران پسا کرونا نیز میتوان بهعنوان نقاط قوت حکمرانی در ایران آن را تقویت نمود، اینکه تمامی نهادهای مذهبی برنامههای خود را در راستای تصمیمات ستاد ملی هماهنگ کردند و نزدیک به دوماه تمامی اماکن عمومی متبرکه و تجمعات تعطیل شده است و نهادهای مدنی با ایجاد ابرشبکههای کمک به آسیبدیدگان و مراکز درمانی بسیج شدند و قوای نظامی کشور نیز در این راستا هماهنگ عمل کردند و اکثریت مردم ایران بدون اعمال قرنطینههای سختگیرانه با توصیههای ستاد ملی پروتکلهای بهداشتی را رعایت کردند و در خانه ماندند، نشانههای این همبستگی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.اما نگرانی از آنجایی است که بحران کرونا، بحرانی است که حداقل تا امروز میتوان گفت پایانی بر آن مترتب نیست. نه داوری قطعی برای آن پیدا شده است و نه واکسنی. از طرف دیگر جهش ویروسهایی از این نوع، نگرانی از پیدایش ویروسهایی از این دست را در آینده نیز بیشتر کرده است. / روزنامه ایران