✍️محمد هادی بازیاری
ریاکاری و زندگی های چند وجهی و چند بعدی بخاطر محیط بسته و خفقان آور کشور تبدیل به یک پدیده رایج و مرسوم در بین همه ما شده است.
شرایط جامعه که متاثر از حاکمیت مستبد و جبار است باعث شده که اکثر ما ایرانی ها به افرادی ریاکار تبدیل شویم.
ریاکاری انتخاب ما نیست اما اجباری ست که حاکمیت بر ما تحمیل کرده است.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی شاید یکی از مراکز پرورش افراد ریاکار باشد.
کارمندانی که مجبورند در جلو دوربین صدا و سیما و رسانه ها خود واقعی اشان نباشند و برای اینکه در شرایط سخت اقتصادی چند دهه اخیر بتواند لقمه نانی بدست بیاورند به رفتار ریاکارانه و مزورانه دست بزنند.
پوشش کارمندان صدا و سیما در پیش چشم مخاطب و نحوه زندگی اشان در مقابل دوربین ها آن نمای واقعی و درست زندگی آنان نیست.
مرحوم آزاده نامداری هم شبیه همه ما در برهه ای از زندگی حرفه ای و اجتماعی دچار دوگانگی شخصیتی و رفتاری شد.
ما و مردم وقتی با گوشه ای از زندگی معمول آزاده نامداری آشنا شدیم به یکباره تبدیل به قدیس شدیم و آزاده نامداری را به قضاوت نشستیم و چنان فضا را بر وی از تمام لحاظ تنگ کردیم که دچار افسردگی شدید شد و از درون از هم پاشیده شد و به قرص های اعصاب پناه برد.
بارها فریاد زد که توان و تحمل شرایط موجود و حجم سنگین فشاری که بر وی وارد می شود را ندارد و صادقانه از مردم خواست به او کمک کنند.
اما ما ریاکارها هیچ کمکی به وی نکردیم و عرصه را بر وی تنگ تر نمودیم.
بنا به دلایل شخصی خودکشی آزاده نامداری را یک دروغ سیاسی می دانم.
اما چه آزاده خودکشی کرده باشد و چه به قتل رسیده باشد دست همه ما ریاکارها به خون آزاده آغشته است و در قتل آزاده شریکیم.
پس بیخودی ادای سوگوارها را در نیاوریم.
قتل آزاده نامداری آئینه تمام نمای جامعه ایران بود.
جامعه ای که تزویر و ریاکاری را به ما یاد می دهد.
ای کاش دیگر دست از این رفتار مخربمان برداریم و به حریم خصوصی مردم کاری نداشته باشیم.
خودمانیم اگه من و شمای واقعی در پیش چشم بقیه بدون نقاب دیده شویم و حریم خصوصی مان نقل محافل و مجامع شود آیا باز هم می توانیم به تزویر و ریا ادامه بدهیم؟
امیدوارم که آزاده نامداری از سر تقصیر همه ما بگذرد.
امیدوارم قتل آزاده تلنگری باشد برای انسان زیستن و انسان بودن.