… از آنجایی که پیشگیری از ناهنجاریهای اجتماعی کار اصولی و زمانبري است، ما چند راه اصولی را در چارچوب یک برنامه20ساله تقدیم میکنیم …
متاسفانه مدتی است که اخبار اعمال خشونتآمیز جامعه را فرا گرفته و شرایط به اینگونه است که اگر شما تلویزیونتان را روشن کنید، سری به کانالهای تلگرامی بزنید یا حتی به قسمت اکسپلور اینستاگرامتان بروید، به جای اینکه ببینید آخرین نفری که از پرستو صالحی خواستگاری کرده کیست یا بهنوش بختیاری الان روی سرامیک کدام مغازه دارد کرال پشت میرود از دیدن عکسها و اخبار خشونتبار فشارتان میافتد و آب قند لازم میشوید. از آنجایی که پیشگیری از ناهنجاریهای اجتماعی کار اصولی و زمانبري است، ما چند راه اصولی را در چارچوب یک برنامه20ساله تقدیم میکنیم:
یک) آموزش تساهل و تسامح، صبر و رواداری در مدارس:
مدرسه بهترین مکان و دوران تحصیلی بهترین فرصت برای آموزش بردباری است. برای مثال شما به عنوان معلم در حال صحبت هستید، دانشآموزی دست بلند میکند و اجازه میخواهد تا حرفش را بزند. با بیمیلی اجازه میدهید. دانشآموز میگوید با تمام احترامی که برای شما قائلم با نظرتان مخالفم. شما نیز با تمام احترامی که برای دانشآموز قائلید چند تا از پروژههای ناتمام مرحوم بروسلی را بر روی او پیاده میکنید و صبر و شکیبایی را هنگامی که بزرگتر دارد صحبت میکند به او میآموزید. فردا این دانشآموز که بزرگ شد هیچوقت دیگر جلوی بزرگتر دست به خشونتهای اینچنینی نمیزند، فقط روی کوچکترها پیاده میکند.
دو) آموزش عدم توسل به خشونت در خانواده:
به این صورت که شما ساعت پنج صبح بچه را از خواب بیدار میکنید، دست و صورتش را میشویید، لباس تنش میکنید، موهایش را آب و جارو میکنید و با خود به بیرون میبرید. بچه اول فکر میکند دارید میروید کله پاچه بخورید و خوشحال میشود ولی چند لحظه بعد با صحنه جان دادن یک قاتل خطرناک پای چوبه دار مواجه شده و کف و خون بالا میآورد. شما در این لحظه به بچه سقلمهای میزنید و میگویید: نگاه کن بچه! فردا اگه خشونت بورزی، عاقبتت مثل این میشه. و اینگونه بچه اگر زنده ماند، دیگر عنصر خشونت طلبي نمیشود.
سه) ترویج صبر و بردباری از طریق رسانه:
گام اول این است که رسانههایی که خشونت را منعکس میکنند، فیلتر کنیم. فلذا کلا اینترنت تعطیل. پس باید صبر و بردباری را از طریق صداوسیما ترویج کنیم. یک سری مجری بیاریم که بنشینند جلوی دوربین و وجود گل و بلبل و سنبل را برای بینندگان محترم ثابت کنند و ضمن تحویل آن لبخندهای مامان الهی فدایش شود رو به ملت بگویند: درسته که فقر و بیکاری و اعتیاد و طلاق و سرطان و پراید و… یک سری از این مشکلات جزيی وجود داره! ولی یادتون نره که هنوز سیب هست، گلابی هست… خیلی از کشورا همینم ندارن، وارد میکنن. دیدی الکی غصه داری؟ بخند!
چهار) تزریق آرامش به مردم از طریق مسئولان:
از طریق تمرین بوکس با خبرنگار پارلمانی روزنامهها در مجلس و حمله با پایه میکروفن به مخالفان.
پنج) مبارزه با خشونت از طریق اعمال خشونت:
ببینید متاسفانه همه انسانها که ظرفیت یکسانی ندارند. یک سری انسان بیظرفیت در کشور هستند که وقتی 6 ماه حقوق نمیگیرند، عصبی میشوند و اصلا توجه نمیکنند که تا شقایق هست زندگی باید کرد و همین دلخوشیهای کوچولو مثل وجود اکسیژن و توانایی دم و بازدم هستند که زندگی را زیبا میکنند! این عده فریبخورده گهگاهی با پلاکارد در کوچه و خیابان قدم میزنند و مطالبات خود را فریاد میزنند که خب وظیفه ما در راستای جلوگیری از اشاعه خشونت برخورد با اینهاست. معمولا هم با خشونت سرشان را به چوب ما کوبیده و سپس اقدام به خونریزی میکنند. انصافا تا پلاکت هست زندگی نباید کرد؟ بیایید قدر همین فرصتها را بدانیم. همین خون اگر لخته نمیشد، میدانستید چه خطراتی در انتظار این عزیزان بود؟ پول چرک کف دسته آقاجان. قدر سلامتی را بدانید و اینقدر هم به خاطر یک قران و دوزار خشونت نورزید!
منبع : بی قانون